چگونه نئولیبرالیسم ما را به فرزندان تاچر تبدیل کرد؟

خودت مقصری؛ از دولت مطالبه نکن!

نئولیبرالیسم ما را گول می‌زند تا فردی با تغییرات آب و هوایی مبارزه کنیم، نه جمعی. این تفکر وسواس‌گونه و آزاردهنده را رها کنید که چه قدر سبز زندگی می‌کنید و از این پس شروع به جمع‌آوری قدرت‌های جمعی کنید. منتظر نباشید تا اقدامات منفرد شما در قبال اقدامات سازماندهی شده نئولیبرال‌ها دوام بیاورد.
کد خبر: ۲۸۸۰۰۳
تاریخ انتشار: ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۰۹:۵۰ - 23April 2018

خودت مقصری؛ از دولت مطالبه نکن!به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، مارتین لوکاس یک روزنامه‌نگار مستقل است که در مونترال کانادا زندگی می‌کند. او به طور مرتب در مورد محیط زیست برای گاردین می‌نویسد. وی در مقاله‌ای با عنوان Neoliberalism has conned us into fighting climate change as individuals به بررسی این موضوع می‌پردازد که نئولیبرالیسم نه تنها ناکارآمدی‌های شخصی بلکه بحران‌های زیست‌محیطی را به گردن افراد می‌اندازد و آنها را مسئول می‌داند. این در حالی است که خود نئولیبرال‌ها به طور سیستمی و با استفاده از قدرت جمعی‌شان به راحتی به اهداف خود می‌رسند. اما با انکار وجود جامعه و قدرت جمعی، افراد را به دغدغه‌هایی هم‌چون زندگی سبز، مصرف محصولات ارگانیک و حمل و نقل عمومی و... سرگرم می‌کنند و عملا بر بحران‌هایی که خودشان ایجاد کرده‌اند، سرپوش می‌گذارند. در ادامه ترجمه این مقاله به تفصیل می آید.

حاضرید با یک پشه‌کش دستی به جنگ با تیراندازی‌های مسلحانه بروید؟

لوکاس یادداشت خود را با این پرسش آغاز می‌کند: حاضرید با یک پشه‌کش دستی به جنگ با تیراندازی‌های مسلحانه بروید؟ مسئله این است که اکثر مشاوره‌هایی که در زمینه تغییرات آب و هوایی می‌شنویم، به ندرت با ماهیت بحران هماهنگ هستند. هفته گذشته ایمیلی در صندوق پستی‌ام سی پیشنهاد ارائه می‌کرد تا فضای دفترم را سبز کنم: استفاده از قلم‌های قابل استفاده مجدد، تغییر دکوراسیون با رنگ‌های روشن، توقف استفاده از آسانسور. در برگشت به خانه، هم چنان که از پله ها بالا می‌رفتم، به گزینه‌های دیگری فکر می‌کردم که با آنها می‌توانستم زندگی‌ام را سبزتر کنم: لامپ‌های خانه را عوض کنم، سبزیجات محلی بخرم، لوازم خانگی غیرمخرب و هم سو با طبیعت خریداری کنم، یک پنل خورشیدی روی سقف بگذارم. مطالعه ی دیگری در همین زمینه بهترین راه مقابله با تغییرات آب و هوایی را بچه‌دار نشدن می‌دانست و می‌گفت اگر واقعا می‌خواهید جلوی تغییرات زیست محیطی را بگیرید؛ قسم بخورید که بچه‌دار نمی‌شوید.

این توصیه‌های فراگیر برای اقدامات فردی - در تبلیغات شرکت‌ها، کتاب‌های درسی مدرسه و مبارزات گروه‌های زیست محیطی به ویژه در غرب - طبیعی به نظر می‌رسند. آنچنان طبیعی که گویی همچون هوایی است که در آن نفس می‌کشیم. اما در واقعیت امر به سختی می‌توانیم خلاف این موضوع را تصور کنیم و خدشه‌ای به صحت و سقم آن وارد سازیم.

نئولیبرالیسم ما را به سبز کردن زندگی شخصی‌مان مشغول کرده

در حالی که ما خودمان را به سبزکردن زندگی شخصی‌مان مشغول می‌کنیم، شرکت های سوخت فسیلی این موضوع را امری کاملا مسخره می‌دانند. از سال 1988 پروژه جلوگیری از انتشار کربن عملا شکست خورده است. تنها صد شرکت به تنهایی مسئول انتشار 71 درصد این کربن‌ها در طبیعت هستند. شما هم در همین زمان در این فکرید که اول قلم‌تان را عوض کنید یا لامپ های خانه را و با خود می اندیشید که این اقدامات شما تا کنون قطعا سیاره زمین را به ورطه نابودی کشانده است.

هنوز برای سرنگونی نئولیبرالیسم دیر نشده است

آزادی این شرکت‌ها در آلوده کردن محیط زیست و تثبیت سبک زندگی متناسب با آن به هیچ وجه اتفاقی نبوده و نیست. بلکه نتیجه جنگی ایدئولوژیک است که طی 40 سال گذشته در برابر امکان عمل جمعی اجیر شده است. در واقع نئولیبرال‌ها با تخریب و ویرانی محیط زیست به اهداف خود دست یافته‌اند و این موضوع جز در گرو زیرِ سوال بردن توفیق عمل جمعی و مسئول دانستن افراد در قبال بحران‌ها نبوده است. اما به هیچ وجه نباید بترسیم؛ چراکه هنوز برای سرگونی آن دیر نشده است.

تاچر و ریگان بنیان‌گذاران پروژه سیاسی نئولیبرالیسم

پروژه سیاسی نئولیبرالیسم، با بنیان‌گذاری تاچر و ریگان، دو هدف اصلی را دنبال کرده‌است.
اولا، از میان برداشتن هرگونه مانع غیرقابل‌قبول برای استفاده از قدرت خصوصی. دوم الزام به اجرای اراده عمومی دموکراتیک. در واقع سیاست تجاری نئولیبرالیسم هم چون خصوصی سازی، رفع محدودیت های تجاری، کاهش مالیات و معاملات تجاری آزاد: همه این موارد منجر به جمع آوری سود بسیار زیادی برای شرکت‌ها شده‌است و در نهایت جوّی همچون آشغال‌های فاضلاب ایجاد و عملا ما را فلج کرده و به زانو درآورده است. همه اینها تنها از طریق ابزاری به نام دولت صورت گرفته است، تا برای رفاه جمعی ما برنامه‌ریزی کند.

هر چیزی در زمینه بررسی قدرت این شرکت‌ها به هدف نخبگان تبدیل شده است: لابی و کمک‌های مالی شرکت‌ها، از درون تهی کردن دموکراسی، مانع تراشی برای سیاست های سبز و ادامه یافتن یارانه‌های سوخت فسیلی؛ اما با این حال حقوق انجمن‌ها و اتحادیه‌ها که موثرترین وسیله برای کارگرانند تا با استفاده از آن قدرت جمعی را به دست گیرند، دائما تحلیل رفته و پایه‌های آن سست شده است.

در همان لحظه‌ای که تغییرات آب و هوایی نیاز به واکنشی بی‌نظیر عمومی دارد، ایدئولوژی نئولیبرال مانع تراشی و مقاومت می‌کند. به همین دلیل، اگر می خواهیم ماموریت مان را در غلبه بر نئولیبرالیسم به سرعت انجام دهیم، باید بر تمام شعارهای بازار آزاد غلبه کنیم: کنترل راه آهن، آب و برق و شبکه‌های انرژی را به دست عموم مردم برسانیم؛ شرکت ها را به تدریج کار یا تولید سوخت‌های فسیلی را متوقف کنند.؛ و مالیات را برای سرمایه‌گذاری عظیم در زیرساخت های آب و هوایی و انرژی‌های تجدید‌پذیر افزایش دهیم.- به طوری که پانل‌های خورشیدی بر روی پشت بام همه مردم نصب شوند و نه فقط کسانی که استطاعت مالی دارند.

موعظه تاچر به همگان «چیزی مانند جامعه وجود ندارد»

نئولیبرال‌ها تنها به این امر بسنده نکردند که قدرت جمعی را از لحاظ سیاسی موضوعی غیرواقعی نشان دهند؛ بلکه سعی کردند از نظر فرهنگی نیز آن را غیرقابل تصور و غیرقابل باور نشان دهند. تجلیل از رقابت سودمحور شخصی و انحصارگرایی بیش از حد، بدنام کردن همبستگی و همدردی میان اعضای جامعه، موجب از بین رفتن پیوندهای جمعی ما در جامعه شده است. مارگارت تاچر به همگان موعظه می کرد: «چیزی مانند جامعه وجود ندارد».

مطالعات نشان می دهد که افرادی که در این دوران رشد کرده اند در واقع شخصیت فردگرایانه‌تر و مصرف‌کننده‌تری پیدا کرده‌اند. فرهنگی که به ما می‌گوید خودمان را به عنوان مصرف‌کنندگان و نه شهروندان؛ افرادی کاملا وابسته و قائم به خود و نه سایر افراد جامعه در نظر بگیریم. قطعا جای تعجب نیست که در مقابل موضوعی سیستماتیک ما تنها به تلاش‌های فردی و ناکارامد مشغول می‌شویم و از هدف اصلی باز می‌مانیم. همین جاست که تلاش‌های فردی ما عملا در مقابل تلاش‌های سیستمی و جمعی نئولیبرال‌ها یارای مقاومت ندارد. پس باید گفت ما همه بچه‌های تاچر هستیم.

حتی قبل از ظهور نئولیبرالیسم، اقتصاد سرمایه داری دائما این اعتقاد را به خورد مردم می داد که مشکلات ساختاری یک سیستم استثمارگر - فقر، بیکاری، سلامت ضعیف، عدم تحقق - در واقع نقص شخصی خود آنها و نه سیستم سرمایه داری است.

نئولیبرالیسم افراد را خودخواه بار می‌آورد

نئولیبرالیسم عملا افراد را خودخواه بار می آورد و دائما به انها گوشزد می کند که شما فقط مسئول ناکارامدی های خودتان نیستید بلکه مسئول تخریب طبیعت نیز هستید.

نئولیبرالیسم ادعا می کند: اگر شغل خوب ندارید؛ غرق در بدهی هستید؛ وقت ندارید و در فضایی پراز تنش و استرس زندگی می کنید؛ مسئول آن خود شمایید و نه هیچ کس دیگر. البته ادعای نئولیبرال‌ها به همین جا ختم نمی شود، بلکه بحران های زیست محیطی را نیز به افراد و بی مسئولیتی های آنها نسبت می دهند.

البته در این میان نمی توان کمک های مردمی را نادیده گرفت و ادعا کرد که بدون کمک های فردی می توان به هدف های جمعی نائل شد. مسلما ما نیاز به مردم برای مصرف کمتر و نوآوری در زمینه ی جایگزین های کم کربن - ساخت مزارع پایدارو ... داریم. اما انتخاب های فردی زمانی مورد توجه قرار می گیرند و عملا به حساب می آیند که سیستم اقتصادی گزینه های قابل قبول و زیست محیطی را برای همه فراهم کند. نه گزینه هایی که تنها افراد ثروتمند توان اجرا و پیاده سازی ان را داشته باشند.

نئولیبرالیسم ما را متقاعدکرده مطالبات خود را از قدرت و سیاست پیگیری نکنیم

اگر حمل و نقل مقرون به صرفه در دسترس نباشد، مردم با اتومبیل رفت و آمد می کنند. اگر غذاهای محلی و ارگانیک بیش از حد گران باشند، از سوپر مارکت های زنجیره ای خرید می کنند. اگر کالاهای ارزان قیمت بی کیفیت تا بی نهایت تولید شود، آنها خرید می کنند و خرید می کنند و خرید می کنند . فریبکاری نئولیبرالیسم در همین است که ما را متقاعد می سازد تا تغییرات آب و هوایی از طریق کتاب های جیبی مان و نه از طریق قدرت و سیاست پیگیری کنیم.

باید تفکر فردی را کنار بگذاریم و در برابر بحران ها به صورت جمعی قد علم کنیم

شاید مصرف گرایی شما و باری که بر طبیعت به عنوان یک فرد با رفتارهای نادرست تان تحمیل می کنید؛ جبران شوند. اما این فقط جنبش های توده هایی هستند که قدرت تغییر مسیر بحران آب و هوا را دارند. برای نیل به این هدف ابتدا باید از طلسم ساختگی نئولیبرال‌ها رها شود؛ باید تفکر فردی را کنار بگذاریم و در برابر بحران ها به صورت جمعی قد علم کنیم.

وقت آن است که تفکرات نئولیبرالی را کنار بگذاریم و از این فکر بیرون بیاییم که چگونه با دوچرخه رفت و آمد کنیم و یا چه طور هویج تازه بکاریم و بخوریم. شاید با این تفکرات شاد و سرخوش باشیم و در این اندیشه به سر بریم که در حال نجات بشریتیم؛ اما باید به قدرت جمعی روی اوریم و از وسواس برای سبزکردن زندگی شخصی مان دست بکشیم.

منبع: فارس

نظر شما
پربیننده ها