پدر شهیدان کریمی در گفت‌وگو با دفاع پرس:

پسرم را تشویق به پاسداری کردم/ خون شهدا باعث تحکیم انقلاب شد

پدر شهیدان کریمی گفت: همان‌گونه که خون شهید بهشتی ریشه کمونیست‌ها را خشک کرد، خون شهدا نیز باعث تداوم و تحکیم انقلاب شد. پس از شهادت علی، فرزند دیگرم روح‌الله را برای مقابله با ضدانقلاب آماده کردم. او شب‌ها در خیابان‌ها و مسجد امام محمدتقی (ع) نگهبانی می‌داد.
کد خبر: ۲۹۵۲۲۳
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۲:۲۰ - 12June 2018

ابراهیم کریمی پدر شهیدان اسماعیل و علی کریمی که فرزندان خود را در راه پیروزی انقلاب اسلامی و حفظ آن تقدیم کرده است، در گفت‌وگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، با اشاره به واقعه 17 شهریور اظهار داشت: اسماعیل ساعت پنج بعد از ظهر در میدان 17 شهریور با گلوله دژخیمان رژیم شاهنشاهی که به گلویش اصابت کرد، به شدت مجروح شد و سپس به شهادت رسید. ماموران رژیم هزینه تیری را که به فرزندم زده بودند، طلب می‌کردند و اسم آن را حق تیر گذاشته بودند. در نهایت پیکر فرزندم را به واسطه چند تن از دوستان‌ تحویل گرفتیم و شبانه با ماشین آجربری از راه ساوه به خمین بردیم و همان جا به خاک سپردیم.

وی در خصوص مراسم تشییع و یادبود فرزندش گفت: در مدت 14 سالی که در روزنامه فروشی مشغول به کار بودم، برای اولین بار خواستم که در روزنامه آگهی تسلیت و مجلس ترحیم فرزندم را چاپ کنم که رژیم اجازه این کار را نداد. نیروهای ساواک اعلام کردند که باید مقداری پول نقد امانت پیش ما بگذارید که اگر در مراسم خلاف قانون صحبت شد، جریمه شوید که ما هم قبول نکردیم. خودم اشعاری را در مسجد حشمتیه خمین و در قربستان خواندم و دیگر هیچ مجلس ختمی برگزار نکردیم.

پدر شهیدان کریمی با اشاره به فعالیت‌های فرزندش در زمان اوج‌گیری انقلاب، عنوان کرد: اسماعیل علاقه زیادی به شرکت در تظاهرات داشت. در این راه برادرش علی (که بعدها به شهادت رسید) را هم که آن موقع در پادگان لویزان مشغول خدمت وظیفه بود، تشویق می‌کرد. هر دو با هم به تظاهرات می‌رفتند. 16 شهریور 57 اسماعیل با چشمانی اشک‌بار به خانه آمد و گفت: «من و علی به تظاهرات رفته بودیم. نیروهای رژیم گاز اشک‌آور زدند، چشمم به همین جهت می‌سوزد.» اسماعیل آن شب خبر داد که فردا ساعت هشت صبح انقلابیون در میدان شهدا تظاهرات خواهند داشت.

خون شهید بهشتی ریشه کمونیست‌ها را خشک کرد/ پسرم را تشویق به پاسداری کردم

وی افزود: اسماعیل آن شب برای نخستین بار جهت شرکت در تظاهرات از من اجازه خواست. پاسخ دادم: «خودم هم با شما می‌آیم.» روز 17 شهریور من به همراه فرزندانم به تظاهرات رفتیم و تا ساعت 15 آنجا بودم. آن روز نیروهای ساواک از بالای ساختمان‌ها و سربازهای رژیم از مقابل به جمعیت تیراندازی می‌کردند. چند مرتبه گلوله از کنارمان گذشت، اما به ما اصابت نکرد. گلوله‌ها به سایر تظاهرکنندگان اصابت می‌کرد و یکی یکی به زمین می‌افتادند.

کریمی ادامه داد: به خانه که آمدیم همسرم را گریان دیدم. گفتم: «چرا گریه می‌کنی؟ بچه‌های ما که سالم هستند». پاسخ داد: «کسانی که شهید شدند، فرزند و برادر من بودند. برای آن‌ها گریه می‌کنم». از آن‌جایی که تعداد مجروحین زیاد بود، تصمیم گرفتیم برای اهدای خون به بیمارستان برویم. از این رو به همراه یکدیگر به سه راه شکوفه رفتیم که همان‌جا دژخیمان به طرف ما تیراندازی کردند و اسماعیل به شهادت رسید.

پدر شهید در خصوص شهادت فرزند دیگرش علی گفت: علی پس از آغاز جنگ تحمیلی قصد اعزام به جبهه را داشت و با اصرار من به عضویت سپاه درآمد. پسرم دوره‌های تخریب‌ را گذرانده بود. برای نخستین بار به جبهه غرب (قصر شیرین) اعزام و در آن جا از ناحیه دست مجروح شد. وی دو مرتبه نیز به جبهه جنوب اعزام شد و سرانجام در عملیات بیت المقدس به شهادت رسید. پیکرش ماه‌ها در منطقه ماند؛ البته در آن زمان منتظر بازگشت پیکرش نبودیم؛ زیرا ما با خدا معامله کردیم.

وی با اشاره به فعالیت‌های فرهنگی و انقلابی علی اظهار کرد: علی از زمانی که به عضویت سپاه درآمد، اخلاق و روحیه‌اش تغییر کرد. وی مخالف هرگونه اسراف بود. وقتی سر سفره می‌نشست و می‌گفت: «زمانی که آوارگان جنگی وضعیت خوبی ندارند، چطور می‌توانید اینگونه سفره رنگینی پهن کنید. شما در مقابل این انقلاب مسوول هستید.»

پدر شهید تصریح کرد: همان‌گونه که خون شهید بهشتی ریشه کمونیست‌ها را خشک کرد، خون شهدا نیز باعث تداوم و تحکیم انقلاب شد. پس از شهادت علی، فرزند دیگرم روح الله را برای مقابله با ضدانقلاب آماده کردم. او شب‌ها در خیابان‌ها و مسجد امام محمدتقی (ع) نگهبانی می‌داد.

وی خاطرنشان کرد: به لطف الهی خانواده شهدا هرگز خود را طلبکار مردم و نظام نمی‌دانند.

انتهای پیام/ 131

نظر شما
پربیننده ها