شهید خطیب‌زاده: بین من و بقیه شهدا فرقی قائل نشوید/ همه راه «الله» را رفته‌ایم

شهید «محمدرضا خطیب‌زاده» در بخشی از وصیت‌نامه خود نوشته است: بین من و بقیه شهدا هیچ فرقی قائل نشوید، چون که همه به راه الله رفته‌ایم و برای رضای خاطر او جهاد کرده‌ایم، امام را فراموش نکنید و همواره او را دعا کنید.
کد خبر: ۲۹۰۴۵۸
تاریخ انتشار: ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۳:۳۹ - 10May 2018

به گزارش خبرنگار دفاع پرس از سمنان، «محمدرضا خطیب‌زاده» ۶ شهریورماه سال ۱۳۳۹ در «دامغان» متولد شد. پدرش «ذبیح‌الله خطیب‌زاده» به کار کشاورزی اشتغال داشت؛ لذا با توجه به زحمتی که متحمل می‌شدند، وضعیت نسبتاً خوبی به لحاظ اقتصادی و معیشتی داشتند و تحصیل و آموزش در این خانواده همیشه از اهمیت بالایی برخوردار بود.

محمدرضا هم از این قاعده مستثنی نبود و از همان اوایل علاقه‌مند به تحصیل بود و در این زمینه تلاش زیادی از خود نشان می‌داد. او به همین ترتیب دوره‌ راهنمایی را پشت سر گذاشت و پس از ورود به دبیرستان، رشته‌ اقتصاد را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد.

وی در این زمینه هم موفق بود و پس از چهار سال موفق به اخذ دیپلم شد. پس از آن تشخیص داد که باید تحصیل را رها کند و به همان مدرک دیپلم بسنده کرد. پس از تحصیل داوطلب رفتن به خدمت سربازی شد. در آن موقع عناصر خودباخته ضدانقلاب درگوشه و کنار کشور به حرکات غیرانسانی زیادی دست می‌زدند. دوره‌ خدمت سربازی محمدرضا هم در چنین شرایطی گذشت و از طرفی در همین زمان بود که کشور عزیزمان ایران مورد تهاجم عراق به دستور صدام خون‌خوار قرار گرفت.

وی در این مدت، دلاوری و رشادت‌های فراوانی را ازخود نشان داد. پس از ۲ سال که خدمت سربازی‌اش به پایان رسید، اما با توجه به این که دشمن بعثی بی‌شرمی را به اوج خود رسانده بود و روزبه‌روز فشار نظامی خود را برمردم ایران شدیدتر می‌کرد، پس از دوره‌ سربازی باز هم به عضویت بسیج درآمد و از این طریق دوباره به جبهه اعزام شد.

سرانجام پس از جان‌فشانی‌های بسیار و مقاومت جانانه در مقابل کفار بعثی، در تاریخ ۲۰ اردیبهشت‌ماه سال ۶۱ از ناحیه سینه، پهلو و دست راست مورد اصابت گلوله قرار گرفت و از جام شهادت را در «خرمشهر» نوشید؛ پیکر پاک این شهید والامقام در گلزار شهدای «فردوس رضا» دامغان به خاک سپرده شده است.

شهید خطیب‌زاده: راهم را ادامه دهید، چون اسلام است همیشه پیروز است

وصیت‌نامه شهید «محمدرضا خطیب‌زاده»:

بسم الله الرحمن الرحیم

«وَلَاتَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فِی سبیلِ اللّهِ أَمواتاً بَلْ أَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یرزقونَ»

به نام خداوند هستی‌بخش و خالق آن‌چه در آسمان‌ها و زمین است.

اکنون که در جبهه حق علیه باطل هستم، بر آن شدم تا وصیتی داشته‌ باشم با خانواده و دیگر آشنایان؛

اولین سخن را با پدر دارم و از او عذر می‌خواهم اگر در این مدت کوتاه زندگی، گاهی اوقات با وی بد رفتاری کردم و با بعضی از کارهایش مخالفت ورزیدم؛ به هر حال امیدوارم که به علت جوانی، خطا‌های مرا ببخشی و از این‌که در بحرانی‌ترین ایام کار تنهایت گذاشتم، بر من ندیده بگیری. تو را مرا ببخش تا خدا از من راضی شود.

دومین سخنم با مادرم است که دائماً برایم ناراحتی می‌کند و دلش چون دل پرنده‌ای که دائماً می‌زند، در طپش است. مادرجان به خدا راهی که صلاح می‌دانستم رفتم تا با خدای خود عهد و پیمانی که داشتم وفا کنم. از تو خواهش می‌کنم برای من زیاد ناراحتی نکنی، چون سرنوشت هر انسانی دست خدایش است و هرچه او صلاح بداند همان خواهد شد. «إِنَّاللّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ» ما از او هستیم و به سوی او بازگشت می‌کنیم.

مادرم! مرا ببخش به‌خاطر این‌که فرزند خوبی برایت نبودم. مرا ببخش تا خدا و ائمه اطهارش از من راضی باشند.

برادران عزیزم! راهم را ادامه دهید، چون دین محمد (ص) که همانا اسلام است همیشه پیروز است، راه حق را بجویید؛ و تو خواهرم! تو هم نیز همین کار را بکن و از خانواده‌ام می‌خواهم که زیاد برای من ناراحتی نکنند و بیشتر به فکر خدا باشند.

از کلیه دوستان و آشنایان طلب عفو و ببخش کنید. بین من و بقیه شهدا هیچ فرقی قائل نشوید، چون که همه به راه الله رفته‌ایم و برای رضای خاطر او جهاد کرده‌ایم، امام را فراموش نکنید و همواره او را دعا کنید.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار