گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس ـ رسول حسنی؛ روز 24 اردیبهشت که «روز نکبت» نامیده میشود، روز تاسیس دولت جعلی اسرائیل است. این روز نهفقط برای فلسطینیان که برای همه کشورهای مسلمان دارای اهمیت است؛ زیرا اشغال فلسطین فقط تصرف غاصبانه یک کشور نیست، بلکه در واقع اعلان جنگ ابدی با اسلام است.
رژیم صهیونیستی با همه توان خود وارد میدان شده تا هویت مجعول خود را به هر وسیلهای تثبیت کند. سرکردگان این رژیم برای نیل به مقصود خود فقط به نیروی نظامی و سیاسی خود متکی نیستند. آنها بیش از هر چیز از سینما برای تحقق آرمانهای خود استفاده میکنند و در این مسیر تا حدودی نیز موفق بودهاند.
در مقابل این نوع سینما که کارخانه رویاسازی هالیوود مسئولیت آن را به عهده دارد، سینمای جهان اسلام چنان که باید حضور قهرمانانه ندارد. سینمای ایران در میان کشورهای اسلامی از جمله کشورهایی است که قدرتمندانه به ساخت آثار قابل توجهی دست زده که در همین مسیر باعث شده طرف مقابل واکنشهایی داشته باشد. این واکنشها دلیل این مدعاست که سینمای ایران در میدان فرهنگی نیز قدرتمند است به شرط آنکه با همه ظرفیتهای خود وارد جنگ رسانهای شود.
در ادامه به سه فیلم شاخص در حوزه سینمای ضد صهیونیسم اشاره میشود.
اولین گامها
«مسعود کیمیایی» در سال ۱۳۶۷ فیلم سینمایی «سرب» را با بازی «هادی اسلامی»، «جلال مقدم»، «فریماه فرجامی»، «امین تارخ»، «جمشید مشایخی» و «فتحعلی اویسی» کارگردانی کرد.
داستان فیلم:
«در تهران سالهای ۱۳۳۰ یک زوج جوان یهودی به نامهای دانیال و مونس مثل بسیاری از یهودیان خواهان مهاجرت به سرزمینهای اشغالی هستند. اما از آنجایی که عموی آنها یعفوب از مخالفان صهیونیزم است با برخورد سازمان هاگانا که یک یهودیان را به اسرائیل منقل میکنند مواجه میشود و به دست یزغل از اعضای این سازمان کشته میشود و پلیس میرزا محسن، همسایه یعقوب را که فردی متدین بوده و برای کمک به او آمده است را به جرم قتل دستگیر و روانه زندان میکند. دانیال و مونس که از هویت قاتل آگاه هستند برای نجات جان خود مجبور به فرار و زندگی مخفیانه شده و درصددند تا هر طور شده از کشور خارج شوند.
نوری، برادر میرزا محسن برای اثبات بیگناهی برادر خود به دنبال آنان است تا در دادگاه شهادت دهند، ولی غیر از او یزغل نیز در پی آنان است تا شاهدی بر قتلش باقی نماند. سرانجام نوری موفق به بازگرداندن دانیال میشود. در روز دادرسی دانیال مورد ترور واقع میشود اما نوری با انداختن خود در جلوی او کشته میشود و دانیال سرانجام در دادگاه حاضر میشود.»
این فیلم در هفتمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری و بهترین چهرهپردازی را بهدست آورد.
هرچند که ساخت چنین فیلمی در دهه اول انقلاب اسلامی و با توجه به سیاستهای ضد صهیونیستی ایران اتفاق دیر هنگامی بود، اما توانست مسیر را برای آینده این نوع از سینما هموار کند. کیمیایی به دلیل ماهیت سینمای خود که قهرمان پروری از ویژگیهای آن است، بهترین گزینه برای ورود به این نوع از سینماست.
نقطه اوج
«سیفالله داد» پس از تجربه موفق فیلم «کانیمانگا» که از آثار شاخص سینمای دفاع مقدس است، فیلم موفق و تاثیر گذار «بازمانده» را ساخت.
سیفالله داد فیلمانه «بازمانده» را بر اساس داستان «بازگشت به حیفا» نوشته شهید «غسان کنفانی» نوشت که به لحاظ ادبی نسبت داستان اصلی موفقتر است. هر چقدر فضای داستان «بازگشت به حیفا» تلخ و مایوس کننده است، داستان «بازمانده» امید بخش است. بدون هیچ اغراقی باید گفت هنوز فیلمی در سینمای ایران در حوزه ضد صهیونیسم به قدرتمندی بازمانده ساخته نشده است. برای همین باید «بازمانده» را نقطه اوج این نوع از سینما به حساب آورد.
«سال ۱۹۴۸، فلسطین، شهر تحت اشغال حیفا. دکتر سعید همراه همسرش لطیفه و نوزادشان فرهان در این شهر زندگی میکنند. دکتر سعید، شمعون ـ همسایه و همبازی یهودی دوران کودکی خود ـ را حین بمبگذاری در یک قطار میبیند. اما مطلع کردن پلیس، آغاز دردسرهای او و خانوادهاش است. مشعون با تهدید از او میخواهد شهر را ترک کند، اما سعید امتناع میکند. صفیه ـ مادر سعید ـ برای تشویق فرزندش به ترک شهر، به حیفا میآید. اما صبح روزی که قرار است خانواده دکتر سعید شهر را ترک کنند، حیفا مورد تهاجم صهیونیستها قرار میگیرد و از این خانواده، تنها صفیه و فرهان زنده میمانند. خانه دکتر سعید به زن و شوهری یهودی میرسد و آنها سرپرستی فرهان را که در خانه تنها مانده، به عهده میگیرند. صفیه که میخواهد تنها یادگار خانوادهاش را حفظ کند، بهعنوان دایه فرهان وارد خانواده یهودی میشود. از سوی دیگر، همسر صفیه که درگیر مبارزه با صهیونیستهاست نقشه انفجار بمب در یک قطار حامل صهیونیستها را طرحریزی میکند. صفیه میپذیرد تا چمدان حاوی بمب را حمل کند. شمعون، زن و شوهر یهودی، صفیه و نوه او نیز از مسافران قطار هستند. درست در لحظهای که هویت صفیه در حال لو رفتن است، او با فرهان از قطار بیرون میپرد و انفجار روی میدهد. صفیه به شدت آسیب میبیند و فرهان زنده میماند.»
جسارت و تازگی
«پرویز شیخ طادی» در ادامه فعالیتهای هنری خود در سال 1388 پروژه «شکارچی شنبه» را کارگردانی کرد. این فیلم به خاطر نوع داستانی که روایت میکند، گامی جسورانه در کارنامه شیخ طادی محسوب میشود. هر چند این فیلم چندان که باید دیده نشد اما باید گفت که «شکارچی شنبه» از آثار مهم و ماندگار ضد صهیونیسم تاریخ سینمای ایران محسوب میشود.
داستان فیلم:
«در یک بندرگاه اسرائیل، زنی یهودی که پس از مرگ همسرش، با یک مرد مسیحی ازدواج کرده است، کودک ۸-۷ ساله خود را درپی اقدامات حقوقی و اصرارهای زیاد پدربزرگش برای مدت کوتاهی به وی میسپارد. پدربزرگ کودک که یکی از سران جریان فکری صهیونیسم است در جواب نگرانیهای مادر، وعده میدهد که او یک ماه بیشتر اینجا نمیماند و پس از آن، کودک با اراده خود هر کجا که خواست میتواند برود.»
این فیلم ماجرای استحاله فکری و ذهنی این کودک و حرکت از فطرت پاک انسانی به سمت خوی حیوانی است. در واقع فیلم معنای دیگری از استثمار را تفسیر میکند. رژیم اشغالگر صهیونیسم برای نیل به مقاصد پلید خود حتی از بهرهکشی کودکان یهودی نمیگذرد.
هرچند این فیلم به قدرتمندی «بازمانده» نیست، اما از این جهت که توانسته ماهیت حقیقی صهیونیزم را به مخاطب ارائه کند، اثر ارزشمندی است. این نوع نگاه شیخ طادی در فیلم سینمایی «امپراطوری جهنم» نیز دیده میشود. او در این اثر به جای رویارویی با داعش و جریان تکفیری، به درون آن رسوخ کرده و سعی کرده مخاطب را با ماهیت آن آشنا کند. شاید نبود قهرمان و فقدان داستانی دراماتیک سبب شده هر دو فیلم به مذاق منتقدان خوش نیاید. با این حال برای مطالعه جریان صهیونیزم و داعش ناگزیر به دیدن آثار شیخ طادی هستیم.
متاسفانه بنیه سینمای ایران در این حوزه چندان قدرتمند نیست تا بر اساس آن بتوان مختصات سینمای ضد صهیونیزم را به دست آورد و از قبل آن ژانری نو را تعریف کرد. در ادامه به آثاری که در این زمینه ساخته شدهاند، اشاره شده است:
«آتش پنهان» ساخته «حبیب کاووش»
«هفت سنگ» و «قاعده بازی» ساخته «عبدالرضا نواب صفوی»
«قناری» ساخته «جواد اردکانی»
«هیام» ساخته «محمد درمنش»
«زخم زیتون» ساخته «محمدرضا آهنج»
«فیلادلفی» ساخته «عزتالله جامعی»
«لبنان عش من» ساخته «حسن کاربخش»
«۳۳ روز» ساخته «جمال شورجه»
«شهابی از جنس نور» ساخته «محمدرضا اسلاملو»
انتهای پیام/ 161