یاداشت/ عصمت دهقانی؛

ای اسماعیل چه زیبا بعد از تو لقب «ذبیح الله» را به امام حسین (ع) اعطا شد

ای اسماعیل! در قربانی خدا بودن چه لذتی نهفته بود که به قربانگاه عشق رفتی و چه زیبا لقب «ذبیح الله» را بعد از تو، به «حسین بن علی» اعطا کردند، تو خودت را به قربانگاه نفس بردی، اما «امام حسین(ع)» همه هستیش را به معرکه ای برد که می دانست سرانجامش چیست.
کد خبر: ۳۰۵۳۸۴
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۱:۴۹ - 22August 2018

ای اسماعیل چه زیبا بعد از تو لقب«ذبیح الله» را به امام حسین (ع) اعطا شدگروه استان ها دفاع پرس - عصمت دهقانی؛ ای ابراهیم! عید قربان عید بندگی توست و عید اطاعت فرزندت اسماعیل که با سر سپردنش به آستان جانان، این عید قربان نام گرفت و این روز عید بندگی  نامیده شد.

ای نبی خدا! تو که خلیلش بودی اما خداوند خواست با امتحان و ابتلا خلیل بودنت را به رخ تاریخ بکشاند اما قلم از وصف اوج بندگیت ناتوان است و واژه ها در برابر عبودیتت  و تسلیم محض شدنت بر آستان حق ناتوانند.

وقتی که صحف تاریخ عاشقی را ورق می زنم و قدم در جغرافیای دلدادگی می گذارم، خاکریزهایی را می بینم که پرچم هایی بانشان «هیهات من الذله» تمام قد برروی آنها  برافراشته شده اند و خودنمایی می کند.

واژه ها را به نظاره می نشینم، چه رازی در آنها نهفته است؟! «هجرت»، «تشنگی»، «آب»، «زمزم»، «فرات»، «اروند»، «کعبه»، «کربلا»، «فکه»، «حرم»، نمی دانم کدامین دایرة المعارف می تواند این واژها را برایم معنا کند.

و اما تو ای اسماعیل!، در قربانی خدا بودن چه لذتی نهفته بود که به قربانگاه عشق رفتی و چه زیبا لقب «ذبیح الله» را  بعد از تو، به «حسین بن علی» اعطا کردند، تو خودت را به قربانگاه نفس بردی، اما «امام حسین(ع)» همه هستیش را به معرکه ای برد که می دانست سرانجامش چیست.

اکنون خرسند از آنم که اسماعیل های سرزمینم همصدا با حلق تو لبیک گویان از سیم خاردارهای نفس خود گذشتند و به  مسلخ گاه عشق قدم نهادند و وارثان بحق نجابت تو و صلابت «امام حسین(ع)» شدند.

می خواهم از مادران ایران زمین بگویم که  هاجر وار اسماعیل هایشان  را به معرکه ای فرستادند که حضور در آن لبیک گفتن به ندای «هل من ناصراً ینصرنی»  ولی زمان شان بود و شیطان لعین هم نتوانست با ترفند های وسوسه آمیزش مانع از تصمیم زینبی شان شود.

می خواهم از مادرانی بگویم که دامن پاکشان معراج مردانی شد به قامت ایستادگی تاریخ در برابر شیطان صفتانی مانند نمرود، یزید و صدام، مادرانی که با دستان خود پیشانی بند یا زهرا (س) را بر پیشانی فرزندان دلبندشان می بستند و دعای خیرشان بدرقه راه فرزندانشان بود و مادرانی که با دستان خود فرزندان دلبند شان را به خاک می سپردند و سیاهی چادرشان حافظ سرخی خون شهداست.

آری! زمان می گذرد اما تاریخ تکرار می شود اگر روزی در مکه  با پا زدن اسماعیل بر زمین، در اوج تشنگی، زمزم در زیر پایش جوشید، در کربلا، فرات را بر روی فرزندان امام حسین(ع)  بستند و گلوی علی اصغر شش ماه اش را با تیر ناجوانمردی پاره کردند.

کم نبودند تشنه لبان کربلای ایران که با زخم هایی بر پیکر، نای رفتن نداشتند و در اثر تشنگی جانشان را از دست دادند.

این روزها فرصتی است که دل ها را برای درک قیام کربلا آماده کنیم  و از خود بپرسیم برای رسیدن به خدا حاضریم از چه چیزی بگذریم؟

انتهای پیام/  

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار