ماجرای دیدار قهرمان مسابقات بین‌المللی قرآن پس از انقلاب، با امام و مقام معظم رهبری

عباس سلیمی به خاطره دیدار خود و برادر شهیدش پس از قهرمانی در اولین مسابقات بین‌المللی قرآنی با امام خمینی و مقام معظم رهبری اشاره و آن را بازگو کرد.
کد خبر: ۲۸۲۵۰۷
تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۳۹۶ - ۲۰:۰۰ - 07March 2018

ماجرای دیدار قهرمان مسابقات بین المللی قران پس از انقلاب، با امام و مقام معظم رهبریبه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، جامعه قرانی کشور به نیابت از قاریان، حافظان، اساتید و فعالان قرانی کشور در آخرین دیدار سال 96 خود با خانواده شهدای قرانی به دیدار برادر شهید «هاشم سلیمی» در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) رفتند.

عباس سلیمی از قاریان برجسته کشور و برادر شهید هاشم سلیمی در این دیدار اظهار داشت: معتقدم تفاوت اساسی ما با شهدا این است که شهدا خود آگاهانه و عاشقانه می روند اما ما را می برند، آن ها صادقانه و عارفانه برای دفاع از حریم قران و عصمت جان می دهند ولی بسیاری از مردم جان می کنند، لذا خدا آنان را به مدال ارزشمند درخشان "زندگان همیشه جاوید" مزین کرده است.

وی با اشاره به تاکید خداوند بر زنده بودن شهدا در قران و دلیل تفاوت شهدا با دیگران افزود: نکته ای که شاید مورد غفلت صورت واقع شود این است که همه ما اعم از مسئولین و مردم وامدار خون شهدای انقلاب اسلامی هستیم و سلسله شهدای ما متصل به شهدای نهضت عاشورا است.

سلیمی با بیان اینکه هزینه بسیار گزافی برای پیروزی انقلاب اسلامی داده ایم ادامه داد: بیش از 225 هزار شهید که هر یک آمال و آرزو داشتند، 500 هزار جانباز و 50 هزار آزاده سرافراز که یکی از نمونه های آن شهید هاشم سلیمی و آزاده شهید حسین لشکری در نیروی هوایی است که بیش از 18 سال اسارتش طول کشید. قاری برجسته کشور به دیدار خود با شهید لشکری اشاره کرد و گفت: زمانی که شهید لشکری از اسارت بازگشته بود شبی در پایگاه سوم شکاری همدان وی را ملاقات کردم به مهمانسرا رفتیم و اماده استراحت شدیم ولی در کمال تعجب دیدم ایشان استراحت نمی کند پرسیدم چرا نمی خوابی؟ گفت نمی توانم بخوابم، بعدها فهمیدم به خاطر شکنجه هایی که در اسارت کشیده به چنین وضعی دچار شده است. 18 سال اسارتی که برکت آن حافظ کل قران شد و پس از بازگشت به کشور درجه امیری خود را از دست مقام معظم رهبری دریافت کرد. 

سلیمی در توصیف برادر شهیدش گفت: من و برادرم هر دو از نفرات اول بودیم که به همافران ارتش پیوستیم، مادرم نام هاشم را مقتبس از نام قمربنی هاشم برای ایشان انتخاب کرد و ارادت ویژه ای به حضرت ام البنین داشت.از روز های اول جوانی علاقه زیادی به حضور در جلسات مذهبی داشت و به همراه هم به هیات می رفتیم. علاوه بر تلاوت قران علاقه به دکلمه ترجمه قران و تبحر خاصی در قرائت دعای ندبه داشت و خودش آن را اجرا می کرد. با اینکه از من یک سال کوچکتر بود اما خلوص بیشتری داشت و همین باعث اوج گرفتن او شد.

وی تصریح کرد: در مقطعی که دوستان سپاه پروژه ای اجرا کردند و افراد را به عنوان پاسدار افتخاری به جبهه اعزام کردند هاشم با جدا شدن از قواعد ارتش به عنوان پاسدار افتخاری وارد صحنه نبرد شد و حال و هوای جبهه را در نامه هایی که می نوشت با من در میان می گذاشت. در تاسوعا و عاشورا به هیچ عنوان اجازه نمی داد دیگ های نذری هیات را کسی بشورد. قد بلند و بدن ورزشکاری داشت و علاوه بر مهارت زبان انگلیسی که در ایران کسب کرده و بورس آمریکا شده بود متخصص خط پروازی جنگنده نیز بود و در مراسم بیعت همافران نیروی هوایی با امام همراه همافران حضور داشت. 

سلیمی افزود: برادرم در 26 دی ماه سال 65 به شهادت رسید و پیکرش از پایگاه شکاری همدان به تهران منتقل شد و در مراسم بی نظیری مردم از او تجلیل به عمل آوردند. فرزندان هاشم در طفولیت بودند و پس از شهادت شیرزنی همسر هاشم آغاز شد و خود را وقف فرزندان کرد. 

وی در توضیح تصویر قدیمی دیدار خود و برادرش با امام راحل گفت: سال 58 سازمان اوقاف ابلاغ کرد مسابقات بین المللی قران در مالزی برگزار می شود و شما به نمایندگی از جمهوری اسلامی باید به آنجا بروید، قید هم کردند کسی همراه شما نمی آید و هیچ امکاناتی وجود ندارد. مسیرهای پروازی مثل الان نبود، هفت ساعت در راه بمبئی بودیم و بعد به مالزی رفتیم. در مالزی بود که متوجه شدیم به خاطر بهم ریختگی سیستم اداری ما 13 روز زودتر رسیدیم. با وجود غذاهای متنوعی که در هتل بود ولی مدت 13 روز را یک ریاضت غذایی به خود دادم تا در مسابقات دچار مشکل نشوم و به حضرت زهرا (س) متوسل شدم و توانستم مقام اول را کسب کنم. چون کاپ قهرمانی قبل از انقلاب به ایران آمده بود ارزو داشتم یکبار دیگر این کاپ به کشور بازگردد که خداراشکر توانستم. 

وی افزود: این اتفاق مرحله مهمی در زندگی من و هاشم بود. امام در آن مقطع ساکن قم بود. آقا نماینده امام در شورای عالی دفاع بود و خود سرآمد امد قرانیان حرفه ای بود. ابتدا محضر مقام معظم رهبری رفتیم و گزارشی ارائه کردیم، ایشان بسیار خوشحال شد که یک پرسنل نظامی این مقام را به دست آورده بعد خدمت حضرت امام رسیدیم.  در آن جلسه مرحوم ایت الله فاضل لنکرانی، جنتی، یثری، محلاتی، شیخ حسن صانعی و فهری زنجانی هم حضور داشتند ماهم چند نفر از پرسنل نیروی هوایی بودیم که به دیدار امام رفتیم و کاپ قهرمانی هم در دستان هاشم بود، انقدر اشتیاق زیارت داشتیم که از شب قبل در جمکران ماندیم، وقتی شروع به دادن گزارش کردیم شهید محلاتی از امام اجازه خواست تا آیاتی را تلاوت کنم، من یک ایه از سوریه نسا را تلاوت کردم که با شرایط آن زمان که در اوج درگیری گروهک های کردستان بودیم و اول شکل گیری ساختار سپاه بود مطابقت داشت، حضرت امام بعد قرائت این ایه فرمودند طیب الله، این تحسین به اندازه تمامی طیب الله هایی که اساتید گفته بودند ارزش داشت، من دائم حواسم به چهره حضرت امام بود. یک دعایی کردند و فرمایشاتی کردند. از امام خواستم تا وضعیت کنسولگری ایران در مالزی را مشخص کنند که همان فردا امام به وزارت خارجه دستورات لازم را داده بود.خدمت حضرت امام رسیدیم.  در آن جلسه مرحوم ایت الله فاضل لنکرانی، جنتی، یثری، محلاتی، شیخ حسن صانعی و فهری زنجانی هم حضور داشتند ماهم چند نفر از پرسنل نیروی هوایی بودیم که به دیدار امام رفتیم و کاپ قهرمانی هم در دستان هاشم بود، انقدر اشتیاق زیارت داشتیم که از شب قبل در جمکران ماندیم، وقتی شروع به دادن گزارش کردیم شهید محلاتی از امام اجازه خواست تا آیاتی را تلاوت کنم، من یک ایه از سوریه نسا را تلاوت کردم که با شرایط آن زمان که در اوج درگیری گروهک های کردستان بودیم و اول شکل گیری ساختار سپاه بود مطابقت داشت، حضرت امام بعد قرائت این ایه فرمودند طیب الله، این تحسین به اندازه تمامی طیب الله هایی که اساتید گفته بودند ارزش داشت، من دائم حواسم به چهره حضرت امام بود. یک دعایی کردند و فرمایشاتی کردند. از امام خواستم تا وضعیت کنسولگری ایران در مالزی را مشخص کنند که همان فردا امام به وزارت خارجه دستورات لازم را داده بود.

بیرون از اتاق حاج اقای سیدی من را صدا زد و به من گفت: اصلا فهمیدی حضرت امام چه دعایی کردند؟ من گفتم نه. خوشش آمد که دروغ نگفتم. اقای فهری به من گفت قول بده فردای قیامت اگر من مشکلی داشتم دستم را بگیری، گفتم آخر این چه حرفی است گفت من 40 سال خدمت امام هستم و تمامی حرکاتش را زیر نظر دارم ایشان وقتی می خواهد کسی را دعا کند دعایش ناظر بر اعمال فرد است. بعدا نوار آن جلسه را دیدم که امام گفته بود خداوند انشالله شما را بپذیرد. از آن لحظه با آقای فهری دوست شدیم و سفرهای متعددی رفتیم و همیشه از من میخواست قولی که دادم را فراموش نکنم.

فرزند شهید هاشم سلیمی در ادامه صحبت های عموی خود گفت: من هفت ساله بودم که پدرم به شهادت رسید و درک درستی از ایشان نداشتم ولی وجود عموهایم باعث شد هیچ خللی در نبود پدر حس نکنم. در همه این سال ها که درک کردم پدری داشتم که برای ادای تکلیف جان خود را فدا کردند به یک نکته رسیدم و آن حضور معجزه گر پدر در تصمیم گیری های خانواده بود.

وی افزود: روز خاکسپاری مادربزرگ احساس کردم پدرم را آنجا از دست دادم به قدری که حضور ایشان برای من پررنگ بود و مثل یک پدر همراه من بود. 

وی از تنها آرزوی این سال های خود در نبود پدر اینطور گفت: سال های قبل به دنبال این بودم لحظه ای که پدرم به شهادت رسیده چه اتفاقی برای او افتاده است. چند سال قبل تلفنی به ما شد و جناب سرهنگی عنوان کرد که در آخرین ساعات جان سپردن پدرم کنارش حضور داشته است. قراری گذاشتیم و از لحظه شهادت پدر شنیدم و پس از سال ها آنچه ارزو داشتم بدانم ایشان به من گفت.

وی در پایان گفت: هرجا توفیقی در کشور دیدیم بدون تردید به خاطر اعمال و رفتار با خلوص نیت و منطبق بر آیات الهی و وصیت شهدا بوده است. و هرجا کوتاهی دیدیم به واسطه عمل نکردن به قران و وصیت شهدا بوده است. 

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها