2 شهید گمنام مهمان اردوگاه شهدای مازندران در خرمشهر

اردوگاه شهدای مازندران در خرمشهر به عطر 2 شهید گمنام معطر شد.
کد خبر: ۲۸۴۰۸۷
تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۴ - 19March 2018

اردوگاه شهدای مازندران در خرمشهر معطر به عطر 2شهید گمنام شدبه گزارش خبرنگار دفاع پرس از ساری، بوی عود و دود اسپند هوای اردوگاه مازندران را عطر آگین کرد و زائران مازندرانی منتظرند تا دو شهید خوشنام هشت سال دوران عاشقی را در آغوش بگیرند. 

هوای نور، هوای شور و هوای عشق در اردوگاه شهدای مازندران موج می‌زند. خانواده‌های شهدا، خادمان و زائران اردوگاه برای استقبال از شهدا به صف شدند و با نوای لبیک یا حسین (ع) منتظر ورود شهدا هستند.

نوجوانان و جوانان راهیان نور از مابقی زائران سبقت گرفته‌اند. شانه های نسل های سوم و چهارم آماده است تا تابوت شهدای نسل دفاع، نسل مردانگی و ایثار را بردوش بگیرد، تابوتی سبک اما امانتی سنگین.

شب اردوگاه شهدای مازندران پر شده از ستاره‌های روشنی که راه را به همه نسل ها نشان می دهد راهی از ثبت لی اقدامکم جنس فرقی نمی کند جا مانده باشد یا نسلی که جنگ را ندیده باشد.

هادی زائر نسل سومی، دانشجو است و از شهرستان نوشهر از حس و حالش می گوید: «این توفیق الهی بود که همزمان با حضور شهدای خوشنام، من هم به اردوگاه شهدای مازندران بیایم.»

زهرا نوجوان دهه هشتادی، 10 سال بیشتر سن ندارد وقتی از او حس و حالش می پرسم می گوید: به قول مادرم شهدا زنده هستند و در این اردوگاه حضور دارند. وقتی شهدا حاضر باشند، دلها را به سمت خود می کشانند.

تابوت‌های شهدا بر شانه‌های زائران به سمت حسینیه بدرقه می شود اما در فاصله‌ای کمتر از 200 متری به حسینیه تقریبا یک ساعت طول می کشد، تابوت های شهدا به جایگاه برسند.

اما در این میان پدر شهید مدافع حرم «حسین مشتاقی» یکی از خانواده های شهدایی که به استقبال شهدای خوشنام آمده، بی‌قراری، اشک می‌شود و از چشمانش می‌بارد. دست می کشد به تمثال شهدایی که در اردوگاه نصب شده و مثل آنکه گلی گم کرده باشد، با خود ذکر یا غریب یا مظلوم را نجوا می‌کند. 

این پدر شهید نکایی وقتی به عکس پسرش می‌‌رسد، تاب ایستادن ندارد. همین بغض و اشک است که خیلی از سوال‌ های نپرسیده ما را جواب می‌دهد.

تابوت های شهدا به سمت حسینیه در حرکت هستند و محسن دانش آموز ساروی در گوشه‌‌ای ایستاده و مبهوت مراسم استقبال شده، مثل کسی که یک بار در این مراسم شرکت کرده باشد. از او می پرسم اولین بار است در مراسم استقبال از شهدای گمنام در اردوگاه شهدای مازندران حضور داری، با اشک می‌گوید: «شب گذشته در اردوگاه شهید جعفرزاده اندیمشک بودم. تا نصف‌های شب به یاد مناطق عملیاتی با دوستانم حرف می زدم و بی‌تاب بودم کی صبح می شود و به سمت مناطق حرکت می‌کنیم. دوست داشتم  شهیدی را به عنوان حجت و حقانیت برای دل خودم داشته باشم.

یک ساعت مانده به نماز صبح خوابم برد که در خواب دیدم نوری مرا به سمت اردوگاه خرمشهر دعوت می کند. وقتی وارد اردوگاه شدم و گفتند شهید گمنام داریم، خوابم تعبیر شد.»

تابوت‌های شهدای گمنام در جایگاه مستقر شدند و زائران مثل پروانه دور آن می چرخند و خود را متبرک خوش نامی‌شان می‌کنند. شب اردوگاه شهدای مازندران، ستاره باران شده و حالا حالا مراسم با شهدای گمنام ادامه دارد. حول حالنای زئران اردوگاه امشب با شهدای خوشنام بود.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار