نامه یک رزمنده به دوست شهیدش/ لطف بی‌انتهای پروردگار شهادت است

به گزارش خبرنگار ساجد، بسیجی شهید «حسین آزمایش» در تاریخ ۲۵ آبان ۱۳۴۷ در تهران چشم به جهان گشود. وی عضو مخابرات گردان عمار لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) بود؛ در تاریخ ۲۱ دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ منطقه، شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

تصاویر نامه برادر «رضا جلیل زاده» به دوست شهیدش «حسین آزمایش»

متن نامه به شرح زیر است:

«الحمدالله الذی هدینااهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان ههدینا الله احمدالله الذی اکرمنا بالشهادة

السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین

ما در ره عشق نقض پیمان نکنیم

گرجان طلبد دریغ از جان نکنیم

دنیا اگر از یزید لبریز شود

ما پشت به سالار شهیدان نکنیم

با سلام و درود بر رهبر کبیر دین اسلام حضرت ختمی مرتبت محمدبن‌عبدالله (ص) و دختر گرامیش و پاره تن رسول الله حضرت صدیقه کبری فاطمه الزهرا (س) و همسرش، داماد گرامی حضرت رسول (ص) حضرت امیرالمؤمنین مظلوم عالم علی‌ابن‌ابیطالب؛ و با سلام بر ائمه هدایت و مجمع نور و آئینه‌های تمام نمای خداوند و محبت او در زمین و با سلام بر مهدی آل محمد (عج) فرمانده همیشگی رزمندگان در جبهه ها و با سلام بر خمینی آل‌زهرا، امام امت، حضرت روح الله، و با درود بر ارواح قدیسی شهیدان اسلام در صدر تاکنون و با سلام بر رزمندگان اسلام و با امید به باز شدن راه کربلای معلّا و قدس عزیز و با سلام بر اُسرا و مجروحین و مصدومین و مفقودین جنگ تحمیلی و با سلام بر عبدصالح خدا برادر گرامیم حسین آزمایش دوست گرامی و نور چشم من.

حسین جان با طلب پوزش از اینکه در فرستادن نامه کمی تأخیر کردم این به دلیل مشغله زیاد است در این اردوگاه؛ و همانگونه که مطلعی نزدیک کار است و ما از اردوگاه داریم به اردوگاه دیگر می‌رویم. حسین جان نمی‌دانی اینجا چه شور و حالی است این نزدیک عملیات بچه‌ها واقعاً الهی شده‌اند چهره‌های نورانی و خدائی شده است و چیزی به پرواز عده‌ای نمانده است.

من اگر چه خود می‌دانم لیاقت شهادت را در راه خدا ندارم، ولی اگر شهید شدم لطف بی‌انتهای پروردگار بوده است؛ و من وصیت‌نامه خود را به امانت تا وقت موعود به پیش تو امانت می‌گذارم آنرا باز نکن و به کسی نگو. حسین من اگر چه نتوانستم در تحصیلاتم دیپلم اخذ کنم، ولی امیدوارم بتوانم در دانشگاه کربلا و شهادت موفق به اخذ دیپلم شده و وارد دانشگاه کربلا شوم.

حسین، به دوستان بسیجی مسجدمان سفارش مرا نسبت به بی‌اعتنائی آن‌ها به دنیا و توجه به خدا تذکر بده و بگو باهم اخوّت و مهربانی داشته باشند، زیرا دنیا ارزش این را ندارد که خود را سرگرم به آن و مقامات و مادیات آن کنیم.

حسین، سعید و حسن و رضا و جواد و قلی‌زاده و سپهری پیش ما هستند و سلام می‌رسانند و حسین و علی دادسرشت هم حالشان خوبست و سلام می‌رسانند و مجید و مهرداد و حسین و ناصر در جبهه مهران در مخابرات گردان سجاد هستند و سلام می‌رسانند.

سلام مرا به حسین کمالی برسان و بگو دیدی گفتم بیا گفتی خبری نیست، سلام مرا به یوسف برسان و بگو اگر من نیامدم نوار‌ها را از حسن بگیر بعضی‌ها در ساک خودم و بعضی در ساک حسن است.

سلام مرا به (ناخوانا) و امینی و مشتاقی و باقری و بقیه بچه‌های انجمن اسلامی برسان و خودت در کار‌ها کمکشان باش. سلام مرا به محمد باقری و قاسم و غلامعلی رجبی و مهدی توکلی و حمید (بهمن) ریاضی و بقیه بچه‌های بسیج و به پدر و مادر خودت و مهدی و حسین تائب برسان.

سلام مرا مخصوصاً به مجتبی باقری برسان و بگو آیا نامه‌ام به او رسیده است یا نه. حسین جان مرا دعا کن و پس از آن حلال کن و از دوستان برایم حلالیت بطلب.

خدا ما را ببخشد

والسلام

برادرت رضاجلیل زاده

۱۳۶۴/۱۱/۱۴»

انتهای پیام/ 900