روایتی تکان دهنده از شهادت کودک ۴ ساله عملیات تروریستی اهواز؛

از آخرین نذری تا فریاد لبیک یاحسین (ع)/ گلوله‌ای که بدن مادر را شکافت و پسر را شهید کرد

بار دیگر اصفهان مهمان داشت، مهمانانی از جنس شهدا، شهدایی که هرکدام نشانی از یک جنگ داشتند؛ یکی از سوریه آمده بود، بدون سر، و دیگری از اهواز و عملیات تروریستی!
کد خبر: ۳۱۱۰۳۷
تاریخ انتشار: ۰۵ مهر ۱۳۹۷ - ۲۳:۴۳ - 27September 2018

از آخرین نذری تا فریاد لبیک یاحسین(ع)؛ گلوله‌ای که بدن مادر را شکافت و پسر را شهید کردبه گزارش دفاع پرس از اصفهان، امروز نصف جهان خون می‌گریست بر زخمی که تا ابد گوشه ذهن تاریخ ماندگار خواهد بود؛ زخمی که نشان از شهادت داشت و افتخار.

مراسم تشییع پیکر 2 شهید از دیار گنبدهای فیروزه‌ای برگزار شد و 2 تابوت آذین بندی شده با پرچم‌ سبز و سرخ و سفید ایران، بر دوش شهر، دست به دست چرخید.

شهدایی که هرکدام نشانی از یک جنگ داشتند؛ یکی از سوریه آمده بود، بدون سر، و دیگری از اهواز و عملیات تروریستی!

محمدطاهای 4 ساله‌ای که چند روزی است عکس و تصاویرش در گوشه گوشه فضای مجازی می‌درخشد، پسری از شهر اصفهان که در سن کودکی لیاقت شهادت یافته بود.

قصه محمدطاها برای ما ناشناخته است، برای مایی که در بند دنیاییم و غافل از عقبی، فارغ از مرگ، زندگی... اما امروز حرف‌های پدر این شهید 4 ساله نشان داد سن و سال مهم نیست، می‌شود از رگ گردن هم به خدا نزدیک‌تر بود!

پیکر سالم اما بی‌سر محمدتقی کریمی؛ شهید مدافع حرمی که او هم در سن جوانی و در سال 94 در سوریه به شهادت رسیده بود و اکنون بعد از 4 سال پیکرش را تفحص کرده‌اند، ثابت کرد خون در رگ‌های اسلام همیشه جاری است.

از آخرین نذری تا فریاد لبیک یاحسین(ع)

پدر محمدطاها اقدامی که از پرسنل ارتش جمهوری اسلامی است با لباس نظامی خود در مراسم تشییع پیکر فرزندش حاضر شد و گفت: از همه مردم ایران گرفته تا مردم کشورهای یمن، عراق و سوریه که پسرم هیچ کدام را نمی‌شناسد و برای او عزاداری کردند، تشکر می‌کنم و جانم فدایشان است.

وی ادامه داد: پسرم شب قبل از رژه در مراسم عزاداری سیدالشهدا(ع) تازه «لبیک یاحسین» یاد گرفته بود و مدام تکرار می‌کرد و نمی‌دانستم چه خبر است. پسرم شب قبل شهادتش در اتاق با چادر بین مبل‌ها خانه کوچکی ساخت و به من گفت بیا مهمانم شو تا از نذری‌های امام حسین(ع) از تو پذیرایی کنم و من نمی‌دانستم فردا چه اتفاقی می‌افتد.

اقدامی مطرح کرد: آن شب تا صبح کنارهم خوابیدیم و و قبل از خواب پسرم برایم قصه گفت و من خبر نداشتم که این آخرین دیدارم با محمدطاهاست. پسرم چند روز قبل حرفی زد که جگرم را کباب کرد، به من ‌گفت می‌خواهم طعم مرگ را بچشم ببینم آیا مانند بستنی شیرین است؟ گفتم جانم به فدایت چرا این حرف را می‌زنی.

درخواست پدر محمدطاها از مردم

وی با بیان اینکه اقدام تروریست‌ها بزدلانه است، گفت: سربازی جان خانواده من را نجات داد و بعد آن مفتی وهابی می‌گوید باید آن سرباز رشید ارتش که دختر مرا نجات داد را اعدام کرد چرا که دختر حجاب نداشته، در حالی که دخترم شال خود را برای بستن پای مجروح برادرش از سر برداشته بود.

پدر محمدطاها تصریح کرد: من آن سرباز ارتشی و دیگر سربازهای سپاه و نیرو انتظامی که اعضای خانواده‌ام را نجات دادند و عکاسان آن صحنه‌ها را، پیدا کردم و در آغوش کشیدم اما نتوانستم آن ستوان دوم سپاهی که محمدطاها را در بغل گرفته تا او را به آمبولانس برساند و از چهره‌اش پیداست که در دلش چه می‌گذرد، پیدا کنم.

وی افزود: اکنون تنها خواسته‌ام این است که هرکس او را می‌شناسند مرا به پیشش ببرد یا به او بگوید که پیش من بیاید تا بتوانم او را در آغوش بگیرم.

و ناگهان تکه پاره‌هایی از تن و لباس..

مراسم به اینجای صحبت‌ها که رسید دیگر سراسر اشک و آه بود، مادران زجه می‌زدند به داغ دل خانواده‌ای مظلوم و پدران بر سر می‌زدند و زیر لب خوش به حالت ای پدر شهید می‌گفتند.

ناگهان پدر محمدطاها از میان پارچه‌ای سفیدرنگ، شلوار پاره پاره فرزندش را که در موقع شهادت بر تنش بود درآورد تا جگر ایران بیشتر از این داغ بسوزد و گفت: این لباس‌ها که آثار جنایت است را نگه داشتم که بگویم من فقط منتظر یک لبیکم. ای رهبر عزیزتر از جانم من به نمایندگی از ارتش، سپاه وناجا می‌گویم حاضرم جانم را فدا کنم، دیگر تحمل این بی‌ادبی‌ها و بی‌حرمتی‌ها را ندارم، فرمان ده.

گلولهای که بدن مادر را شکافت و پسر را شهید کرد

پدر شهید بیان کرد:  یک گلوله به پای محمدطاها خورده بود و از آن رد شده بود همچنین یک گلوله نیز پس از عبور از بدن مادرش که برای نجات پسرم خودش را روی او انداخته بود به شکمش خورده بود.

وی افزود: در مراسم تشییع پسرم در اهواز، همسرم در بیمارستان بستری بود و نتوانست شرکت کند اما تمام مادران آمده بودند و فریاد می‌زدند ما مادرتیم محمدطاها و برایش عزاداری می‌کردند.

اقدامی خاطرنشان کرد: زمانی که پیکر پسرم را در تابوت گذاشتم به او گفتم پیش علی اصغر حسین(ع) می‌روی، شفاعت هرکسی که برای نجات تو قدمی برداشت و بر داغت اشک را بکن.

و سرانجام هر 2 شهید در خاک آرمیدند

خانواده محمدطاها اقدامی اصالتاً از اهالی روستای «اَزان» از توابع میمه اصفهان بوده که به دلیل مأموریت پدرش مدتی را در اهواز سکونت داشتند، پیکر این شهید خردسال پس از تشییع امروز برای خاکسپاری به زادگاهش در میمه منتقل می‌شود.

همچنین پیکر مطهر شهید محمدتقی کریمی از شهدای مدافع حرم گردان فاطمیون که در سال 94 طی درگیری با داعش در سوریه به شهادت رسیده بود و پس از 4 سال پیکرش تفحص و شناسایی شده، برای خاکسپاری به گلستان شهدای اصفهان منتقل شد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار