وصیت‌نامه پاسدار شهید حسین نانکلی/ ما به استقبال شهادت می‌رویم

پاسدار شهید «حسین نانکلی» در وصیت‌نامه خود آورده است: «به دشمنان اسلام بگوئید که ما به استقبال شهادت می‌رویم و از مرگ هراسی نداریم و شهادت برای ما از تمام شیرین‌های دنیا شیرین‌تر است.»
کد خبر: ۲۸۵۶۹۲
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردين ۱۳۹۷ - ۰۵:۰۰ - 08April 2018

وصیت‌نامه پاسدار شهید حسین نانکلی/ ما به استقبال شهادت می‌رویمبه گزارش خبرنگار ساجد، پاسدار شهید «حسین نانکلی» در تاریخ ۱۴ آذر ۱۳۴۴ در تهران چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۲۳ دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

متن وصیت‌نامه‌ای را که از این شهید والامقام بر روی نوار ضبط شده به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم رزقنا توفیق لشهاده فی سبیل الله
ان الذین امنوا و الذین هاجروا جاهدو فی سبیل الله اولئک یرجعون رحمت الله و الله غفور رحیم
با درود و سلام فراوان بر منجی عالم بشریت امام زمان مهدی موعود (عج) و نائب بر حقش امام خمینی و با سلام بر امت شهید پرور حزب ا...
وصیت‌نامه که در ماه مبارک محرم نوشته‌ام می‌خواهم بر روی نوار بیاورم تا یادگاری برای خانواده‌ام و دوستانم باشد.
اکنون که دارم وصیت‌نامه می نویسم باید بگویم، در ماه مبارک محرم و در روز حماسه‏‌ی خون و شهادت است. یعنی روز عاشورای حسینی است و چه سعادتی که در این روز قلم برای نوشتن وصیت‌نامه بکار می‌برم.

خدایا آنروز که شهادت را انتخاب کردم و از همه چیز خود گذشتم و از همه بندها و دردها و غم‌ها آزاد شدم خدایا تو را شکر می‌کنم که شهادت را نصیبم کرده‌ای زیرا من لایق این درجه نبوده‌ام ای کاش هزاران جان داشتم تا در راه اسلام و قرآن فدا کنم و از خون این جان ها رودخانه ای روانه کربلا سازم.

و اما پدر و مادر عزیزم می‌دانم که شهادت من شما را غمناک و دردمند می‌کند و نفرتتان را نسبت به دشمنان اسلام بیشتر می‌کند باید صبر داشته باشید که خداوند صبر کنندگان را دوست دارد و برایم گریه نکنید چون من به آرزویم رسیده‌ام مانند تشنه‌ای که به آب می‌رسد.

آرزوی دیگرم این است که قبر آقا امام حسین (ع) را زیارت کنم که شاید به این آرزویم برسم و شما و دیگران برای سالار شهیدان حسین‌ابن‌علی (ع) گریه کنید برای بچه‌های یتیم آقا ابا‌عبدالله (ع) گریه کنید برای حضرت علی (ع) که در آن زمان مظلوم بود گریه کنید که این گریه‌ها ارزش فراوانی دارد اگر بدانیم. و در عزاداری طوری گریه نکنید که دشمنان اسلام خوشحال شوند و در آخر از شما عاجزانه می‌خواهم که مرا حلال کنید و اگر احیانا به شما تندی و بی‌اطاعتی کردم آن را به حساب جهالت و نادانی من بگذارید و مرا ببخشید چون من فرزندی که باید مثل همه فرزندان رسالت خود را در مورد شما انجام بدهم نبوده‌ام.

و اما شما برادرانم و دوستانم اگر این وصیت‌نامه را می‌خوانی و از شما می‌خواهم که اول خدای خود را از خود راضی کنی و بعد به این گفته‌ها توجه بیشتری داشته باشید که انشاءالله دارید. سلاح خونین مرا زمین نگذارید و راه شهیدان را ادامه دهید و باید بگویم که اینجانب با عشق و علاقه‌ای که به اسلام و به قرآن و به رهبر داشتم در جبهه جنگ حاضر شدم و با دیده باز در این راه قدم گذاشتم. و می‌دانستم که هر کس قدم در این راه می‌گذارد، عاشق خدا می شود دیر یا زود خداوند متعال او را می‌برد. پس به دشمنان اسلام بگوئید که ما به استقبال شهادت می‌رویم و از مرگ هراسی نداریم و شهادت برای ما از تمام شیرین‌های دنیا شیرین‌تر است.

و شما ای برادرانم و دوستانم مرا حلال کنید و هر کس را که می شناسید از او برایم حلالیت بگیرید و در حقم دعا کنید که خداوند مرا جزء شهدا قرار بدهد و باید بگویم که شهید پیرو می‌خواهد عزادار نمی‌خواهد. یعنی چند روز برایم عزاداری کنید و بعد دیگر کاری نداشته باشید نه این پیروی از شهید نیست رسالت شما در حق شهیدان زیاد است و باید راه آنها را ادامه دهید و به وصیت آنها عمل کنید و پیام شهیدان که تاکید فراوان داشته‌اند این است که امام را یاری کنید و یک لحظه امام را تنها نگذارید و تابعه ولایت فقیه و رهبر باشید.

و در آخر به آنهایی که نماز نمی‌خوانند یا نماز را سبک می‌شمارند باید بگویم که بیائید از همین الان توبه کنیم و نماز را بپا داریم که نماز ستون دین است نماز را اول وقت با حضور قلب در مساجد با جماعت بخوانیم و مساجد را خالی نکنیم و هر کار را فقط برای رضای خدا انجام دهیم.

 و اما شما ای خواهرانم و همسرم شما حضرت زینب (س) را الگوی خود قرار دهید و حجاب خود را حفظ کنید همانطور که همیشه حفظ کرده‌اید و اگر حجاب شما بالاتر از خون شهدا نباشد کمتر هم نیست و شما نیز مرا حلال کنید. همسرم شما مرا ببخشید اگر نتوانستم برای شما همسر خوبی باشم در آخر باید بگویم که خدای من تو را قسم می‌دهم به بزرگی و کرم و فضل و مهربانیت که این بنده گناهکارت را عفو نمایی. و با عدل و حسابت با من رفتار مکن زیرا که طاقت و توان آن را در خود نمی بینم. و در ضمن باید بگویم که مراسم عزاداری مرا ساده برگزار کنید و برایم خرج بدهید و مرا در بهشت زهرا دفن کنید شاید در ردیف شهدا قرار گیرم.

و اما تو ای دخترم زینب جان! اسم تو را برای این زینب گذاشتم که ادامه دهنده راه حضرت زینب (س) باشی و از همسرم و از پدر و مادرم می‌خوام که اگر می‌خواهید روح من همیشه شاد باشد زینبم را زینب وار تربیت کنید و از همان کودکی آن را مانند کوه استوار و در راه اسلام ثابت قدم بدارید. و از همان کودکی بگوئید که پدرت برای چه به شهادت رسیده است و نفرت دشمنان اسلام و قرآن را از همان کودکی در دل او بکارید و در آخر زینب جان از خودت می‌خواهم که درس بخوانی و برای جامعه و اسلام خدمت ارزنده داشته باشی.

و در آخر زینب جان خدا حافظ.»

انتهای پیام/ 900

نظر شما
پربیننده ها