مشق عشق/4

چشم‌های منتظر مادری که در اسارت فرزند قربانی شد

یکی از دانشجویان درس آشنایی با مبانی دفاع مقدس در دلنوشته‌ای برداشت خود را از فراگیری این درس اینگونه بیان می‌کند: در طول اسارت برادرم، مادرم به سبب گریه‌های بیش از حد چشمان خود را از دست داد و من از نزدیک نظاره‌گر رنج‌های او بودم.
کد خبر: ۲۸۳۸۸۰
تاریخ انتشار: ۰۴ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۰:۲۸ - 24March 2018

به گزارش خبرنگار دفاع پرس از استان مرکزی، مدت زمان کمی از شکل‌گیری انقلاب اسلامی می‌‌گذشت که در آخرین روز از شهریور ماه سال 59 صدای پوتین‌های متجاوزان از شهرهای مرزی کشور شنیده شد و با پرتاب نخستین تیر از سوی رژیم بعثی ناقوس جنگ به صدا در آمد.

با شکل‌گیری انقلاب اسلامی دشمن تمامی تلاش خود را به کار گرفت تا با هر اقدامی این نهال تازه رشد یافته از ریشه ساقط کرده و به نابودی بکشانند ازاین رو با راه اندازی جنگی نابرابر و مشارکت بیش از 80 کشور در تامین صلاح و تجهیزات سعی کردند که بار دیگر بساط فرمانروایی و حکمرانی خود را در سرزمین پارسی بگسترانند.

تاریخ هرگز فراموش نخواهد کرد که چگونه زنان و مردان غیور این سرزمین با جان و مال خود در مقابل این زیاده خواهی و دست درازی ایستادگی کرده و نگذاشتند حتی یک وجب از خاک این مرز پرگوهر به چنگال دشمن بیفتد.

چه بسیار پدرانی که با بوسیدن پیشانی نوزدانشان راهی میدان نبرد شدند و قنداقه تفنگ‌هایشان را به جای فرزند دلبندشان به آغوش کشیدند.

چه بسیار مادرانی که زینب‌وار پسران رشید و بلند قامتشان را با قرآن بدرقه مسیر آتش و خمپاره کردند و سال ها بعد با همان قرآن برای استقبال از چند تکه استخوان به دیدنشان آمدند.

چه همسران استوار و محکمی که شرط ازدواجشان را پاسداری از حریم آب و خاک و ناموس بنا کردند و با دستان خود بند پوتین مردانشان را بستند.

حالا نزدیک به 30 سال می‌گذرد حتی یک وجب هم از خاک کشورمان در دست دشمن نیست و اقتدار و عزتمندمان در گرو خون‌های ریخته شده هزاران جوان فزونی یافته است.

نسل امروز و فرداها باید بداند وقتی می‌گوییم 8 سال جنگ تحمیلی، وقتی می‌گوییم دشمن متجاوز، وقتی می‌گوییم شهید، وقتی می‌گوییم جانباز هر کدام از این‌‌ها تنها واژه نیستند بلکه هزاران حرف را در دل خود جای داده‌اند و هر کدامشان روایتگر برگی عظیم از این تاریخ هستند.

متن زیر بازخوردی از درس آشنایی با مبانی دفاع مقدس است که توسط یکی از دانشجویان نوشته شده که با هم می‌خوانیم:

با توجه به اینکه من از خانواده جانباز و آزاده هستم اعتقاد کامل به شهادت در راه خدا دارم هر چند در دوران دفاع مقدس بچه بودم. در طول اسارت برادرم، مادرم به سبب گریه های بیش از حد چشمان خود را از دست داد و من رنج های او را دیدم.

ما باید پیرو خون شهیدان باشیم و این درس و حضورم من در این کلاس ها برایم بسیار آموزنده بود.

چشم های منتظر مادری که در اسارت فرزند قربانی شد///ویژه عید نوروز/// چهارم فروردین ماه منتشر شود

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار