شکنجه شهید منتظری در مقابل چشمان پدرش/ «مبارز بین‌المللی» در واقعه 7 تیر آسمانی شد

محمد منتظری معتقد بود امپریالیسم بین‌المللی عمل می‌کند و تمام مهره‌هایش را در کشورهای مختلف به کار می‌گیرد تا یک حرکت را در نطفه خفه کند پس چرا ما بین‌المللی عمل نکنیم.
کد خبر: ۲۹۷۲۶۵
تاریخ انتشار: ۰۷ تير ۱۳۹۷ - ۰۱:۰۱ - 28June 2018

گروه حماسه و جهاد دفاع پرس: مقر حزب جمهوری اسلامی روز 7 تیر 1360 بر اثر انفجار بمب مورد سوء قصد قرار گرفت که در این حادثه آيت‌الله بهشتی و 72 تن از ياران امام خمينی (ره) به شهادت رسيدند، یک هفته بعد از انفجار هویت عامل آن شناسایی و در تحقیقات مشخص شد که این عمل وحشیانه توسط سازمان آمریکایی مجاهدین خلق تدارک دیده شده بود.

شهید «محمد منتظری» یکی از آن 72 تن بود که در این واقعه به شهادت رسید، در این گزارش به صورت خلاصه به زندگی مبارزاتی او پرداخته شده است که در ادامه می‌خوانید:

محمد منتظری کودکی پر استعداد بود و در خانواده‌ای که از لحاظ اقتصادی وضع خوبی نداشت، زندگی می‌کرد. برای گذراندن زندگی خانوادگی، محمد مجبور شد که کاری دست و پا کند. او شغل‌های مختلفی را پیشه کرد حتی مدتی در کارگاه‌های قاشق و چنگال سازی به کار مشغول بود.

زندگی در میان رنج و اندوه و پیوندش با توده‌های محروم کشاورز موجب شد که او از نزدیک با رنج و فقری که گریبان‌گیر میلیون‌ها توده هموطنش بود، آشنا و شراره‌های خشم و کینه از نظام منحط حاکم در دلش شعله‌ور شود.

محمد، بزرگ و بزرگ‌تر می‌شد. پدرش او را به حوزه علمیه برد تا به تحصیل علم بپردازد و با ارزش‌های اصیل اسلامی بیش از پیش آشنا شود.

استعداد سرشارش او را در میان دیگر شاگردان، بی‌نظیر ساخته بود. او با اساتید به مناظره می‌پرداخت و روز به روز رشد و تکامل می‌یافت. درس‌هایی را که دیگران به مدت یکی دو سال می‌خواندند او در عرض 5 - 6 ماه فرا می‌گرفت. در سال 1337 به حوزه علمیه قم رفت تا درس‌هایش را در سطح بالاتری ادامه دهد.

شکنجه شهید منتظری در مقابل چشمان پدرش/ «مبارز بین‌المللی» در واقعه 7 تیر آسمانی شد

همه را به خودش مقدم می‌دانست. اگر مختصر نان و غذایی داشت با دیگران تقسیم می‌کرد. چه بسیار که خود گرسنه می‌خوابید تا دیگر دوستان و رفقا سیر باشند.

فعالیت‌های سیاسی- اجتماعی را از همان اوان نوجوانی شروع کرد. در سنین 16-17 سالگی اعلامیه‌های مخفی را علیه رژیم در تیراژی بسیار وسیع پخش می‌کرد. لباس کارگران را می‌پوشید و چندین هزار اعلامیه مخفی را در کیسه قرار داده و وانمود می‌کرد که ابزار کار و لباس‌های کار است. بدین طریق بدون آن که سوء‌ظن نیروهای رژیم را برانگیزد، انبوه اعلامیه‌ها را به شهرهای مختلف می‌رساند تا توده‌های محروم وطنش را با انقلاب آشنا شوند. او می‌خواست آن‌ها را در مقابل حقایق ملموس قرار داده و به قیام بکشاند.

وی سعی داشت تا روحانیت را به صحنه مبارزات سیاسی اجتماعی بکشاند و در این میان نقش بارز و به سزایی نیز داشت. در آن سال‌ها حوزه هنوز به صحنه سیاست کشیده نشده بود. او در کنار درس‌های فرعی حوزه، کتاب‌های سیاسی اجتماعی فراوان می‌خواند و مبارزات خونین دیگر ملت‌ها را نیز سخت پیگیری می‌کرد. دوستانش روایت می‌کردند محمد منتظری گاهی چنان غرق در مطالعه می‌شد که حتی متوجه اذان صبح هم نمی‌شد. معمولا شب‌ها 2 تا سه ساعت بیشتر نمی‌خوابید.

محمد منتظری در علوم اسلامی در بخش اقتصاد تبحر داشت. 25 ساله بود که در حوزه علمیه به تدریس علم اقتصاد پرداخت. اول درسش را در یک سالن محقر و نمناک در مدرسه فیضیه شروع کرد.

بعد از مدتی مکان کلاس را به مسجد اعظم قم انتقال دادند؛ چراکه کثرت شاگردان موجب کمبود جا شده بود. رژیم که خوب می‌فهمید ورود روحانیت به صحنه چه معنی می‌دهد، از ادامه کارش ممانعت کرد و کلاس درسش را تعطیل کرد.

در سال 45 به زندان افتاد. مدت سه سال در زندان بود. بر خلاف مدعیان وقیح و منافق که سعی دارند خود را مبارز نشان داده و بگویند فقط آن‌ها زندان و شکنجه شده‌اند. همچنین برخلاف مدعیان دروغین مبارزه که به عمر پر بار محمد پایان دادند، محمد به راستی شکنجه شد. تمامی هم‌بندهای او شاهد مقاومت سرسختانه او بوده‌اند.

نیروهای ساواک محمد منتظری را برهنه در مقابل چشمان پدرش، پوست و گوشتش را سوزاندند. بوی گوشت سوخته موجب شد که پدرش از هوش برود، اما محمد هم چنان مقاومت می‌کرد، زیرا می‌دانست که اگر حکومت استبداد پهلوی ادامه یابد، روز به روز رنج و محرومیت مردم بیشتر می‌شود. او در مقابل شکنجه‌ها مقاومت می‌کرد به شکلی که تمامی دژخیمان ساواک و شکنجه‌گران معروف را به حیرت می‌انداخت. محمد منتظری در زندان لقب «قهرمان روحانیت» نام گرفت.

شکنجه شهید منتظری در مقابل چشمان پدرش/ «مبارز بین‌المللی» در واقعه 7 تیر آسمانی شد

شهید منتظری سال 50 از دست ساواک فرار کرد؛ اما لحظه‌ای از مبارزه و کوشش علیه رژیم باز نایستاد.

او هر کجا که می‌رفت آن جا را به کانون پرحرارت مبدل می‌ساخت. مشتاقان و رنج‌دیدگان را گرد هم می‌آورد و سازماندهی می‌کرد تا با رفتن او کانون گرم پیکار برقرار باشد. مبارزان افغانی به خوبی او را می‌شناسند؛ چراکه از نزدیک با تلاش‌های پیگیریش آشنا شده‌اند.

پیوند مبارزان راه آزادی

محمد منتظری معقتد بود که باید مرزهای قومی، نژادی، جغرافیایی را کنار زد و مشترکانه پیکاری بزرگ علیه کفر و الحاد جهانی دست زد. معتقد بود که امپریالیسم، بین‌المللی عمل می‌کند و تمام مهره‌هایش را در کشورهای مختلف به کار می‌گیرد تا یک حرکت را در نطفه خفه کند پس چرا ما بین‌المللی عمل نکنیم و چرا با طرح و برنامه دقیق همه مبارزان راه آزادی را به هم پیوند نزنیم؟

نحوه فعالیت‌های او در سوریه و لبنان متمرکز بود. فلسطینی‌ها به او لقب «ابو احمد» داده بودند؛ چرا که در جهت دادن به مبارزات آن‌ها و تقویت مبارزه علیه صهیونیسم نقش به سزائی داشت.

پخش اعلامیه‌های امام (ره)

او نقش بسیار مهمی در اشاعه افکار امام خمینی (ره) داشت. اعلامیه‌های صادره را به سرعت با کمک دیگر یاران به ایران می‌رساندند، تا در سطحی وسیع توزیع شده و توده‌ها را به قیام کشد.

محمد منتظری نقش مهمی در مبارزات درون مرزی ایفا کرد. اعتصاب غذای معروف در کلیسای «سنت مری» را که رژیم را به افتضاح کشید، او ترتیب داد. ده‌ها روحانی و دانشجو در این اعتصاب که به مدت یک هفته ادامه داشت شرکت داشتند. این اعتصاب که سخنگو و ترتیب دهنده آن «محمد منتظری» بود و در سطح جهان منعکس شد و رژیم را به افتضاح کشید.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی محمد منتظری بعد از سال‌ها دوری از وطن به ایران بازگشت. سرانجام محمد منتظری در 7 تیر ماه 1360 به همراه عده کثیری از اعضای حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید.

انتهای پیام/ 131

نظر شما
پربیننده ها