وصیت‌نامه شهید محمد مهرورز:

وصیتم تذکری برای آن‌هاست که در خوابند/ هنگام دفن دستمالی سیاه بر پیشانی‌ام ببندید

شهید مهرورز در وصیت‌نامه خود نوشت: شاید وصیتنامه‌ام تذکری باشد برای آن‌هایی که در خوابند یا اینکه در دنیا چُرت می‌زنند و حواسشان سر جایشان نیست. تمامی این چیز‌ها را که من گفتم در همه جا از روایات ائمه طاهرین (ع)، اولیاء و انبیاء گرامی، کتاب قرآن، نهج البلاغه و... می‌توانید بیایید.
کد خبر: ۲۹۸۷۶۶
تاریخ انتشار: ۱۷ تير ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۴ - 08July 2018

وصیتم تذکری برای آن‌هاست که در خوابند/ هنگام دفن دستمالی سیاه بر پیشانی‌ام ببندیدبه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، شهید محمد مهرورز در سال 61 به خدمت سربازی رفت. وی در عملیات مسلم ابن عقیل شرکت کرد و پیکر به مدت 36 سال در آن منطقه عملیاتی به جا ماند. پیکر وی از طریق آزمایش DNA شناسایی شد. خانواده این شهید بزرگوار روز گذشته (16 تیر ماه) با حضور در معراج شهدا با پیکر شهید خود وداع کردند.

در ادامه وصیت‌نامه شهید محمد مهرورز را می‌خوانید:

حمد و شکر مخصوص خداوندی است که پرودگار عالمیان است و سپاس خداوند متعال که منت بر این حقیر نهاد و توفیق کشته شدن در جبهه حق علیه باطل را نسیب این بنده ضعیف کرد. از خداوند منان خواهانم که مرا جزو شهدای راه خود و شهدای خاص خود قرار دهد و به بهشت خودش رهنمود سازد:

یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی.

خداوندا تو شاهدی که اگر چه ما در دنیا شکر نعمت‌های تو را، آنچنان که می‌توانستیم به جای آوریم، به جا نیاوردیم و با نعمت‌های تو معصیت کردیم، اما تمامی آن‌ها به خاطر این بود که ذکر تو فراموشمان می‌شد و از روی عناد نبود. خداوندا تو شاهد تمامی قلب‌ها هستی که این حرف‌ها را از صمیم قلب می‌گویم. سپاس فقط مخصوص توست و ستایش برای تو است که با وجود این همه گناه و روسیاهی باز ما را لایق دانستی و نعمت شهادت در راه خودت را به من ارزانی فرمودی.

خداوندا شکر مخصوص توست که جانی را که روزی بما دادی حالا در راه خودت از ما گرفتی، مرا خودت بزرگ کردی و تربیت کردی حال خودت بهتر می‌دانی که این بدن نحیف طاقت عذاب تو را ندارد:

اغفرلمن لا یملک الا الدعا و سلاحه البکاء

ما که چیزی از خود نداریم. خوبی‌ها از توست و بدی‌ها از ما‌ ای نور مستوحشین فی الظلمی، در آن تاریکی قبر نور رحمت خود را بر این وحشت زده بی چیز بتابان.

برادران و خواهران و دوستان عزیز بیاد داشته باشید، اگر می‌خواهید خداوند متعال مشتری شما بشود. باید خود را به او عرضه کنید مانند کالایی که به مشتری عرضه می‌شود. تمامی اعضا و جوارحتان را به او بفروشید. یعنی اختیار تمامی اعضایتان را به او بسپارید اختیار اعضا و جوارحتان دست خودتان و نفس خودتان نباشید، زیرا در آن صورت آن‌ها را نفروخته‌اید. اختیار هر چیز دست صاحبش است. وقتی صاحب این دست، پا و چشم و ... خدا می‌شود که اوامر او را اطاعت کند و از نفس اطاعت نکند و گرد گناه نرود. وقتی اینطور شد دیگر خداوند تبارک و تعالی روح شما را هم می‌خرد و وارد بهشت خود و وارد بندگان خاص خود می‌کند (فادخلی فی عبادی).

وقتی شما همه چیز را به او فروختید لازم هم نیست حتما به این زودی به سوی مرگ بشتابید (هر چند مرگ خیلی زودتر از آن به سراغتان می‌آید که فکرش را می‌کنید) آن وقت آنطور می‌شوید که توصیفش را یکی از اولیاء الله می‌فرمایید: «نگاه نکردم بر چیزی مگر اینکه با آن چیز و قبل از آن چیز خدا را دیدم.» دیگر هر چه ببینید وجود مبارک حق تعالی است و کسی می‌شوید که ثواب شهادت را هم می‌برید.

شاید من خودم جزو آن کسانی که می‌گویم نبودم و این را نیز از لطف بی‌نهایت او می‌دانم که مرا لایق دانست و با خود برد و شاید هم من شهید واقعی نشده باشم بلکه کشته شده باشم، ولی همین را می‌دانم که، چون امام فرمان داده بود دیگر برای من جای ماندن نبود. مسائلی که باید به عنوان وصیت به تمامی پویندگی راه اسلام و شهیدان انقلاب اسلامی عرض کنید چند چیز است. این قسمت را به کسانی می‌گویم که شاهد دفن و کفن بنده هستند یا دیگر شهدا را می‌بینند. فکر کنند ببینند که آیا عبرت می‌گیرند و آیا دیده بصیرت دارند. فاعتبرو یا اولی الابصار (عبرت بگیرید‌ای صاحبان دیده بصیرت).

باید فکر کنند ببینند که آیا من روزی به دنیا نیامدم؟ و آیا فکر می‌کردم که در این سن و سال مرگ به سراغم بیاید؟ یا اینکه مرگ مرا خبر کرد؟ به جز پیامبر اکرم (ص) و چند نفر اولیاء خاص خدا چه کسی از مرگ خود مطلع شد و تاریخش را فهمید؟

بدانید که مرگ بسیار نزدیک است. زود باشد که شما را هم به خاک بسپارند. به این قبر‌ها نگاه کنید و به تنگی جا و تاریکی آن فکر کنید و با خود حساب کنید که آیا می‌توانید در آنجا طاقت بیاورید؟ یا اینکه آیا خدا به شما لطف می‌کند تا از هول و هراس قبر در ایمن باشید؟ شب اول که مرا به خاک سپردید اگر وقت داشتید و مایل بودید نماز وحشت برای اینجانب بخوانید و به شب اول قبر خودتان فکر کنید. به قیامت، جهنم و برزخ و ... فکر کنید و ببینید که چه چیز را اندوخته‌اید برای آخرتتان؟ وقتی علی ابن ابی طالب (ع) از دوری راه و کمی توشه ناله می‌کند شما از چه چیز مطمئنید؟ مگر نمی‌دانید دنیا مزرعه است برای آخرتتان؟ چه چیز کاشته‌اید برای آخرت خود؟

مواظب باشید در روز قیامت از آن دسته نباشید که می‌گویند: «در دنیا بسیار برای آخرتتان تلاش کنید.» دل به این دنیای پست و زودگذر نبندید. فرصت بسیار کم و راه بسیار دور است. فرصت‌ها را مغتنم شمارید که مثل ابر بهاری زودگذر است. از هر لحظه و از هر ثانیه برای جمع کردن توشه استفاده کنید. حساب کنید ببینید که تا به حال برای اسلام و مسلمین و برای آخرت خودتان چه کار کرده‌اید و اگر کاری کرده‌اید خالصانه بوده یا در آن هوی و هوس و ... شریک بوده. این‌ها را که من نوشتم مطمئنم که خودم هم همه آن‌ها را اجرا نمی‌کردم و چه فرصت که از دستم رفت، ولی هدف من از گفتن این چیز‌ها فقط این بود که اگر چه زندگی من خدمتی به اسلام و مسلمین نکرد. شاید وصیتنامه‌ام تذکری باشد برای آن‌هایی که در خوابند یا اینکه در دنیا چرت می‌زنند و حواسشان سر جایشان نیست. تمامی این چیز‌ها را که من گفتم در همه جا از روایات ائمه طاهرین (ع)، اولیاء و انبیاء گرامی، کتاب قرآن، نهج البلاغه و ... می‌توانید بیایید. به خاطر همین مسائل است که امام می‌فرماید کم صحبت کنید و قرآن زیاد بخوانید و در آن تفکر کنید. عشق به ائمه را در قلب خود وارد کنید. در حالت خوف و رجا باشید از خدا بترسید و به رحمت او امیدوار باشید که رحمت خدا بی‌نهایت است و هرگز بعثت زیادی گناه یاس بخود راه ندهید، زیرا که رحمت خدا بزرگ‌تر از گناهان عظیم من و شماست.

این را بدانید که تنها کسی که واقعا دوست داشتنی است، الله است و ستایش فقط مخصوص اوست. البته انبیاء و امامان هم به علت اینکه مورد علاقه خدا هستند مورد علاقه ما نیز هست. در مسائب دنیا صبور باشید و از مصائب آخرت بترسید، برضای خالق یکتا راضی باشید و راه حسین (ع) را و دیگر اولیاء خدا را در پیش بگیرید. به طور خلاصه اینکه سعی کنید تمامی احکام اسلام را اجرا کنید و از گناهان، هر چقدر کوچک هم که باشد دوری کنید، زیرا هدف نبی گرامی اکرم (ص) تکمیل مکارم اخلاق بود. من لیاقت آن را ندارم و به خود جرائت نمی‌دهم که بیش از این چیزی بنویسم، زیرا وقتی قرآن، پیامبر، ائمه معصومین و اولیای الله و امام بزرگوارمان خمینی کبیر هست من کاره‌ای نیستم که از این حرف‌ها بزنم و فقط وصیت علی ابن ابی طالب را یادآوری می‌کنم که:

اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم. شما را به تقوای خدا و نظم در امورتان وصیت می‌کنم.

وصیتی برای همرزمان و همسنگران و جوانان عزیز دارم که در هر کاری رضای خالق را در نظر بگیرند. گوش بفرمان رهبر عزیزمان این قلب تپنده تمامی مستضعفان جهان و ... باشید و تا جایی که می‌توانید فرامین ۱۶ گانه امام را اجرا کنید. حتی اگر همه را نمی‌توانید چند تایش را اجرا کنید تا فایده آن را ببینید.

وصیتی برای خانواده‌ام به خصوص مادر و پدر گرامی‌ام دارم که ضمن قدردانی از اینکه مرا در راه اسلام بزرگ کرده‌اند و فرزندشان را در راه خدا به جهاد علیه کفر فرستادند و ان‌شاالله با شفاعت در آخرت تلافی خواهم کرد (اگر توفیق شفاعت نصیبم شود) و هرگاه دیدند طاقت ندارید، برای حسین (ع) و مصائب وارده بر حسین (ع) گریه کنید، زیرا که مصیبت حسین از هر مصیبتی بالاتر است.

فرزندان خود را در راه اسلام تربیت کنند (خطاب به تمامی پدران و مادران) و از همه می‌خواهم که صبر را در راه خدا در پیش بگیرند به خصوص والدین مواظب باشند که در مقابل دشمنان از خود نقطه ضعف نشان ندهند.

در صورت امکان جنازه‌ام را سریع دفن کنید و در کربلای تهران (بهشت زهرا) مرا همجوار با دیگر شهدا سازید. در هنگام دفن دستمالی سیاه بر پیشانی‌ام ببندید. از تشریفات اضافی مثل حجله و ... خودداری کنید. در تشییع جنازه‌ام جو را به دست فرصت طلبان ندهید، ولی آن‌ها را طرد هم نکنید، زیرا ممکن است اثری در روحیه آن‌ها داشته باشد. از تمامی بستگان و عزیزانی که از من کوچکترین بدی دیده‌اند تقاضای بخشش می‌کنم و امیدوارم خداوند هم از گناهان آن‌ها درگذرد. روضه امام حسین (ع) و دعا به جان رهبر در مجالس ختم فراموشتان نشود. از خدا بخواهید بنده را بیامرزد. سلام بر تمامی بندگان خوب خدا.

17 شهریور 61 محمد مهرورز

انتهای پیام/ 131

نظر شما
پربیننده ها