مروری بر زندگی شهید محمدعلی شاهمرادی؛

شهید شاهمرادی: «طرح‌های عملیات را خداوند در ذهن‌ ما جاری می‌کند»

سردار رشید اسلام شهید محمدعلی شاهمرادی ستاره‌ای بود كه همواره در جبهه‌های نبرد و جهاد علیه كفار بعثی و جیره‌خواران امپریالیسم جهانی می‌درخشید و با گل‌واژه تكبیر بر تاریكی‌ها می‌خروشید تا عاقبت روح بلند وی اوج گرفت و به درگاه ربوبیت راه یافت و به محفل شهدای تاریخ بشریت پیوست.
کد خبر: ۲۸۷۰۷۴
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردين ۱۳۹۷ - ۰۲:۳۱ - 18April 2018

گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: دلیرمردانی در دوران جنگ تحمیلی حضور داشتند که مرگ از ترس آنها وحشت‌زده به گوشه‌های تنگ و تاریک سنگرهای دشمن می‌خزید. غرش الله اکبرشان آن‌چنان کوبنده بود که نیروهای دشمن در مقابل آن‌ها هر نوع اراده‌ای را از دست می‌دادند. یکی از این دلیرمردان شهید «محمدعلی شاهمرادی» فرمانده طرح و عملیات لشکر قمر بنی هاشم (ع) بود. جهت آشنایی بیشتر با این شهید بزرگوار، زندگی پر فراز و نشیب وی را مرور می‌کنیم.

محمدعلی در سال 1338 در روستای «ورنامخواست» متولد شد. خانواده وی از عشایر مذهبی روستا بودند كه مدتی از سال را در «ورمامخواست» و بقیه را در كوه‌ها و بیابان‌های چهارمحال و بختیاری به سر می‌بردند. شهید شاهمرادی دوره تحصیلات ابتدائی خویش را در آن روستا آغاز کرد و دوره راهنمایی را در زرین شهر گذراند. در سال آخر دبیرستان مشغول به تحصیل بود كه انقلاب شكوهمند اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) آغاز شد.

می‌گفت: «طرح‌های عملیات را خداوند در ذهن‌ ما جاری می‌کند»

محمد علی شاهمرادی در آن هنگام اولین حركت را با چندین تن از دوستانش در زرین شهر آغاز کرد. شبها روی دیوارهای محل شعار می‌نوشتند و به پخش اعلامیه‌های حضرت امام می‌پرداختند، تا آنكه انقلاب با همیاری، وحدت و انسجام ملت قهرمان ایران به پیروزی رسید.

وی پس از اخذ دیپلم در سال 58 به عضویت سپاه پاسداران زرین شهر درآمد و به خدمت در این نهاد انقلابی پرداخت. در اول فروردین سال 59 و بارها بعد از آن داوطلبانه به پاوه، سنندج و دیگر شهرهای آشوب زده كردستان عزیمت کرد و در گروه ضربت حماسه‌ها آفرید. پس از آغاز جنگ تحمیلی ایران و عراق به جبهه‌های نبرد شتافت و در عملیات‌های بسیاری از جمله عملیات‌های «فرمانده كل قوا»، «حصر آبادان»، «فتح المبین»، «بیت المقدس» و «محرم» در مسوولیت‌های مختلف انجام وظیفه کرد و بارها زخمی شد، و پس از بهبودی اندكی مجددا به سوی جبهه‌ها روانه شد.

می‌گفت: «طرح‌های عملیات را خداوند در ذهن‌ ما جاری می‌کند»

پس از تشكیل تیپ قمر بنی هاشم (ع) به عنوان مسوول طرح و عملیات در این یگان مشغول به خدمت شد و در عملیات‌های غرورآفرین «والفجر مقدماتی»، «والفجر چهار»، «خیبر»، «بدر»، «والفجر هشت»، و عملیات‌های كربلای چهار و پنج حماسه‌ها آفرید.

پس از عملیات پیروزمند والفجر 8 برای چندمین بار به وی مسوولیت فرماندهی تیپ را پیشنهاد کردند ولی از آنجا كه روح پاك و بی‌آلایش او سنگینی مسوولیت را در آن مقطع نمی‌توانست متحمل شود، در همان مسوولیت خویش خدمت خالصانه‌اش را ادامه داد.

شهید محمد علی شاهمرادی دارای ویژگی‌ها و صفات پسندیده‌ای بود. شجاعت و دلاوری كم نظیر وی در جبهه‌های نبرد از خصوصیات بارز وی به شمار می‌رفت. صفا و یكرنگی او همه را به خود جذب كرده و خضوع و خشوع وی در بین برادران بسیار چشمگیر بود. لبخندهای شیرین و عارفانه‌اش در میان دوستان و همسنگران از چهره‌اش محو نمی‌شد. این شهید بزرگوار از ایمان و توكل قوی به خداوند برخوردار بود و می‌گفت: «این خداوند است كه این طرح‌ها را در ذهن ما جاری می‌كند، دژهای مستحكم دشمن را می‌شكند و خط‌های عملیاتی را حفظ می‌كند.»

سرانجام این عاشق نور و این سردار سلحشور میادین نبرد در عملیات كربلای پنج، پس از نبردی قهرمانانه كه منجر به هلاكت شمار بسیاری از دشمنان اسلام شد به آرزوی دیرینه خود كه همانا شهادت در راه خدا بود، دست یافت و به ملكوت اعلی پیوست.

می‌گفت: «طرح‌های عملیات را خداوند در ذهن‌ ما جاری می‌کند»

فرازهائی از وصیت‌نامه شهید

بنام خدای شهید و بنام خدای یكتا

«... با حماسه‌ای هستی ساز و حیاتبخش بپای خاستیم و تنها چیزی كه داشتیم و قابل تقدیم بود یعنی جان را فدای اسلام و هدف اسلامی خود كردیم، ولی شما این متعهدان و روشنفكران، ما خون خویش را نثار اسلام كردیم تا خون شما رنگ گیرد. ما تاریكی و دشواری را برخود پذیرفتیم تا راه شما روشن باشد. ما جان خود را چون جرقه‌ای در این قضا قرار دادیم تا آسمان شما مهتابی گردد، و اینك اگر از این پس تباهی پدید آمد باید بر شما افسوس خورد و اگر ستم كردند بر شما باید گریست.

مراقبت خود، جامعه خود و وظیفه و تعهد خود باشید تا حماسه‌تان را از ذهن شما بیرون نكنند، روح قدرتمندتان را از شما نگیرند. ما پاسداران اسلام بخاطر اسلام و دفاع از آن زیر تانك و خمپاره رفتیم، توهین‌ها شنیدیم، بی‌حرمتی‌ها دیدیم، در بند خصم افتادیم تا اسلام از بند آزاد شود، تن به مرگ سپردیم تا اسلام زندگی را از سر گیرد. ما از اسلام دفاع كردیم، با زبان و با تفنگ، با دست خالی و با جنگ و دندان آخرین رمق خود را در این راه باختیم، در هیچ حال یگانگی اتفاق و وحدت كلمة خود را از دست ندادیم و به اندیشه نیش زدن‌ها، بی توجهی‌ها و عدم جلب و جذب‌ها نبودیم.

شما جوانان، بكوشید در آغوش اسلام زندگی كنید. از اتلاف عمر در حاشیه‌ها و از پروردن خیالات خام در سرها بپرهیزید. جوانان حسین (ع) را دیدید كه برای حفظ هدف اسلام دست از جان شستند و چگونه برای هدف اسلام خود را دركام مرگ افكندند و تشنه جان دادند ... در آخر تمام بچه‌های بسیج را به خدا می‌سپارم و امیدوارم كه هر چه بیشتر در راه انقلاب و اسلام فعالیت كنند و همیشه وحدت خود را حفظ نمایند.»

انتهای پیام/ 131

نظر شما
پربیننده ها