یادداشت/ نازیلا انصاری‌پور

سردشت؛ وقتی هوای صلح بوی خردل می‌دهد

در هوای صلح، نفس کشیدن ممنوع! صلح آرام بخواب! بچه ها خوابند، که معصومانه چشم های خود را بسته اند تا صلح را بیش از پیش شرمنده نسازند.
کد خبر: ۲۹۷۵۲۹
تاریخ انتشار: ۰۸ تير ۱۳۹۷ - ۲۰:۳۳ - 29June 2018

سردشت؛ وقتی هوای صلح بوی خردل می دهدبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، نازیلا انصاری پور در یادداشتی نوشت:

هشت تیر ماه، سالروز بمباران شیمیائی سردشت روز مبارزه با سلاح های شیمیایی و میکروبی نام دارد. سلاح هایی که روی صلح را شرمگین ساختند و عرق شرم را بر پیشانی زمین نشاندند. روزی که ایران، سرزمین آریایی، داغدار و سیاه پوش شد تا در جهانی که صلح و دوستی برای برخی کشورها حکم شعار هم ندارد؛ مام وطن، عزادارِ مرگ فرزندانش باشد.

هشت تیر ماه، سالروز بمباران شیمیائی سردشت روز مبارزه با سلاح های شیمیایی و میکروبی نام دارد. سلاح هایی که روی صلح را شرمگین ساختند و عرق شرم را بر پیشانی زمین نشاندند. روزی که در یک چشم بر هم زدن جنازه ها بدون خداحافظی بر زمین افتادند، نه مادری مانده بود تا به دنبال کودکش بگردد و نه پدری که دیگر نان آور خانه باشد. روزی که ایران، سرزمین آریایی، داغدار و سیاه پوش شد تا در جهانی که صلح و دوستی برای برخی کشورها حکم شعار هم ندارد؛ مام وطن، عزادارِ مرگ فرزندانش باشد که بی صدا و بی خبر بر زمین افتاده اند و جنازه های باد کرده شان از زخم را هم کسی نمانده است تا بر دوش کشد و به خاک سپارد که تن شیمیایی آن ها شاید نباید در آغوش خاک بیارامد.

روزی که ایران، بزرگترین قربانی سلاح های شیمیایی و میکروبی جهان نام گرفت تا مام وطن با گیسویی پریشان، چهره ای ناخن کشیده از مرگ فرزندان و جامه ای دریده از اثرات گازهای بوتولینوم توکسین، خردل، وی ایکس و سارین بر فرزندانش آنچنان فریاد برآورد که سازمان ملل و دیگر کشورها به خود آیند.

اگرچه کشور عراق نه فقط در جنگ هشت ساله به ایران رحم نکرد بلکه نسل کشی کُردهای کشور خود را هم در دستور کار قرار داد. اینگونه است که می گویند برادر به برادر رحم نمی کند و چشم در برابر چشم اما دریغ از چشم هایی که رنگی از صلح و دوستی داشته باشد که آن روز، چشم ها را خون گرفته بود و قدرت و حکومت نسل اندر نسل مردم چند سرزمین را داغدار و دردهایی موروثی برجای گذاشت تا کودکانی ناقص به دنیا بیایند؛ تا هنوز هم باشند سرزمین هایی که مردم از خانه سازی و تکان دادن خاک می ترسند چرا که گاز های شیمیایی و میکروبی همه جا کمین کرده است.

ایران بزرگترین قربانی سلاح شیمیایی

قربانیان جنگ برای صلح هرکز نمی دانستند نفس کشیدن ممنوع است و خبر نداشتند بدون قطره ای خون، نبود خمپاره، بدون آژیر خطر و حمله نظامیان بیگانه خواهند مرد...

شاید این ارزانترین جنگ باشد که تاوان آن به قیمتی ترین ارزش ها تجاوز کرده است.

سرزمین من تو بزرگترین قربانی سلاح شیمیایی و میکروبی هستی. کودکانت کنار کوچه کنار و اسباب بازی هایشان به خواب ابدی رفته و نوای نیمه تمام نوزادان در آغوش مهربان مادری که قربانی مرگی خاموش است بدون خداحافظی آخرین قطره های حیات را از شیره جان مادر می مکند.

انسان در برابر انسان، چشم در مقابل چشم و دشمن چشم هایش را به چشم های تو بست و رمز بقای خود را در نابودی انسان ها دانست.

مردی که قربانی سلاح هسته ای بود به سختی نفس می کشید، دستان ناتوانش را کنار بدن سنگین اش قرار داده بود و چشمان بی نور خود را به سمت دوربین گرفت و گفت انتقام ما را از آن ها بگیرید.

پرستاری تعریف می کرد؛ «پسربچه ای شانزده ساله که قربانی سلاح های شیمیایی جنگ بود با حسرت به بازی همسالان خود نگاه می کرد و با نگاه خود پاهای آن ها را در پی توپ دنبال می کرد؛ با چشمانی اشکبار به من نگاه کرد و گفت چه قدر دلم می خواست مثل آن ها فوتبال می کردم. حسرت این پسربچه شیمیایی در هفده سالگی با مرگ به پایان رسید».

راستی چه کسی، کدام قانون نانوشته انسان های غیر مسلح و کودکان را قربانی جنگ ها کرده است؟ کدام قدرت نظامی می تواند حق نفس کشیدن در هوای ناب انسانیت را آلوده گازهای شیمیایی و میکروبی مرگ بر انسانیت و درود بر قدرت کند و کدام قدرت پاسخگو جنازه های کودکانی است که معصومانه چشم های خود را بسته اند تا صلح را بیش از پیش شرمنده نسازند.

پرستاری که در خارج از کشور مسئول مراقبت از برخی قربانیان حمله شیمیایی عراق به ایران بود؛ از یادگرفتن زبان فارسی سخن می گفت و اینکه درد اولین واژه ای بوده است که معنایش را با گوشت و خون حس کرده است.

پیرمردی که هوای شیمیایی تمام ریه هایش را به آخر خط رسانده بود، زبان خشک اش را بر دور لب کشید و با چشمانی بسته گفت؛ شیمیایی شده ایم و هیچ دوایی برایش نیست، فقط درد می کشیم و درد.

کف هایی که از گوشه دهان برای تنفس خارج می شوند. تن های دردمندی که در خود مچاله شده است. پوست هایی که سیاه و کبود شده است. موهایی که می ریزد و لکه های سفیدی که در گوشه به گوشه تن از تکه پاره شدن صلح سخن می گوید.

سرزمین من، تو بزرگترین قربانی سلطه جویی حکومتی بود که انسان های بی دفاع را مورد حمله قرار داده بود ؛ دخترکان و پسرکان سرزمین من هنوز هم تن های آرام و بی صدای شما در عکس ها و فیلم ها نشان از خوابی عمیق و بی بازگشت دارد و شما قربانی جنگی شده اید که حتی معنایش را نمی دانستید.

چرا که از کودکی از خدای مهربان گفته بودند و قصه هایش از شیطان چه می دانستید! نام عراق و صدام حسین را شک ندارم یک بار هم نشنیده بودید!

چه بسیار پدرانی که جنازه های کودکان خود را آنچنان در آغوش کشیده بودند که انگار قرار است با تپش قلب خود کودک را زنده کنند! اما آن ها قربانی گازهایی شده اند که رنگ و انصاف ندارند.

هنوز هم هستند مردانی که شیمیایی جنگ هستند مردانی که برای دفاع از ذره ذره خاک سرزمین اکسیژنشان طعم خردل گرفت و نزدیک به چهار دهه است گوشه آسایشگاه ها تنهایی هایشان از ترکیبی فیزیکی به فرآیندی شیمیایی تبدیل شده است.

هوای صلح بوی خردل می دهد

برای اولین بار در سال 1359 در جنگ ناجونمردانه عراق، تن سرزمین چون طلای ناب جنوب چهار بار از گاز خردل تاول تاول شد که شهدایش با تن هایی هُرمان گرفته به ملکوت پَر کشیدند.

خاک جبهه های جنوب در سال 1360 با گازهای تاول زا شیمیایی شد و 101 نفر به شهادت رسیدند.

در سال بعد مناطق غرب و جنوب12 بار مورد اصابت بمب های شیمیایی قرار گرفت.

داغ تاول و سوزش و خارش دردآور تاول ها بر تن مردم هنوز تسکین نیافته بود که در سال 1362 جبهه میانی، غرب، شمال غرب و بخشی از استان های ایلام، آذربایجان غربی، اردبیل، باختران، کردستان و سلیمانیه در عملیات های والفجر دو و چهار ناجوانمردانه 64 بار مورد اصابت بمب های شیمیایی از نوع تاول زا (خردل) و اعصاب (تابون) قرار گرفت و صدها نفر شهید و هزاران نفر مجروح شیمیایی تحفه این حمله شیمیایی بود.

مام وطن تو دیگر صدایی برایت نمانده است تا ضجه بزنی، گلوی تو هم از گاز خردل شیمیایی شده است و سرفه هایت گواه شیمیایی شدنت است.

دو هزار و 225 مصدوم و 40 شهید حاصل 58 بار بمباران شیمیایی با بمب های تاول زا، اعصاب، خفه کننده و آلوده کننده خون در عملیات های خیبر و بدر سال 1363بود.

در عملیات والفجر 8 و ابتدای والفجر 9 در مناطق جنوب76 بار بمباران با سلاح شیمیایی انجام شد که حاصل آن 77 شهید و 11 هزار و 644 نفر مصدوم بود.

عراق در پاسخ به حملات رزمندگان اسلام و به خاطر شکست سنگین در عملیات کربلای دو، چهار، پنج و شش102 بار از سلاح های شیمیایی استفاده کرد که چهار هزار و 720 نفر مصدوم و 107 نفر به شهادت رسیدند.

هشت تیر ماه، سالروز بمباران شیمیائی سردشت روز مبارزه با سلاح های شیمیایی و میکروبی نام دارد. سلاح هایی که روی صلح را شرمگین ساختند و عرق شرم را بر پیشانی زمین نشاندند. روزی که ایران، سرزمین آریایی، داغدار و سیاه پوش شد تا در جهانی که صلح و دوستی برای برخی کشورها حکم شعار هم ندارد؛ مام وطن، عزادارِ مرگ فرزندانش باشد.

هشت تیر ماه، سالروز بمباران شیمیائی سردشت روز مبارزه با سلاح های شیمیایی و میکروبی نام دارد. سلاح هایی که روی صلح را شرمگین ساختند و عرق شرم را بر پیشانی زمین نشاندند. روزی که در یک چشم بر هم زدن جنازه ها بدون خداحافظی بر زمین افتادند، نه مادری مانده بود تا به دنبال کودکش بگردد و نه پدری که دیگر نان آور خانه باشد. روزی که ایران، سرزمین آریایی، داغدار و سیاه پوش شد تا در جهانی که صلح و دوستی برای برخی کشورها حکم شعار هم ندارد؛ مام وطن، عزادارِ مرگ فرزندانش باشد که بی صدا و بی خبر بر زمین افتاده اند و جنازه های باد کرده شان از زخم را هم کسی نمانده است تا بر دوش کشد و به خاک سپارد که تن شیمیایی آن ها شاید نباید در آغوش خاک بیارامد.

روزی که ایران، بزرگترین قربانی سلاح های شیمیایی و میکروبی جهان نام گرفت تا مام وطن با گیسویی پریشان، چهره ای ناخن کشیده از مرگ فرزندان و جامه ای دریده از اثرات گازهای بوتولینوم توکسین، خردل، وی ایکس و سارین بر فرزندانش آنچنان فریاد برآورد که سازمان ملل و دیگر کشورها به خود آیند.

اگرچه کشور عراق نه فقط در جنگ هشت ساله به ایران رحم نکرد بلکه نسل کشی کُردهای کشور خود را هم در دستور کار قرار داد. اینگونه است که می گویند برادر به برادر رحم نمی کند و چشم در برابر چشم اما دریغ از چشم هایی که رنگی از صلح و دوستی داشته باشد که آن روز، چشم ها را خون گرفته بود و قدرت و حکومت نسل اندر نسل مردم چند سرزمین را داغدار و دردهایی موروثی برجای گذاشت تا کودکانی ناقص به دنیا بیایند؛ تا هنوز هم باشند سرزمین هایی که مردم از خانه سازی و تکان دادن خاک می ترسند چرا که گاز های شیمیایی و میکروبی همه جا کمین کرده است.

ایران بزرگترین قربانی سلاح شیمیایی

قربانیان جنگ برای صلح هرکز نمی دانستند نفس کشیدن ممنوع است و خبر نداشتند بدون قطره ای خون، نبود خمپاره، بدون آژیر خطر و حمله نظامیان بیگانه خواهند مرد...

شاید این ارزانترین جنگ باشد که تاوان آن به قیمتی ترین ارزش ها تجاوز کرده است.

سرزمین من تو بزرگترین قربانی سلاح شیمیایی و میکروبی هستی. کودکانت کنار کوچه کنار و اسباب بازی هایشان به خواب ابدی رفته و نوای نیمه تمام نوزادان در آغوش مهربان مادری که قربانی مرگی خاموش است بدون خداحافظی آخرین قطره های حیات را از شیره جان مادر می مکند.

انسان در برابر انسان، چشم در مقابل چشم و دشمن چشم هایش را به چشم های تو بست و رمز بقای خود را در نابودی انسان ها دانست.
مردی که قربانی سلاح هسته ای بود به سختی نفس می کشید، دستان ناتوانش را کنار بدن سنگین اش قرار داده بود و چشمان بی نور خود را به سمت دوربین گرفت و گفت انتقام ما را از آن ها بگیرید.

پرستاری تعریف می کرد؛ "پسربچه ای شانزده ساله که قربانی سلاح های شیمیایی جنگ بود با حسرت به بازی همسالان خود نگاه می کرد و با نگاه خود پاهای آن ها را در پی توپ دنبال می کرد؛ با چشمانی اشکبار به من نگاه کرد و گفت چه قدر دلم می خواست مثل آن ها فوتبال می کردم. حسرت این پسربچه شیمیایی در هفده سالگی با مرگ به پایان رسید".
راستی چه کسی، کدام قانون نانوشته انسان های غیر مسلح و کودکان را قربانی جنگ ها کرده است؟ کدام قدرت نظامی می تواند حق نفس کشیدن در هوای ناب انسانیت را آلوده گازهای شیمیایی و میکروبی مرگ بر انسانیت و درود بر قدرت کند و کدام قدرت پاسخگو جنازه های کودکانی است که معصومانه چشم های خود را بسته اند تا صلح را بیش از پیش شرمنده نسازند.
پرستاری که در خارج از کشور مسئول مراقبت از برخی قربانیان حمله شیمیایی عراق به ایران بود؛ از یادگرفتن زبان فارسی سخن می گفت و اینکه درد اولین واژه ای بوده است که معنایش را با گوشت و خون حس کرده است.
پیرمردی که هوای شیمیایی تمام ریه هایش را به آخر خط رسانده بود، زبان خشک اش را بر دور لب کشید و با چشمانی بسته گفت؛ شیمیایی شده ایم و هیچ دوایی برایش نیست، فقط درد می کشیم و درد.

کف هایی که از گوشه دهان برای تنفس خارج می شوند. تن های دردمندی که در خود مچاله شده است. پوست هایی که سیاه و کبود شده است. موهایی که می ریزد و لکه های سفیدی که در گوشه به گوشه تن از تکه پاره شدن صلح سخن می گوید.
سرزمین من، تو بزرگترین قربانی سلطه جویی حکومتی بود که انسان های بی دفاع را مورد حمله قرار داده بود ؛ دخترکان و پسرکان سرزمین من هنوز هم تن های آرام و بی صدای شما در عکس ها و فیلم ها نشان از خوابی عمیق و بی بازگشت دارد و شما قربانی جنگی شده اید که حتی معنایش را نمی دانستید.
چرا که از کودکی از خدای مهربان گفته بودند و قصه هایش از شیطان چه می دانستید! نام عراق و صدام حسین را شک ندارم یک بار هم نشنیده بودید!
چه بسیار پدرانی که جنازه های کودکان خود را آنچنان در آغوش کشیده بودند که انگار قرار است با تپش قلب خود کودک را زنده کنند! اما آن ها قربانی گازهایی شده اند که رنگ و انصاف ندارند.
هنوز هم هستند مردانی که شیمیایی جنگ هستند مردانی که برای دفاع از ذره ذره خاک سرزمین اکسیژنشان طعم خردل گرفت و نزدیک به چهار دهه است گوشه آسایشگاه ها تنهایی هایشان از ترکیبی فیزیکی به فرآیندی شیمیایی تبدیل شده است.

هوای صلح بوی خردل می دهد

برای اولین بار در سال 1359 در جنگ ناجونمردانه عراق، تن سرزمین چون طلای ناب جنوب چهار بار از گاز خردل تاول تاول شد که شهدایش با تن هایی هُرمان گرفته به ملکوت پَر کشیدند.

خاک جبهه های جنوب در سال 1360 با گازهای تاول زا شیمیایی شد و 101 نفر به شهادت رسیدند.

در سال بعد مناطق غرب و جنوب12 بار مورد اصابت بمب های شیمیایی قرار گرفت.

داغ تاول و سوزش و خارش دردآور تاول ها بر تن مردم هنوز تسکین نیافته بود که در سال 1362 جبهه میانی، غرب، شمال غرب و بخشی از استان های ایلام، آذربایجان غربی، اردبیل، باختران، کردستان و سلیمانیه در عملیات های والفجر دو و چهار ناجوانمردانه 64 بار مورد اصابت بمب های شیمیایی از نوع تاول زا (خردل) و اعصاب (تابون) قرار گرفت و صدها نفر شهید و هزاران نفر مجروح شیمیایی تحفه این حمله شیمیایی بود.

مام وطن تو دیگر صدایی برایت نمانده است تا ضجه بزنی، گلوی تو هم از گاز خردل شیمیایی شده است و سرفه هایت گواه شیمیایی شدنت است.

دو هزار و 225 مصدوم و 40 شهید حاصل 58 بار بمباران شیمیایی با بمب های تاول زا، اعصاب، خفه کننده و آلوده کننده خون در عملیات های خیبر و بدر سال 1363بود.

در عملیات والفجر 8 و ابتدای والفجر 9 در مناطق جنوب76 بار بمباران با سلاح شیمیایی انجام شد که حاصل آن 77 شهید و 11 هزار و 644 نفر مصدوم بود.

عراق در پاسخ به حملات رزمندگان اسلام و به خاطر شکست سنگین در عملیات کربلای دو، چهار، پنج و شش102 بار از سلاح های شیمیایی استفاده کرد که چهار هزار و 720 نفر مصدوم و 107 نفر به شهادت رسیدند.

43 بار بمباران شیمیایی عراق در مناطق شلمچه، سردشت، خوزستان، بصره، کردستان، دیاله و ایلام نه هزار و 440 مصدوم و 442 کشته در سال 1365 برجای گذاشت.

هفتم تیر سال 1366 نیروی هوایی عراق در بمباران سردشت با استفاده از بمب های شیمیایی چهار نقطه پر ازدحام شهر سردشت را هدف قرار داد؛ در این حمله ۱۱۰ نفر از ساکنان غیرنظامی شهر کشته و هشت هزار نفر دیگر نیز در معرض گازهای سمی قرار گرفتند و مسموم شدند.

معاهدات بین‌المللی در زمینه سلاح های شیمیایی انجام شده است و کنفراس های فراملی با حضور کشورهای عضو انجام شده است اما هنوز هم گاز خردل و سایر سلاح های شیمیایی و میکروبی در برخی نقاط جهان بر تن مردم بیگناه زخم تاول، مرگ بی صدا و زندگی درد آور به ارمغان آورده است. بار بمباران شیمیایی عراق در مناطق شلمچه، سردشت، خوزستان، بصره، کردستان، دیاله و ایلام نه هزار و 440 مصدوم و 442 کشته در سال 1365 برجای گذاشت.

هفتم تیر سال 1366 نیروی هوایی عراق در بمباران سردشت با استفاده از بمب های شیمیایی چهار نقطه پر ازدحام شهر سردشت را هدف قرار داد؛ در این حمله ۱۱۰ نفر از ساکنان غیرنظامی شهر کشته و هشت هزار نفر دیگر نیز در معرض گازهای سمی قرار گرفتند و مسموم شدند.

معاهدات بین‌المللی در زمینه سلاح های شیمیایی انجام شده است و کنفراس های فراملی با حضور کشورهای عضو انجام شده است اما هنوز هم گاز خردل و سایر سلاح های شیمیایی و میکروبی در برخی نقاط جهان بر تن مردم بیگناه زخم تاول، مرگ بی صدا و زندگی درد آور به ارمغان آورده است.

منبع: تابناک

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار