در گفت‌وگوی دفاع پرس با خانواده شهید ملک‌محمدی مطرح شد؛

پناه بردن به یخچال در شرایط روزه!/ خدا مزد پسرم را داد

پدر شهید محمدجلال ملک‌محمدی گفت‌: تمام فعالیت‌های جلال برای رضای خدا بود. فرزندم خود را برای خدا خالص کرده بود. خدا هم مزد وی را داد.
کد خبر: ۲۹۴۸۶۷
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۳:۵۷ - 11June 2018

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، «محمدجلال ملک‌محمدی» جوان ۳۳ ساله تهرانی که جهاد وی در ایران، رفتن زیر ظل آفتاب سوزان برای فعالیت‌های عمرانی در مناطق محروم کشور بود و در خارج از ایران فرماندهی سپاهیان اسلام در نبرد با هرچه که در پیکار با اسلام باشد.

محمد دو سال سابقه حضور در عراق و دو سال در سوریه را در کارنامه خود دارد. آخرین مرتبه نیمه شعبان سال ۱۳۹۶ بود که عازم مناطق جنگی در عراق می‌شود. پس از دو هفته جهاد در «موصل» بر اثر شدت جراحات وارده به کشور بازمی‌گردد و ۴۰ روز بعد در بیمارستان بقیه‌الله (عج) به آرزوی دیرینه خود می‌رسد. در ادامه گفت‌وگوی دفاع پرس با خانواده شهید مدافع حرم «محمدجلال ملک‌محمدی» را می‌خوانید:

«علیرضا ملک‌محمدی» پدر شهید مدافع حرم محمدجلال ملک‌محمدی با اشاره به خصوصیات اخلاقی فرزند خود اظهار داشت: جلال بسیار با محبت بود و زندگی خود را وقف کمک به دیگران می‌کرد. در کودکی و نوجوانی حضور فعالی در مراسمات مذهبی داشت و بزرگ‌تر که شد، در گروه‌های جهادی مناطق محروم کرمان فعالیت می‌کرد. همیشه به پدر و مادر و همسر خود احترام می‌گذاشت و من هیچ‌گاه تندی و صدای بلند وی را نشنیدم.

جهادگری که تمام کار‌های خود را فقط برای رضای خدا می‌کرد/ بسیار برای من صلوات بفرستید

پدر شهید با اشاره به علاقه فرزند خود برای پوشیدن لباس سبز پاسداری ادامه داد: آرزوی جلال پاسداری از انقلاب بود. در بدو ورود به سپاه، در واحد اداری فعالیت داشت و بسیار بی‌قرار بود. تنها زمانی آرام گرفت که با پیگیری‌ زیاد خود به واحد عملیات منتقل شد. این انتقال آغازی برای ماموریت‌های جلال بود.

وی افزود: فرزندم چندین مرتبه به سوریه و عراق اعزام شد. آخرین روز ماه شعبان بود که در عراق مجروح شد و پس از گذشت ۴۰ روز در بیمارستان بقیه‌الله (عج) به آرزوی خود رسید.

پدر شهید ملک‌محمدی ادامه داد‌: تمام فعالیت‌های جلال برای رضای خدا بود. فرزندم خود را برای خدا خالص کرده بود. خدا هم مزد وی را داد.

وی درخصوص وصیتی که از شهید به یادگار مانده است، تصریح کرد: پسرم وصیت کرده بود که برای وی بسیار صلوات بفرستیم.

پدر شهید در انتها با اشاره به آخرین شب قدری که فرزندش در کنار خانواده بود، افزود: اگر جلال ماموریت نبود، اکثر شب‌های ماه مبارک رمضان را در مسجد ارگ تهران سپری می‌کرد. وی شب قدر سال ۱۳۹۶ به علت شدت جراحات وارده در بیمارستان بستری بود. فرزندم با این‌که حال مساعدی نداشت، اما اصرار می‌کرد که اعمال شب قدر را به جای بیاورد. جلال آخرین شب قدر خود را هرچند از دور، اما با امام رضا (ع) احیا کرد. پس از دو هفته نیز به شهادت رسید.

جهادگری که تمام کار‌های خود را فقط برای رضای خدا می‌کرد/ بسیار صلوات برای من بفرستید

«فهیمه حمزه‌ای» مادر شهید مدافع حرم محمدجلال ملک محمدی در خصوص بارزترین ویژگی‌های اخلاقی فرزند خود اظهار داشت: اخلاص و رازداری بارزترین خصوصیات اخلاقی فرزندم بود. هیچ‌گاه مسایل کاری را وارد محیط خانواده نمی‌کرد و پس از شهادت جلال ما متوجه مسیولیت‌های وی شدیم.

وی افزود: فرزندم پشتکار بسیاری در انجام امور داشت. اگر کاری را آغاز می‌نمود، حتما آن را به پایان می‌رساند. یکی از دوستان جلال نقل می‌کند، «در تمام مدتی که در مناطق محروم بودیم، جلال لحظه‌ای آرام نمی‌شد. حتی در اوج خستگی، اگر مشاهده می‌کرد کاری مانده، حتما برای انجام اقدام می‌کرد.»

وی با اشاره به خاطرات کودکی شهید بیان کرد: فرزندم از سوم دبستان نماز می‌خواند. ۹ سال بیش‌تر نداشت که اولین روزه کامل خود را گرفت. تابستان بود و گرما بی‌داد می‌کرد. جلال تا شب که روزه‌اش را باز کند، چندین مرتبه گفت، «مامان تشنه هستم، مامان شله زرد درست می‌کنی؟ مامان حلوا درست می‌کنی؟» می‌گفتم «بله مادر، هر غذایی که دوست داشته باشی، برایت درست می‌کنم.» زمانی‌که سفره افطار را دید، آن‌قدر خوشحال شد که هنوز شیرینی آن روز را به خاطر دارم.

مادر شهید در خصوص ارادت شهید به اهل بیت (ع) تصریح کرد: پسرم ارادت ویژه‌ای به حضرت ابالفضل (ع) داشت. همانند ایشان نیز مجروح شد. بدنی تکه تکه شده داشت. صورت و چشم‌هایش، دست‌ها و پاهایش، اعضای داخلی و شکمش، همه بدن فرزندم اربا اربا بود. دیگر قسمت سالمی در بدن وی نمانده بود.

مادر شهید ادامه داد: بیش از دو سال بود که جلال برای ماموریت به عراق می‌رفت. یکی از ماموریت‌ها مربوط به ماه مبارک رمضان سال ۱۳۹۵ است. با وجود گرمای شدید عراق، جلال تمام روزه‌های خود را گرفت. وی در پیامی برای یکی از دوستان خود نوشته بود «آب... فقط آب... فقط منتظر افطار هستیم که آب بخوریم.» و می‌گفت، «در شرایطی روزه می‌گیریم که پس از انجام ماموریت از شدت گرما به داخل یخچال پناه می‌بریم تا مجبور نشویم روزه خود را بشکنیم.»

جهادگری که تمام کار‌های خود را فقط برای رضای خدا می‌کرد/ بسیار صلوات برای من بفرستید

مادر شهید در خصوص توانایی‌های فرزند خود توضیح داد: دوستان وی نقل می‌کنند، «جلال در ماموریت‌های خود به اندازه چند نفر کار می‌کرد. توانایی‌های وی به میزانی بود که وقتی مسوولیتی را می‌پذیرفت، خیال فرماندهان از بابت تمام مسایل کاری، اطلاعاتی و... راحت بود.»

مادر شهید ملک محمدی ادامه داد: پسرم با زبان روزه مجروح شد. وی در حالی به بیمارستان صحرایی منتقل می‌شود که از شدت تشنگی و خون‌ریزی نمی‌توانسته اند، رگ جلال را بگیرند.

مادر شهید گفت: اخلاص و اخلاق خوب فرزندم در خانواده وی را به این جایگاه رساند. رضایتی که همسرش از جلال داشت، به او بال پرواز داد. در روزهایی که در بیمارستان بستری بود، با وجود درد شدید، به تمام حرف‌های همسر خود توجه می‌کرد و فقط می‌گفت «چشم». به راستی‌که رضایت همسر است که سخت به دست می‌آید و کسی‌که این رضایت را کسب کند، بلاشک موفق است.

وی در پایان در خصوص حس حضور شهید در زندگی افزود: مدتی قبل برای افتتاح منازل زلزله زده «سر پل ذهاب» راهی کرمانشاه شدیم. هر منزل به نام یک شهید نام‌گذاری شده بود. آن‌جا حضور جلال را کاملا احساس کردم. چون سابقه فعالیت‌های جهادی نیز داشت، مطمین بودم، حضور دارد. هنگام افتتاح منزلی که به نام وی بود، احساس کردم در گوشه‌ای ایستاده، دست تکان می‌دهد و لبخند می‌زند. در شب قدر امسال نیز احساس کردم، سر سفره افطار حضور دارد. ناگهان گفتم «جلال اومدی پیش ما؟» حضور فرزندم را احساس می‌کنم، اما وی را نمی‌بینم.

انتهای پیام/ ۷۱۱

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار