در گفت‌وگو با خانواده شهید مختاری مبارکه مطرح شد؛

ماجرای آرزوی یک شهید که پس از شهادت برآورده شد

خواهر شهید منصور مختاری مبارکه گفت: منصور خیلی دوست داشت که پیکرش در کنار پسرعمویش دفن شود، روز خاکسپاری پیکر منصور اتفاق جالبی افتاد و آرزوی شهید برآورده شد.
کد خبر: ۳۰۸۵۳۳
تاریخ انتشار: ۲۲ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۰:۳۰ - 13September 2018

ماجرای آرزوی یک شهید که پس از شهادت براورده شدبه گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، خانواده شهید «منصور مختاری مبارکه» نزدیک به 70 سال است که در منطقه 10 تهران ساکن هستند. لیلا شبیهی، مادر خانواده در گفت‌و‌گو با خبرنگار دفاع‌پرس گفت: «سه ساله بودم که به این محل آمدم و بین اهالی این منطقه بزرگ شدم، هر سه فرزندش نیز در این محل به دنیا آمدند و پرورش یافتند. مسعود پسر اول و منصور پسر دومم متولد سال 1344 بود، در مسجد محله عضو بسیج شد و پس از مدتی راهی جبهه‌های دفاع مقدس شد.»

شبیهی درباره‌ی اشتیاق پسرش برای رفتن به جبهه اظهار داشت: «منصور دوست داشت به جبهه برود. من چندباری گفتم نرو اما قبول نکرد. می‌گفت اگر نروم صدام به تهران می رسد و همه شما را می کشد، شناسنامه مسعود برادرش را که یک سال از او بزرگتر بود برداشت و با آن به جبهه رفت. چند ماهی دنبال شناسنامه مسعود می گشتیم، وقتی از جبهه برگشت پرسیدیم که تو شناسنامه مسعود را ندیدی؟ خندید و گفت دست من است.»

وی افزود: «در سال هایی که منصور به جبهه رفت و آمد داشت بارها مجروح شد، یکی از چشمهایش را از دست داده بود و موج انفجار به شدت روی اعصابش تاثیر گذاشته بود، تمام تنش پر بود از ترکش اما با این حال دست از جبهه نمی کشید.»

مادر شهید مختاری مبارکه شجاعت منصور را تحسین کرده و گفت: «پسرم خیلی شجاع بود، بارها از او پرسیدم که نمی ترسی؟ می گفت نه، ترسی از هیچ چیز ندارم. او 25 ساله بود که ازدواج کرد، ثمره ازدواجش یک دختر و یک پسر است که حالا هر کدام سر و سامان گرفته اند و زندگی خودشان را دارند.»

شبیهی خاطرنشان کرد: «منصور حدود 10 سال در بستر بیماری بود، موج انفجار کار خودش را کرده بودند و منصور با مشکلات ناشی از موج گرفتگی در جنگ دست و پنجه نرم می کرد. قرص هایی که می خورد باعث شد کبدش از کار بی‌افتد و در ماه های آخر در بیمارستان دیالیز می شد. خیلی اذیت شد، زمانی که حالش بد می شد کارهایی می کرد که دست خودش نبود. وقتی حالش بهتر بود از ما می خواست او را در بیمارستان بستری کنیم که به کسی آسیبی نرسد.»

وی ادامه داد: «2 پسر عموی منصور به نام احمد و محمود هم از شهدای دفاع مقدس هستند. احمد که کوموله های ضد انقلاب او را در کردستان به شهادت رساندند هنوز پیکرش بازنگشته و مزاری ندارد، محمود اما پیکرش در اصفهان دفن است. منصور هم خیلی دوست داشت اگر قسمتش شهادت بود او را به اصفهان ببرند، اما بعد از مدتی پشیمان شد، فکر کرد اگر شهید بشود و پیکر را کنار پسر عمویش دفن کنیم ممکن است رفت و آمد برایمان سخت باشد. وقتی شهید شد پیکرش را در قطعه 44 به خاک سپردند. منصور در سال 44 به دنیا آمد در قطعه 44 هم دفن شد. او سال ها سختی کشید و سرانجام در سال 72 به شهادت رسید.»

خواهر شهید منصور مختاری مبارکه درخصوص دفن پیکر برادرش گفت: «منصور خیلی دوست داشت کنار پسرعمویش محمود دفن شود، چند روز بعد از دفن منصور در بهشت زهرا (س) تهران، دیدیم شهیدی را به نام «محمود مختاری» درست همنام با پسرعموی شهیدمان در کنار منصور دفن کرده اند، این شهید خلبان بود و اتفاقا خانواده اش هم در نزدیکی ما زندگی می کنند.»

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها