شهید ناهیدی:

تا آخرين قطره خونم از اسلام عزيز دفاع خواهم كرد

شهید «علی اصغر ناهیدی» در بخشی از وصیت نامه خود نوشته است: لبيك اي امام، اي ياور مظلومان و مستضعفان جهان لبيك تا آخرين لحظه و تا آخرين قطره خونم از اسلام عزيز دفاع خواهم كرد.
کد خبر: ۲۹۲۵۵۱
تاریخ انتشار: ۰۲ خرداد ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۶ - 23May 2018

تا آخرين قطره خونم از اسلام عزيز دفاع خواهم كرد.به گزارش خبرنگار دفاع پرس از سمنان، شهید «علی اصغر ناهیدی» فرزند محمد، در تاریخ 20 مرداد 1336 در روستای ورزن یکی از توابع دیباج دامغان چشم به جهان گشود. پدرش کارگر بود و از این راه به سختی نیازهای زندگی را تامین می کرد. شهید تحصیلات خود را تا کلاس چهارم ابتدایی ادامه داد، اما با توجه به وضعیت موجود و مشکلات مالی که بر سر راه او قرار داشت، اجباراً درس و مدرسه را رها کرده تا بلکه بتواند به خانواده اش در آن ایام سختی کمکی کرده باشد.

او چند سالی را به همین صورت سپری کرد تا اینکه زمان رفتن به خدمت سربازی فرا رسید. وقتی دوره ی اجباری به پایان رسید، او که این مدت را دور از خانه و خانواده بود، با اشتیاق به روستای زادگاهش بازگشت او مدتی را در آنجا ساکن بود اما مشکلات اقتصادی به حدی رسید که ترجیح داد دیگر در روستا نماند لذا به تهران رفت و به استخدام یک شرکت حفاری درآمد. او به مدت سه سال در این شرکت کار کرد اما در تهران هم ماندگار نشد و به شیراز نقل مکان کرد. در شیراز هم مدتی به کار مشغول شد که خانواده اش از او خواستند به روستا باز گردد.

آن ایام مصادف شده بود با روزهایی که ارتش متجاوز عراق حملات گسترده ای را از زمین و آسمان به سوی کشور عزیزمان ایران آغاز کرده بود و بسیاری از مردم بی دفاع کشورمان روزهای سختی را تجربه می کردند. شهید هم نتوانست این همه سختی که گریبان هموطنانش را گرفته بود تحمل کند، پس برای رفتن به جبهه نبرد حق علیه باطل به عضویت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دامغان درآمد.

او یک بار به صحنه ی نبرد رفت و مجروح شد اما پس از بهبودی باز هم پا به میدان جهاد در راه خدا گذاشت. او سرانجام در تاریخ 2 خرداد 61 در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به فیض شهادت نایل گشت. پیکر مطهرش در روستای ورزن به خاک سپرده شد و در جایگاه ابدیش آرام گرفت.

 وصیت نامه شهید «علی اصغر ناهیدی»  

سلام من به تمام مردم شهيد پرور ايران و تمام مستضعفين ايران و جهان و سلام من به پدر و مادر مهربانم و برادر عزيزم و خواهر گراميم. پدر و مادر عزيزم اگر من لياقت آن را داشتم كه شهيد شوم خوشحال و سربلند باشيد چون به سوي معشوق خود مي‌‌شتابم. آري پدر و  مادر عزيزم مرا جوان ناكام نگویيد چون من كام خويش را از خداي خودم خواهم گرفت و از شما مي‌‌خواهم براي من گريه و ناراحتي نكنيد اگر شادي روح مرا مي‌‌خواهيد و خوشحال باشيد كه من سرم را در راه دين و احيا مكتب مقدس اسلام فدا خواهم كرد و به نداي هل من ناصر امام كه از يارانش كمك مي‌‌خواهد مي‌‌گويم:

 لبيك اي امام، اي ياور مظلومان و مستضعفان جهان لبيك تا آخرين لحظه و تا آخرين قطره خونم از اسلام عزيز دفاع خواهم كرد.

و اي كاش چندين جان مي‌‌داشتم در راه دينم فدا مي‌‌كردم افسوس، كه يك جان بيشتر ندارم.

آري پدر و مادرم اگر خواستيد گريه كنيد براي من گريه نكنيد چون روح مرا آزرده مي‌‌سازيد و براي علي‌‌اكبر و علي‌‌اصغر كربلا گريه كنيد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار