چهار شهید سانحه هوایی C130 به روایت فرمانده اسبق این نیرو

سرهنگ محمدحسن معینی‌پور گفت: بهترین خاطره من از شهیدان فکوری، فلاحی، کلاهدوز و نامجو جلسه مشترک بین سپاه و ارتش بود که از یادم نمی‌رود. مدتها آرزو می‌کردیم که روزی با فرماندهان سپاه بنشینم و مشکلاتمان را با هم حل کنیم که به یک نتیجه خوبی برسیم که این امر محقق شد.
کد خبر: ۳۱۱۲۴۴
تاریخ انتشار: ۰۸ مهر ۱۳۹۷ - ۰۲:۳۰ - 30September 2018

4 شهید سانحه هوایی C130 به روایت فرمانده اسبق نیروی هواییبه گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس، سرهنگ محمدحسن معینی پور فرمانده اسبق نیروی هوایی و از یادگان هشت سال دوران دفاع مقدس که سال 93 بر اثر بیماری درگذشت، از دوستان و همرزمان شهیدان فلاحی، فکوری، نامجو و کلاهدوز بود. وی در گفت‌وگویی در خصوص این چهار شهید بزرگوار روایت کرده است:

شهید سرلشکر فلاحی، افسری بسیار فعال و زحمت کش بود و صمیمانه دلش می‌خواست خدمت کند و علاقمند به حفظ جمهوری اسلامی ایران بود و تا آن جائی که در توان داشت سعی می‌کرد که در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران هماهنگی به وجود آورد و حتی بین نیروهای مسلح و سایر نیروها مانند سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی و دیگر نیروهای مردمی، و هر بار که وی صحبت می‌کرد این احساس در من به وجود می‌آمد که این شهید واقعا با تمام وجود می‌خواهد که میهن اسلامی ما هر چه زودتر از لوث وجود بعثیون پاک شود. خوشبختانه با خصوصیاتی که شهید فلاحی دارا بود و تلاش بی حدی که در زمینه هماهنگی بین نیروها داشت در این راه موفقیت نیز به دست می‌آمد. به خصوص پس از فرار بنی صدر در این کار موفقیت بیشتری به دست آورد و نمونه آن جلسه مشترک بین سپاه و ارتش و برقراری نماز وحدت بود که امید بیشتری را در هماهنگ کردن بین نیروها به وجود آورد.

نامجو مخلصانه کار می‌کرد

شهید موسی نامجو را حدود 2 سال می‌شناسم. از زمانی که در ستاد مشترک خدمت می‌کردم با خصوصیات اخلاقی وی آشنا شدم. شهید نامجو یک سرباز برجسته اسلام بود. سراپای وجودش قرآن، اسلام، امام و خط رهبری بود به قدری مخلصانه و صادقانه و بدون تظاهر، کار می‌کرد و آن قدر متواضع و فروتن بود که حدی برایش نمی‌توان در نظر گرفت. وقتی که در ستاد مشترک خدمت می‌کردند با زمانی که فرمانده دانشکده افسری و بعد از آن به عنوان وزیر دفاع انتخاب شد، هیچ گونه تغییری در روحیه او پدیدار نشد و همان سرهنگ نامجوی قبلی بود. اخلاص اسلامی عجیبی داشت و بسیار صادقانه خدمت می‌کرد. وی به خصوص وقتی که پست وزارت دفاع را قبول کرد، تصمیم گرفت تا آنجایی که ممکن است تغییرات اساسی در وزارت دفاع به وجود بیاورد و اگر نارسائی‌هایی وجود دارد به سرعت بر طرف سازد و برنامه‌های بسیار جالبی که خودم در جریان بودم طرح ریزی کرده بود و قصد داشت که بزودی به مرحله عمل درآورد که متاسفانه عمرش بیش از این وفا نکرد.

فکوری دلسوز انقلاب بود/ خدمت شبانه روزی

سرتیپ شهید جواد فکوری پنج الی شش سال بعد از من به نیروی هوائی وارد شده بود. از نزدیک کاملا او را نمی‌شناختم ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در خرداد ماه سال 59 که او به عنوان فرمانده نیروی هوائی انتخاب شد و مرا اول به عنوان رئیس دفتر اختصاصی خودش و پس از آن به عنوان فرمانده اطلاعات و ارشاد نیروی هوایی انتخاب کرد با وی خیلی در تماس بودم. وی را فردی مسلمان و دلسوز به حال انقلاب اسلامی و نیروی هوائی جمهوری اسلامی شناختم. این شهید خدمت خوب و صادقانه‌ای را در نیروی هوائی شروع کرد پس از انتخاب شدن به سمت وزیر دفاع، او دو شغل مهم و بسیار حساس را عهده‌دار شد.

ضمن فرماندهی نیروی هوائی در اواخر شهریور 59 وزارت دفاع را عهده دار شد و چون کارش بسیار مشکل و سنگین بود به ناچار سه روز در نیروی هوائی و سه روز دیگر را در وزارت دفاع خدمت می‌کرد و شبانه روز کار و تلاش می‌کرد.

یکی از کارهای گران قدر وی همان فرستادن 140 هواپیمای جنگنده به سوی خاک عراق پس از اولین حمله هوایی ناگهانی مزدوران بعث بود و به عنوان فرمانده یک نیرو جهت منسجم و هماهنگ کردن نیروها بسیار تلاش می‌کرد ولی شغل مضاعفی که به او واگذار شد نتوانست آن طور که دلش می‌خواست در نیروی هوایی جمهوری اسلامی خدمت کند.

شهید کلاهدوز خصوصیات یک سرباز اسلام را داشت

در همان زمانی که با برادر شهید نامجو در ستاد مشترک آشنا شدم با شهید کلاهدوز هم آشنا شدم. تعجب می‌کردم که چطور یک برادر نظامی به این خوبی در سپاه خدمت می‌کند و مورد تایید برادران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و به قدری صداقت در او دیده بودم که نمی‌توان به سادگی بیان کرد.

شهید کلاهدوز خصوصیاتی را که یک سرباز و سپاهی اسلام باید داشته باشد دارا بود. او درکارش بسیار وارد و دلسوز بود و می‌توانم بگویم که یک سپاهی به تمام معنا بود و با جان و دل کار می‌کرد. حتی هر وقت که به خدمت امام می‌رسیدیم در مورد هماهنگی و طرح‌هایی که مطرح بود می‌دیدیم که وی تمام کار‌های سپاه را از این نقطه نظر به عهده می‌گرفت و قبول می‌کرد. هر چند که کاری بسیار مشکل بود اما ایشان با قاطعیت تمام می‌گفت: «این چند هزار نفر نیرویی را که می‌خواهید در اختیار می‌گذارم» و با قاطعیت این کار را انجام می‌داد و در این مدت کوتاه کافی بود که به شخصیت عظیم و والای این شهید بزرگوار پی ببریم.

من بهترین خاطراتی که از این چهار سرباز شهید اسلام دارم همان جلسه مشترک بین سپاه و ارتش بود که هیچ از یادم نمی‌رود چون به همه ما یک حالت بخصوص دست داده بود. مدتها آرزو می‌کردیم که روزی با فرماندهان سپاه بنشینم و مشکلاتمان را با هم حل کنیم که به یک نتیجه خوبی برسیم که این امر محقق شد.

انتهای پیام/ 131

نظر شما
پربیننده ها