حاشیه‌ای بر یک نشست

وقتی ساختمان سفید خیابان مفتح بوی معبر مین می‌دهد

دفتر کار بچه‌های پیشکسوت تخریب، همانها که حالا ریش و مویی سفید کرده‌اند انگار خود معبر مین است و حاج علی و سایر تخریب‌چی‌‌ها آماده پاکسازی میدان مین.
کد خبر: ۲۸۲۴۱
تاریخ انتشار: ۲۵ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۲ - 16September 2014

وقتی ساختمان سفید خیابان مفتح بوی معبر مین می‌دهد

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس معمولا خبرنگارها وقتی اسم نشست را میشنوند بیاختیار یاد گروهی میافتد که در یک مکان معین به حالت منظم نشستهاند تا فردی که رئیس جلسه است، گزارش نشست را ارائه دهد، اما اینبار نشست مجمع پیشکسوتان تخریبچی جنگ، رنگ و بوی دیگری داشت، درست رنگ معبر مین و بوی باروت و خون!

یکی دو سالی هست که بچههای گردانهای تخریب در دوران دفاع مقدس و بازنشستههای این زمان در جمعی گرد هم آمدهاند تا همدمی باشند برای یکدیگر در این روزگار تنهایی و غربت.

از همان ابتدای صبح در خیابان مفتح آنجایی که به طالقانی میرسد دنبال بنر یا پلاکاردی میگردم که خبر از برگزاری نشست خبری مجمع پیشکسوتان تخریب بدهد.

با پرس و جو از همسایههای روبروی لانه جاسوسی، ساختمان سفید رنگ و گرد و خاک آلودهای را پیدا میکنم که تنها با یک کاغذ کوچکی که بر روی شیشه ورودی ساختمان نصب شده است خبری را به عابرین میدهد: "محل برگزاری کنفرانس خبری گردهمایی رزمندگان تخریبچی استان تهران". درست با همین متن.

وارد طبقه دوم ساختمان میشوم. از همان اطلاعیهای که به جای بنرهای بزرگ خبر از برگزاری این نشست میداد انتظار چندانی ندارم که با جمعیت زیادی روبرو شوم.

حاج علی ولیزاده رزمندهای که در زمان سربازیاش از گارد شاهنشاهی فرار میکند و به صف انقلابیون میپیوندد به استقبالم میآید. او حالا رئیس این مجمع است.

بعد از شروع جنگ تحمیلی وارد جبههها میشود و یک راست میرود در گردان تخریب. حاج علی مسئول تخریب قرارگاه خاتم از سال 62 تا 67 میشود و همرزم و رفیق شهید حاج محسن دین شعار فرمانده گردان تخریب لشگر 27 محمد رسول الله.

داخل همان دفترش پر بود از تمامی مینهایی که حاج علی روزگاری با آنها دست و پنجه نرم میکرد. از مینهای والمیری گرفته تا ضد تانک وضد نفر، تلههای انفجاری و برخی گلولههای خمپاره.

حاج علی آنقدر ساده و خاکی صحبت میکند که کمی سخت باورم میشود وقتی مطلع میشوم خودش فرزند شهید است و این تعجبم از شخصیت او و همرزمانش در زمان جنگ  زمانی بیشتر میشود که یکی از بچههای مجمع همانجا میگوید: حاج علی برادر سه شهید هم هست!

حاج علی و دوستانش مجمعی را تشکیل دادهاند که بچههای گردانهای تخریب یعنی همانهایی که روزی پل عبور صفشکنان شبهای آتش و خون بودند، بتوانند ساعتی را کنار هم از خاطرات شبهای عملیات و لحظههای نابی که دیگر تکرار نمیشود سخن بگویند.

گردان تخریب همچنان پابرجاست...

 انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار