وضعیت سفید/1

نماز عشق

نماز جمعه دیگر تمام شده بود نمازگزاران خود را برای خواندن نماز ظهر آماده می‌کردند که ناگهان صدای وحشتناکی مثل انفجار به گوش رسید و عده‌ای به طرف پنجره‌ها رفتند تا ببیند چه اتفاقی افتاده که صدای آژیر قرمز و صدای هواپیماهای دشمن و رگبارهای پی در پی شنیده شد.
کد خبر: ۲۸۴۰۳۵
تاریخ انتشار: ۰۱ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۲:۱۵ - 21March 2018

نماز عشق///ویژه نوروز//// یکم فروردین ماه منتشر شودبه گزارش خبرنگار دفاع پرس از استان مرکزی، توجه! توجه! علامتی که هم اکنون می‌شنوید اعلام خطر یا وضعیت قرمز است و معنی و مفهوم آن این است که حمله هوایی انجام خواهد شد. محل کار خود را ترک و به پناهگاه بروید.

این صدا برای بسیاری از آنانی که در سال های جنگ حضور داشتند بسیار آشناست صدایی که وقتی از رادیوی خانه‌ها پخش می‌شد بلافاصله با هجوم به سوی امن‌ترین پناهگاه‌‌ها و محل‌ها رفته و در انتظار اعلام وضعیت سفید می‌نشستند.

پس از اعلام وضعیت قرمز سیل عظیمی از هواپیماهای دشمن در آسمان کشور به پرواز در می آمد و گلوله های سربی همچون گلوله‌های آتشین بر پشت بام خانه‌ها نشانه‌ها می‌رفت.

آن هنگام که چادر سیاه شب بر آسمان کشیده می‌شد این لحظات دلهره آور به اوج خود می رسید  که ملت ما نزدیک به هشت سال از زندگی خود را در این شرایط سپری کردند.

هنوز هم شنیدن کلمه آژیر قرمز و یا وضعیت سفید برای آنانی که آن سال‌ها و آن لحظات دلهره‌‌آور را تجربه کردند با مرور خاطره همراه است چرا که بیشترشان در یکی از همین حملات هوایی عزیزی را از دست دادند و امروز تنها عکس در قاب مانده از او را دارند که با زدودن گرد و غبار از روی آن به یاد آن سالهای تلخ می‌افتند.

جنگ آمد و در کنار ایستادگی و مقاومت‌های رزمندگانمان در میدان‌های نبرد، رفتن و پرکشیدن عزیزمان را با خود به همراه داشت هنوز عده زیادی هستند که خاطرات زیادی از آن دوران دارند‌.

خانم محمدی یکی از آن افرادی است که روزهای بمباران شهر اراک را به خاطر دارد که در ادامه با هم می‌خوانیم:

نماز عشق

روز جمعه بود مثل تمامی جمعه‌های قبل با مادرم به طرف مصلی بیت المقدس برای اقامه نماز جمعه به راه افتادیم وقتی به مصلی رسیدیم تازه خطبه شروع شده بود، آن روز آیت‌الله خوانساری خطبه ایراد می کرد.

چیزی که برای من عجیب بود این بود که آن روز تعداد نمازگران بیشتر شده بود و من علت آن را خوب نمی دانستم، خطبه اول تمام شد وادعیه بین الصلاتین نیز قرائت شد. حال عجیبی بین نمازگاران بود، با گفتن اذان و تذکر موذن همه از جا برخاستند و در چندین صف منظم مثل صف‌های طولانی سربازان اسلام که به جنگ کفار می‌‌رفتند قرار گرفتند.

لحظه‌ها، ثانیه‌ها و دقیقه ها مثل باد می‌گذشتند در آن روز حتی نماز خواندن نمازگزار هم فرق داشت چون آنچنان در گفت‌وگو با پروردگار خود مشغول بودند که گویی هیچ صدایی را نمی‌شنوند حتی در آن روز من نیز شور و حال عجیبی را در خود حس می‌کردم ولی علت آن را نمی دانستم.

نماز جمعه دیگر تمام شده بود نمازگزاران خود را برای خواندن نماز ظهر آماده می کردند که ناگهان صدای وحشتناکی مثل انفجار به گوش رسید، عده‌ای به طرف پنجره ها رفتند تا ببیند چه اتفاقی افتاده که صدای آژیر قرمز و صدای هواپیماهای دشمن  و رگبارهای پی در پی شنیده می‌شد.

به دستور امام جمعه همه برای حفظ جان به طرف منازلشان رفتند من و مادرم نیز رفتیم وقتی به داخل مصلی نگاه کردم عده‌ای را دیدم که بدون توجه به وضع موجود مشغول نماز بودند مثل اینکه هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است واقعا خوش بحال آنها که اینگونه با خدای خویش سخن می گویند، افرادی که به طرف منازلشان می رفتند همه نگران افراد خانواده‌شان بودند، البته خانه ما نزدیک مصلی بود به همین دلیل پیاده به طرف خانه راه افتادیم هنوز به خانه نرسیده بودیم که صدای انفجارهایی را شنیدیم و معلوم شد دشمن متجاوز که مانند ماری زخم خورده بود برای ضربه زدن و تلافی شکست خود، بمب‌‌هایی  را بر سر خانه‌های مردم بی دفاع ریخته و عده ای را به شهادت رسانده و تعدادی را نیز مجروح کرده است.

وقتی به خانه رسیدیم چون نماز عصر را نخوانده بودیم در منزل نماز عصر را بجا آوردیم و در آخر برای نابودی دشمنان اسلام دعا کردیم و در آن وقت من علت این همه شور و حال را  فهمیدن و معلوم شد که دشمن در آن روز هدفش بمباران مصلای بیت المقدس و کشتن نمازگزاران بوده ولی این بار هم نتوانست به هدف خود برسد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار