شوخی‌های رزمندگان در جبهه 2/

فاو پنج تومان! سوارشید بریم

در جنگ تحمیلی کسانی هم بودند که با اندکی شوخی روحیه رزمنده‌ها را حفظ می‌کردند. از این منظر شوخی سردار شهید اربابی با رزمندگان موجب نشاط آنها می‌شد.
کد خبر: ۲۸۸۲۵۵
تاریخ انتشار: ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۵:۳۹ - 24April 2018

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، مرور هشت سال جنگ نابرابر و اتفاقاتی که بر سر ما آمد تلخ است و باید گاهی هم به همان تلخی بیان شود؛ اما نباید پتانسیل شیوه دیگرِ روایت‌گویی را نادیده گرفت. جبهه علاوه بر لحظات نورانی، دردناک و وحشت‌آور، پُر بود از لحظات شادی و شوخی. رزمندگان همیشه دنبال فرصتی بودند که فضای جبهه را عوض کنند.

جنگ تحمیلی درست است که همه‌اش نامردی علیه ما بود، اما در آن میان کسانی هم بودند که با اندکی شوخی روحیه رزمنده‌ها را حفظ می‌کردند. حالا گاهی با گفتن شعر، طنز و گاهی هم با انجام کارهایی که نیروهای ِ بعثی را به بازی می‌گرفتند.

فاو پنج تومان! سوارشید بریم

حال از این منظر، به‌دنبال شوخی‌های رزمندگان دفاع مقدس رفتیم و شوخی سردار شهید «علی‌محمد اربابی» مسوول ستاد تیپ زرهی لشکر 27 محمدرسول الله (ص) جالب و دلنشین بود، که در ادامه می‌خوانید:

یکی از همرزمان شهید نقل می‌کند:

«در بحبوحه عملیات والفجر هشت به ساحل اروند آمدیم تا به‌وسیله قایق به شبه جزیره فاو منتقل گردیم. چون بعضی از بچه‌ها اعزام اول بودند، از طرفی هواپیماهای دشمن و توپخانه نیز مرتباً منطقه را زیر آتش گرفته بودند، ممکن بود بعضی از بچه‌ها دچار ضعف روحیه شده باشند، وقتی به اسکله رسیدیم شهید اربابی رئیس ستاد لشکر کنار اسکله ایستاد و همانطور که با روی گشاده از بچه‌ها استقبال می‌کرد برای سوار شدن در قایق مثل کرایه کش‌های شهری داد می‌زد: فاو پنج تومان! فاو پنج تومان...

بچه‌ها می‌خندیدند. یکی دست در جیبش می‌کرد، ‌یکی می‌گفت: رفت و برگشت پنج تومان یا فقط رفت؟ دیگری می‌گفت: آقا گران است کمتر حساب کن. او با این کار باعث شد با روحیه عالی و با خاطره خوش به فاو وارد شویم».

بر پایه این گزارش، شهید «علی محمد اربابی» مهرماه 1344 در بیدگل در خانواده‌ای متدین و مستضعف بدنیا آمد. با شروع جنگ تحمیلی اولین‌بار در پنجم شهریورماه 1360 به جبهه‌های غرب اعزام و سپس در عملیات فتح المبین و بیت المقدس شرکت کرد و در همان سال به عضویت رسمی سپاه درآمد. پس از مدتی فعالیت در اعزام نیروی بسیج سپاه کاشان به لشکر 8 نجف اشرف و به‌عنوان فرمانده گروهان گردان محمدرسول الله (ص) در عملیات شرکت نمود. سپس در مسوولیت‌های مختلف لشکر اعم از جانشین و مسوول آموزش نظامی، مسوول واحد بسیج، مسوول قرارگاه و پشتیبانی لشکر، جانشین ستاد لشکر و مسوول ستاد تیپ زرهی لشکر ایفای خدمت کرد.

در پانزدهم دی‌ماه 1365 ساعت 1:30 بامداد روی اسکله خرمشهر (روبروی جزیره ام‌الرصاص) به آرزوی دیرینه خود (شهادت) نائل آمد. دشمن آنچنان از شهادت این سردار دلیر اسلام شاد شد که به‌مدت سه روز اقدام به برپایی مراسم جشن و پایکوبی کرد. تشیع پیکر این شهید دلاور در شهرستان آران و بیدگل بی نظیر بود پیکر پاکش را در گلزار شهدای امام‌زاده هادی بیدگل به خاک سپردند. روحش شاد و یادش گرامی باد.

انتهای پیام/ 116

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار