قصه‌های من و خاطرات جبهه بابام در استندآپ کمدی کنگره سربداران

فینالیست خنداننده شوی برتر «خندوانه» گفت: موضوع اجرا در کنگره سربداران «خاطرات جبهه پدرم» است.
کد خبر: ۳۰۷۱۶۳
تاریخ انتشار: ۱۲ شهريور ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۰ - 03September 2018

قصه‌های من و خاطرات جبهه بابام در استندآپ کمدی کنگره سربدارانبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، کنگره «سربداران»، آیین گرامی‌داشت شهدای مدافع حرم و سالگرد شهادت محسن حججی، ساعت 21 امشب 12 شهریورماه با حضور جمعی از هنرمندان در تالار وحدت برگزار می‌شود. به بهانه اولین اجرای عمومی ابوطالب حسینی، فینالیست خنداننده شوی برتر «خندوانه» در این مراسم و در جمع خانواده‌های شهدای مدافع حرم، گپ‌وگفتی با موضوع «هنر متعهد و طنزپردازی متعهدانه» داشتیم. در این گفت‌وگو عبدالله روا، مجری این مراسم هم حضور داشت که در ادامه می‌خوانید.

اولین اجرای عمومی

آقای ابوطالب شما قبل از خندوانه اجرای عمومی داشتید؟

خیر. کلا تا امروز جز «خندوانه» فقط یک‌بار در دوره سربازی و در پادگان استندآپ اجرا کردم.

بعد از خندوانه هم که طبیعتا هنوز اجرای عمومی نداشتید؟

نه، خب تازه در حال اتمام است و امشب اولین اجرای عمومی‌ام را خواهم داشت.

اجراهایتان خیلی خوب بود، باورش سخت است که اولین بارتان بوده باشد.

بله. من قبلا در فضای مجازی می‌نوشتم، ولی تا به حال اجرایی نداشتم.

همه چیز با خندوانه شروع شد؟

تقریبا بله. قبلش فقط برنامه ویدئوچک بود که فقط در آنجا نویسندگی می‌کردم.

ارتباط‌تان با آنجا چطور بود و از چه طریق وارد آن فضا شدید؟

یکی از دوستانی که آنجا بود می‌دانست که هر از گاهی در فضای مجازی می‌نویسم و بعد به من این برنامه را که طنز ورزشی است پیشنهاد داد که یک مدت کار کردم و توانستم جا بیفتم.

شما در یک بستر مذهبی رشد کردید و خودتان هم آدم معتقد و متخلقی هستید؛ این دو فضا یعنی فضای مذهبی و کمدی با هم تناقضی ندارند؟چون در افکار عمومی اصولا یک شکافی بین این دو هست. از این سخت‌تر کاری است که دوشنبه شب در «سربداران» خواهید داشت.برای خانواده شهدای مدافع حرم چطور می‌خواهید اجرا کنید؟

یک مقدار هم که نه، خیلی سخت است شاید اصلا انجام دادنش کمی ریسک باشد، ولی دل مردم را شاد کردن ربطی به مذهبی یا غیرمذهبی ندارد و اتفاقا باهم مرتبط هستند.

پارسال هم بچه‌های خنداننده شو بودند که خیلی‌هایشان خودشان و خانواده‌شان مذهبی بودند.

قصه‌های من و بابام، خاطرات جبهه

اجرای امشب شما حساسیت بالایی دارد اولین دلیل اینکه در حضور خانواده‌های شهدای مدافع حرم است و در روز سالگرد شهیدمحسن حججی است. دومین دلیل هم این است که نخستین اجرای عمومی شماست و برای مردمی که شما را دوست دارند و پیگیر اجرا‌های شما هستند، اهمیت دارد. موضوع اجرایتان چیست؟

بله، همه این‌ها حساسیت کار را بالا برده، موضوع اجرا در مورد «خاطرات جبهه پدرم» است، ولی واقعا کار حساسی است.

این ژانر در حوزه کتاب و رمان تجربه‌اش را پس داده و کتاب‌های طنز جبهه خیلی پرمخاطب هم بوده، در حوزه سینما هم که اخراجی‌ها چندبار امتحانش را پس داده، اما اینکه به صورت استندآپ درمی‌آید و از آن هم حساس‌تر اینکه در حضور خانواده شهدا اجرا می‌شود؛ موضوع فرق می‌کند.

راستش من کلا دو روز وقت داشتم و شب گذشته متنم را نهایی کردم و شاید هم کمی متن را تغییر دهم، ولی کلیتش همین است. توکل بر خدا، فکر می‌کنم مخاطبان دوستش داشته باشند.

اگر جواب بدهد، این مسیر را ادامه می‌دهید؟

بله، بدم نمی‌آید، ولی فکر کنم بعضی از جاهایش کمی حساس باشد یا خط قرمز باشد، کمی کار کردن طنز در این حوزه سخت است.

خط قرمز‌ها را که در خندوانه جابه‌جا کردید.

بله، خب اینجا یک کم بازتر است، ولی دوست دارم ببینم چه می‌شود، هم اینکه اولین اجراست برایم مهم است و هم اینکه فضایش فرق دارد و مخاطبش، مخاطب استیج نیست.

الان تمرکزتان در حال حاضر روی اجراست یا روی نویسندگی؟

الان تمرکزم بیشتر روی نویسندگی است و دوست دارم خیلی حرفه‌ای‌تر یاد بگیرم، چون فعلا چیزی بلد نیستم و خودم را نویسنده نمی‌دانم. کلاس‌ها و دوره‌ها را باید بگذرانم و خصوصا از دوستانی که در این زمینه فعالیت می‌کنند چیزی یاد بگیرم تا نویسندگی را راحت‌تر ادامه دهم، ولی کار استندآپ یا بازیگری و تئاتر را هم دوست دارم، اما اولویتم، نویسندگی است.

پس مثل بعضی از دوستان که از استندآپ به ساخت کلیپ‌های بی‌محتوا و شومنی می‌روند شما چنین مسیر‌هایی پیش رویتان نیست؟

نه، کلیپ انجام نمی‌دهم، ولی از استندآپ خوشم می‌آید و دوست دارم به صورت حرفه‌ای آن را ادامه بدهم.

****

عبدا... روا مجری ویژه‌برنامه کنگره شهدای مدافع حرم:

نمی‌خواهیم شهدا نماد غم وغصه باشند

آقای روا شما هم نظرتان را درباره اجرای استندآپ برای خانواده شهدا بفرمایید.

ما در کشوری زندگی می‌کنیم که آدم‌ها با سلایق مختلف در آن زندگی می‌کنند، نسبت به خیلی چیز‌ها حتی رای متعارض داریم. مثلا ممکن است گرایش سیاسی‌مان کاملا از هم دور باشد یا ممکن است علایق‌مان از هم دور باشد. اگر از حیث مثبت به قضیه نگاه کنیم در سلایق‌مان در همه زمینه‌ها، آدم‌های یکدستی نیستیم و همین تنوع یکی از نشانه‌های ما ایرانی‌هاست. تنوع در گرایش‌هایمان یا سلایق‌مان و چیز‌هایی که دوست داریم، همه این مسائل که شاید در ژن و تاریخ ما ایرانی‌ها ریشه داشته باشد، باعث می‌شود که ما کشور رنگارنگی داشته باشیم و به هر حوزه‌ای که نظر بیندازیم متوجه می‌شویم که آدم‌ها مختلف فکر می‌کنند و مخالف همدیگر هستند و با هم توافق نظر ندارند و این مساله بدی‌ها و خوبی‌هایی دارد. ولی در بعضی از مسائل هم‌نظر هستیم و اتحادمان آنقدر پررنگ است که به نظر خیلی‌ها عجیب است. یکی از آن چیز‌ها موضع‌گیری ما در مقابل قهرمان‌های واقعی وطن؛ یعنی شهداست. من خودم به این خانواده‌ها منتسب هستم.

خیلی از بچه‌های ایران به صورت بی‌واسطه یا باواسطه مثل ابوطالب از نزدیک این آدم‌ها را حس کرده‌اند یا خاطرات‌شان را درک کرده‌اند و شنیده‌اند. خاطرات خیلی بکری که شاید خیلی‌ها از آن‌ها به گوش ما نرسیده است. آن لوتی پایین شهری که اصطلاحا لایف استایلش اصلا به آدم‌های جبهه و چیزی که در فیلم‌ها مخصوصا اوایل فیلمسازی دفاع مقدس به ما نشان می‌داد، نمی‌خورد از منظر مردانگی، شهید را خیلی دوست دارد.

آن کسی که مسجد می‌رود و نماز می‌خواند و به‌طور کامل در تلویزیون قابل پخش است از منظر اعتقادی شهید را خیلی قبول دارد. آن کسی که به نوعی شناگر خلاف جریان در اجتماع ماست یا کسی که منتقد به مسائل سیاسی یا هر چیز دیگری است، حوزه شهدا را از آن جدا می‌کند و این حرکتی است که بعد از رفتن خودشان به ما دادند. یک چیزی است که همه ما سر آن با هم توافق داریم که شهدا آدم‌های درست، با شرف و بزرگی بودند و پای اعتقادشان، جان خودشان را دادند و موضوعی از این ارزشمندتر نیست و با همدیگر هم نظریم.

حتی آن کسانی که از وضعیت فعلی مملکت راضی نیستند و از اختلاس و دزدی می‌گویند وقتی حرف از شهدا پیش می‌آید، در مقابل آن‌ها کرنش می‌کنند.

من احساس می‌کنم این جمع هم که دوستان بانی شدند و قرار است بزرگداشتی برای یکی از این قهرمانان داشته باشیم، در اصل شاید یک جمع یا همایشی را بتوانند تشکیل بدهند که همه با هم بگوییم که ما می‌توانیم با همه تفاوت‌ها، بر سر اشتراکات‌مان کنار همدیگر قرار بگیریم. الان بهانه‌اش بر سر قهرمانی است که مردانگی را برای ما مفهوم کرده است و با نگاه کردن، انتخابی که کرده است را به جهان شناساند، الان حلقه گمشده زندگی‌های ما (اصلا بی‌توجه به مسئولان) همین اتحاد است. این یک تمرین خوب است که سرمشقش را این بار شهید حججی به ما می‌دهد. شما اگر اهل یک کشور دیگری باشید و حس ناسیونالیستی به ایران نداشته باشید، از اعتقاد و هدفی که شهید حججی داشته، بی‌خبر باشید یا حتی با آن زاویه فکری هم داشته باشید، وقتی چشم نگاه آن پسر را می‌بینید که می‌داند چه اتفاقی می‌خواهد برایش بیفتد، نگاه می‌کنیم در آن نگاه بدون توجه به اینکه کی هست و برای چه هدفی آنجاست و این‌ها همه مسائل قابل بحثی است، ولی همان نگاه یک آتشی برپا می‌کند که مرا یاد حدیث امام حسین (ع) می‌اندازد که می‌فرماید: «بگو آتشی را در دل‌های مومنین می‌افکند که تا روز قیامت خاموش نمی‌شود...» که همین اتفاق فکر می‌کنم با نگاه این پسر تعمیم افتاده است. یعنی یک آتشی در نگاهش هست که هیچ وقت خاموش نمی‌شود.

شاید افرادی را بین خودمان داشته باشیم که حتی به این شهید هم بدی کنند یا ناخواسته مصادره‌اش کنند و چیز‌هایی را به او نسبت دهند که به نفعش نیست؛ یعنی در حقیقت به نفع ما که میراث‌دارش هستیم، نیست.

ممکن است حتی کسانی پیدا شوند که به دلیل خبث طینت‌شان بخواهند از او سوءاستفاده‌ای کنند، ولی هیچ موقع آن نگاه را عوض نمی‌کنند. آن دو چشمی که به نظر من آتشفشان بودنش را عوض نمی‌کند و در نتیجه به احترام آن، همه ما در کنار هم یاد و خاطره‌اش را بزرگ می‌داریم. کسی که از جانش بگذرد - حتی به هر اعتقادی نه از اعتقادی که از نظر ما خیلی هم مقدس است- نمی‌تواند آدم غیرقابل چشم‌پوشی در خاطرات و زندگی‌های ما باشد.

طنز متعهد

جناب روا می‌خواهیم از زاویه طنز به این موضوع وارد شویم، خب اتفاق نادری است؛ یعنی در چنین مراسمی خیلی نگاه طنازانه رایج نیست. در قصه شهدای مدافع حرم که حتما اولین بار است این اتفاق می‌افتد، برای شما به‌عنوان مجری مراسم آیا ریسک ندارد؟

من شخصا تجربیات چندگانه در برنامه‌های طنز یا غیر از آن را دارم و حوزه‌های مختلف را تجربه کرده‌ام. شاید بتوان گفت که در بین مجریان برنامه‌های زنده صداوسیما (کسانی که در قید حیات هستند) کسی در این سا‌ل‌های اخیر، به‌اندازه من تجربه‌های مختلف در حوزه‌های متفاوت نداشته است و این موضوع از نظر حرفه‌ای، ارزشمند نیست، ولی از نظر تجربی برای من، سرمایه بزرگی است. مثلا در برنامه «سحر» ماه رمضان اجرا داشتم، در برنامه ویژه نوجوان اجرا داشتم، برنامه تخصصی ورزشی اجرا کردم و برنامه طنز اجتماعی هم اجرا می‌کنم.

ورود آقای حسینی با توجه به هنرمندی‌اش که این روز‌ها خیلی هم مورد استقبال قرار گرفته است و با توجه به تربیت و خانواده‌ای که دارد و گرایش‌هایی که در همان خندوانه چندباری اشاره کرد، می‌تواند فرصت خیلی خوبی برای جامعه هنرمندان باشد که این روز را و این شهید را و به‌طور کلی مفهوم شهادت را از بعضی مظلومیت‌هایی که همیشه به گریبان‌شان می‌افتد، جدا کند؛ و متقابلا حوزه طنز را. اینجا کاملا یکی از شاخه‌های هنر متعهد است که خودش را نشان می‌دهد.

صددرصد همین‌طور است؛ یعنی ما می‌توانیم از بستر استندآپ کمدی، در حوزه‌های مختلف این‌چنینی هم بهره بگیریم که تا حالا نگرفتیم.

شما در نظر بگیرید که ما همیشه و به اشتباه، جمع خانواده‌های شهدا و جمعی که اسم شهدا در آن باشد، اصلا شهید و شهادت را به ناحق همیشه هم‌معنی گریه، غم و شادی کردیم در حالی که این‌طور نیست. وقتی از بچه‌های شهدا صحبت می‌شود، عموم مردم جامعه که نسبت به این‌ها کم اطلاع‌تر هستند، از یک جهاتی آن‌ها را تافته جدابافته می‌بینند. حالا از یک‌سری جهات برای خانواده شهدا مظلومانه است و از یک‌سری جهات از بی‌اطلاعی است که مثلا نمی‌توان با آن‌ها شوخی کرد و این‌ها همه مثل هم فکر می‌کنند و همه براساس راهی که پدرشان رفته است، یک حرف را باید بزنند مثلا در مسائل سیاسی و اجتماعی در حالی که همان مقدار که جامعه رنگارنگ است، بچه‌های شهدا هم هستند. منتها آن‌ها یک نشانی را با خودشان حمل می‌کنند و میراث‌دار یک افتخار بزرگ هستند که این یک قیودی را به آن‌ها اضافه می‌کند و آنچنان نیست که از جامعه آن‌ها را جدا کند.

من فکر می‌کنم چیز‌هایی که ابوطالب الان دارد، محبوبیت، شخصیت و هنرمندی و گرایش عمومی‌ای که در حال حاضر نسبت به او به وجود آمده، ثمره زحماتی است که کشیده و حالا جواب داده است و همین‌طور حسن نیتش نسبت به مبحثی که الان صحبت می‌کنیم، کنار همدیگر می‌تواند ضربه به‌جایی باشد در مکان و زمان مناسب استفاده می‌شود. پیشنهاد‌های زیادی الان برای اجرا به این بچه‌ها داده می‌شود، مخصوصا به ابوطالب که فینالیست است و رکورددار رای‌هایشان بوده است، اما خیلی وسواسی انتخاب می‌کند.

الان که کنار ما نشسته می‌تواند برای ما دلگرم‌کننده باشد و این نشان‌دهنده خیلی از رویکرد‌ها و گرایشات اوست. بچه‌هایی که بانی این جلسه شده‌اند، تک تک هنرمندانی که آنجا می‌آیند، و تک تک کسانی که مخاطبش قرار می‌گیرند چه در آن سالن و چه از طریق شما که آن را رسانه‌ای می‌کنید، همه موظفیم اعلام کنیم شادی حق همه مردم اعم از خانواده کسانی است که برای شاد بودن و آرامش مردم ایران، جان‌شان را داده‌اند و خانواده‌های آن‌ها در مراسمی که به نام آنهاست، باید طعم شادی متعهدانه را بچشند.

الان وقتش است که این اشتباه اصلاح شود که شهادت، معنی‌اش بی‌اعتنایی به زندگی نبوده است.

بله. قطعا؛ من مطمئنم از نظر خبری همان‌طور که شما تاکید داشتید، حضور کمدین استندآپ خنداننده‌شو در این مراسم، خبر بکر و کمتر شنیده شده و حتی جریان‌سازی خواهد بود.

ابوطالب مثل خیلی از بچه‌هایی که وارد دنیای هنر می‌شوند و هیچ را به چند 10 هزار می‌رسانند و بعدش می‌خواهند مخاطبان‌شان کم نشوند، می‌توانست به راحتی به «سربداران» بگوید الان نه. شروع کار می‌خواهم از همه طیف آدمی داشته باشم و این تعلق خاطر ذاتی این آدم است. البته که قطعا قرار نیست منوپل شود، ابوطالب قرار است حرف‌هایی را بزند که از جنس اجتماع و از جنس درد مردم باشد و حضورش بابت این است که چند دقیقه‌ای قطعا خنده را به لب خانواده شهدای مدافع حرم بیاورد.

من فکر می‌کنم اتفاقا در حوزه‌هایی که مورد وفاق ملی ماست، پرطرفدار‌ترین موضوع بین مردم همین شهدا هستند. همان‌طور که اول صحبت‌هایم گفتم درباره شهدا مردم با همدیگر اشتراکات و توافقاتی دارند و این تعداد آدم متفق‌النظر در حوزه‌های دیگر نیز پیدا نمی‌شود.

منبع:فرهیختگان

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار