لزوم توجه به چند پیش‌زمینه در خصوص ماجرای سفارت ایران در انگلیس

اینکه پلیس انگلیس اجازه انجام این عملیات و سپس رسانه‌ای شدن آن را می‌دهد، نشان‌دهنده این است که بایستی مسائل دیگری پس ماجرا باشد. در این یادداشت به چند پیش زمینه برای پاسخ به این سوالات اشاره می‌شود.
کد خبر: ۲۸۲۹۳۳
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۱ - 11March 2018

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، ماجرا از آنجایی شروع شد که حمید بعیدی نژاد سفیر جمهوری اسلامی ایران در لندن در توئیتی نوشت «دقائقی پیش تعداد اندکی از هواداران فرقه شیرازی به سفارت ج.ا.ایران در لندن تعرض نموده و با شکستن پرچم در حال شعار دادن علیه مقامات کشور، و لعن عایشه، ابوبکر، عمر و عثمان هستند. به هنگام ورود، آنها با چماق و قمه دیده شدند. پلیس در محل حاضر است.»

بعد پلیس لندن گفت ساعت 16:20 به وقت محلی به آنها گزارش شده است که افرادی وارد سفارت ایران شده‌اند. گفته شد تعداد این اشخاص چهار نفر بود و پلیس گفته بود که ماموران در حال رسیدگی به وضعیت هستند.

قرائت این ماجرا به همین سادگی که گفته شد نیست، برای اینکه چهار نفر به سفارت ایران تعرض کنند و پرچم ایران را پائین بیاورند و پرچم خود را بلند کنند و بعد هم اعتراض شدیدالحنی از جانب ایران به انگلیس مبنی بر مسئولیت در برابر تامین امنیت سفارت روانه شود، ختم نمی شود. مسئله تعرض به سفارت ایران را بایستی با توجه به پیش زمینه های آن مورد بررسی قرار داد و بعد به تجاوز به سفارت و جایگاهی که انگلیس در این زمینه دارد، اشاره کرد.

چند پیش زمینه

در نگاه اول به نظر می رسد تجاوز به سفارت ایران در لندن، یک مسئله عادی است. گروهی که نمایندگی افراط گرایی تشیع را بر عهده دارند و هر روز و شب در حال مخابره و پمپاژ نفرت و تفرقه هستند و از خط وحدت جدا شده اند، به سفارت ایران حمله کرده اند. در نقطه اول، تفاوت در خوانش نسبت به شیعه و بازنمایی این گروه از جمهوری اسلامی به عنوان یک خوانش متسامح از شیعه (آنگونه که راویان این قرائت بیان می کنند) به ذهن های عمومی مخابره می شود. آنها بر آنند که تفکراتشان با خوانشی که جمهوری اسلامی می دهد متفاوت است و به سبب روش افراط گرایی این مجوز را به آن ها می دهد تا علیه جمهوری اسلامی دست به اقدام بزنند. اما آیا ماجرا تا این حد تقلیل گرایانه است؟ به نظر چنین نمی رسد. اینکه پلیس انگلیس اجازه انجام این عملیات و سپس رسانه ای شدن آن را می دهد، نشان دهنده این است که بایستی مسائل دیگری پس ماجرا باشد. در اینجا به چند پیش زمینه برای پاسخ به این سوالات اشاره می شود. در ابتدای امر ممکن است نسبتی بین اقدام گروه افراطی که به سفارت ایران تجاوز کردند و برخی از این پیش زمینه ها وجود نداشته باشد، اما اتفاقا این ماجراها عمیقا به هم مرتبط هستند.

1. شرایط منطقه و کلافگی غرب

وقتی به شرایط منطقه نگاه کنیم هیچ چیزی جز شکست غرب متبلور نیست. همین سه شنبه هفته گذشته بود که «مارکو روییو»، نماینده مجلس سنا در نشست سالانه همایش لابی «آیپک» گفت «ایرانیان تلاش می‌کنند ما را از منطقه بیرون بیندازند و به دنبال این هستند که این کار را با ایجاد گروه‌های مختلف شیعه و شراکت با کشورهای مختلف انجام دهند ... تلاش‌هایی راهبردی از سوی آنها در جریان است تا ایالات متحده را از منطقه بیرون کنند و به قدرت مسلط منطقه تبدیل شوند.»

اگرچه شنیدن این جملات از مقامات غربی توام با ایران هراسی است، اما اتفاقا مارکو روبیو در آن قسمت که گفته ایران به دنبال خارج کردن آمریکا از منطقه است، دقیقا درست گفته است. بدون شک ایران به دنبال خارج کردن آمریکا بوده است و همین موضوع آمریکا و متحدانش را به کلافگی رسانده است. به واسطه همین کلافگی است که از هیچ اقدامی برای تخریب، ایجاد تفرقه و منازعه درون گفتمانی فروگذار نیستند. پیشتر بارها مسئولان عالی رتبه کشور نسبت به این موضوع که غرب به دنبال ایجاد فتنه های جدید است، هشدار داده بودند.

2. مهارت زائدالوصف انگلیسی ها در فتنه افکنی

از دیرباز انگلیسی ها مهارت عجیب و مثال زدنی در فتنه افکنی داشته اند. از حدود 200 سال پیش که حضور نحس آن ها در منطقه مشاهده شد تا کنون شاهد مجموعه ای بسیار پیچیده از اقدامات نکبت بار و فتنه افکنانه آن ها در منطقه بوده ایم. بعد از برجام چنین تصور می شد که انگلیسی ها در روابط خود با ایران تغییراتی را ایجاد خواهند کرد و برخی نیز در داخل ایران با بیان اینکه انگلیس در دوره سفیر تازه اش در ایران باید مسیری متفاوت از قبل برود، تصور می کردند که حالا همه چیز به نقطه صفر رسیده و انگلیس با ایران از روابط حسنه پرده برخواهد داشت. اما بعد از تقدیم پیش نویس قطعنامه ضد ایرانی انگلیس به شورای امنیت در همین یکی دوهفته گذشته تقریبا مسجل شد که انگلیسی ها در همان مدار کهنه خود اقدام می کنند و از هیچ اقدامی برای فشار بر ایران نیز کوتاهی نخواهند کرد.

همین انگلیسی که به بهانه کشتار مردم در یمن قطعنامه علیه ایران به شورای امنیت سازمان ملل تقدیم کرد، چند روز بعد از این تقدیم قطعنامه ضد ایرانی، با دولت سعودی و محمد بن سلمان که اکنون سه سال است که شبانه روز و بدون وقفه مردم مظلوم یمن را زیر آتش گرفته، کشور یمن را به چند دسته تقسیم کرده، سرزمین ها را چپاول می کند، به دنبال تجزیه هست و از یمنی ها انسان های بیمار و وبا زده ساخته است که به نظر نمی رسد (اگر هم اکنون نیز جنگ به پایان رسد) تا دهه ها روی خوشی به خود ببیند، حمایت می کند و با آن ها قراردادهای تسلیحاتی می بندد.

3. ابهام در همزمانی سفر بن سلمان به لندن و تجاوز به سفارت ایران

طرفداران آن فرقه ای که به سفارت ایران در لندن تجاوز کردند و پرچم ایران را پائین کشیدند بایستی به این سوال پاسخ دهند که حقیقتا چه ارتباطی بین همزمانی این اقدام و سفر نحس بن سلمان به لندن وجود دارد؟ بن سلمان را طراح تئوری «کشاندن جنگ و نزاع به درون ایران و جهان تشیع» عنوان کرده اند. به عبارتی به دلیل شخصیت شدیدا ضد ایرانی و در عین حال دشمن ساز این فرد، او به دنبال ایجاد فتنه در دل دشمن خود است. بن سلمان ایران را دشمن خود می پندارد و برای نابودی آن هم تلاش می کند. از جمله فاکتورهایی که در تفکر استراتژیک بن سلمان وجود دارد، نزدیکی به بازیگرانی است که برداشتی زاویه دار با ایران دارند. به دیدارهایی که محمد بن سلمان در یک سال گذشته و خصوصا بعد از موفقیت های ایران در منطقه داشته است توجه کنید، چه از مقامات شیعه و چه سنی، بن سلمان به دنبال کسانی بوده است که اندک اختلافی با ایران داشته اند تا با برجسته کردن آن اختلاف، ضربه درون گفتمانی به ایران وارد کند.

البته بین گروهی که به سفارت ایران تجاوز کرده اند و ایران ارتباط درون گفتمانی وجود ندارد، اما بن سلمان به خوبی از رسانه ای شدن و توان اختلاف افکنی در جهان تشیع با خبر است. او به خوبی می داند آن کسی که به بالکون سفارت ایران می رود و سخنانی بر خلاف اصول ایدئولوژیک و مبانی جمهوری اسلامی بر زبان می آورد، کیست، چه می خواهد و چه توانی برای مخابره نفاق دارد. آن چه در این بین مبهم است رابطه بین سفر بن سلمان و اقدام علیه سفارت ایران است. باید دید در آینده چه ابهامات دیگری در این خصوص به وجود می آید و چه پاسخ هایی وجود دارد.

4. پلیس انگلیس و ناتوانی از تامین امنیت سفارت

یکی از ابهاماتی که در جریان همین حمله به سفارت ایران وجود داشت، این بوده که آیا پلیس انگلیس ناتوان از کنترل آن بوده است. اطلاعات جزئی در خصوص نحوه ورود این افراد به سفارت وجود ندارد، اما با توجه به اینکه لندن جزو امنیتی ترین شهرهای جهان به لحاظ استقرار دوربین های مختلف در سطح شهر و پیرامون اماکن بسیار مهم است، از یک سو و اطلاعی که سفیر و دیپلمات ها در این خصوص به پلیس داده اند از دیگر سو، سوالی که پیش می آید این است که آیا پلیس لندن و به طور کلی مقامات انگلیسی تعللی در این ماجرا داشته اند؟ انگلیسی ها که زمانی شدیدترین بیانات را نسبت به ایران در خصوص سفارت انگلیس در تهران مطرح می کردند، چه شده است که حالا توان کنترل چهار فرد معترض را ندارند. آیا واقعا آن ها ناتوان هستند یا موضوع دیگری وجود دارد که منافع انگلیس را تامین می کند؟

منبع:‌ فارس

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار