گروه بینالملل دفاع پرس- سیروس فتحاله اتیکندی: در روز 11 نوامبر (21 آبان) هر سال، مراسمی تحت عنوان «یوم الشهید» (روز شهید) در لبنان برگزار و طی آن از مقام شهیدان جنبش حزبالله لبنان، خصوصا شهید «احمد قصیر» که در این روز طی عملیاتی شهادتطلبانه، مقر فرماندهی ارتش اسرائیل در شهر صور را با خودرویی بمبگذاری شده هدف قرار داد، تجلیل میشود.
در همین راستا، دفاع پرس در گفتوگو با «محمدجواد مهدیزاده»، پژوهشگر مسائل بینالملل و جهان اسلام، به بررسی ابعاد عملیات شهید احمد قصیر و تأثیر آن در موقعیت کنونی حزبالله پرداخته است که در ادامه بخش دوم و پایانی را میخوانید:
دفاع پرس: حزبالله از داشتن یگانهای دریایی به چه اهدافی میاندیشد؟ آیا این یگان در گذشته نیز عملکردی داشته یا کاملا دور از نبرد نگه داشته شده است؟
مهدیزاده: این یگان در سال 1987 (1366) موفق به غرق کردن یک فروند ناو نیروی دریایی اسرائیل در حومه ساحل منطقه عدلون از توابع شهرستان صیدا در جنوب لبنان شد؛ اما فرمانده واحد دریایی حزبالله، سردار شهید سید هاشم فخرالدین، در همان عملیات به شهادت رسید. به همین دلیل حزبالله نیروهای دریایی خود را تا جای ممکن از میدان نبرد دور نگه داشته است. یگان دریایی حزبالله پس از این عملیات تا مدتها خارج از فعالیت رزمی علیه اسرائیل بود تا این که در جنگ 33 روزه چند بار موفق به غرق کردن و انهدام ناوهای اسرائیلی در سواحل لبنان شد.
از مهمترین اهداف حزبالله در عرصه نبرد دریایی، باید به تهدید سکوهای نفتی رژیم صهیونیستی در دریای مدیترانه اشاره کرد. انتشار خبر دستیابی حزبالله به موشک زمین به دریای روسی یاخونت که از سوی برخی محافل رسانهای بیگانه صورت گرفت، نشان از اهمیت این هدف برای حزب الله در هر نوع درگیری در آینده دارد.
این احتمال نیز بعید نیست که حزبالله با آموزشی غواصی به رزمندگان خود، این هدف را در آینده دنبال کند که طی جنگ بعدی با ارتش اسرائیل، برای تصرف نوار ساحلی مرزی شمال فلسطین اشغالی با جنوب لبنان (نواحی جنوب راس الناقوره) از چریکهای غواص خود استفاده کند.
دفاع پرس: آیا حزبالله از نظر نیروی انسانی گنجایش به راه انداختن چنین تشکیلات عظیمی را دارا است؟
مهدیزاده: توان نظامی حزبالله را میتوان به یک کوه یخ قطبی (آیس برگ) تشبیه کرد. همانطور که تنها حدود 20 یا 30 ارتفاع یک کوه یخ قطبی خارج از آب قرار دارد و بخش اعظم آن در زیر آب است، حزبالله نیز بخش عمده تواناییهای رزمی خود را از دید رسانهها و دولتها مخفی کرده است تا در صورت هر نوع درگیری یا مواجهه با ارتشهای اسرائیل و آمریکا، به عنوان دو دشمن اصلی حزبالله، توان استفاده مداوم از گزینه غافلگیری را داشته باشد.
به همین دلیل است که حزبالله تنها از بخش اندکی از نیروهای خود در سوریه استفاده میکند و با وجود عملیاتهای گسترده و شهادت بیش از 1000 نفر از رزمندگان خود از ابتدای نبرد با گروهکهای تکفیری در سوریه و عراق طی 5 سال اخیر، که چندین نفر از فرماندهان نسل اول و موسسان حزبالله در میان آنها هستند، آسیب چندانی به سازمان رزم مقاومت اسلامی وارد نشده است.
دفاع پرس: با وجود موقعیتی که امروز حزبالله به آن رسیده و این جنبش را تبدیل به قدرتی فراتر از مرزهای لبنان کرده است، به نظر شما چه تهدیداتی در برابر مقاومت اسلامی قرار دارد؟
مهدیزاده: ممکن است کسانی فکر کنند که حزبالله از نظر نظامی همواره به پیروزی دست یافته است و همیشه نیز شکستناپذیر باقی خواهد ماند. در ابتدا باید عرض کنم که این تفکر همواره یک تهدید نهتنها علیه جنبشهای مقاومت بلکه علیه هر ارتش یا حکومتی در جهان محسوب میشود. رسول خدا (ص) و امیرالمومنین علی (ع) نیز در برخی جنگهای بزرگ از نظر نظامی شکست خوردند و شکست بخش لاینفک هر تلاشی برای پیروزی به شمار میرود.
حزبالله نیز هم در دوران جنگ آزادسازی لبنان و هم پس از آن در مواردی دچار شکستهای نظامی و امنیتی شد و چند تن از بهترین فرماندهان خود را طی عملیاتهای تروریستی توسط موساد از دست داد که مهمترین آنها افرادی مانند شهیدان عماد مغنیه، علی دیب، محمد عیسی و... به شمار میآیند.
با این وجود از نظر بنده، مهمترین تهدیدها علیه حزبالله به چند گروه عمده تقسیم میشوند. اولین گروه از این تهدیدها، تهدیدهای امنیتی به شمار میآیند.
طی سالها تلاش اسرائیل برای متوقف کردن فعالیت حزبالله، جاسوسان موساد در لبنان و سراسر جهان همواره به دنبال یافتن رد یا نشانی از اشخاص دارای نفوذ و جایگاه در تشکیلات مقاومت اسلامی بودند. با وجود این که حزبالله توانست با دشواری قابل توجهی این تهدیدها را در دوران آزادسازی جنوب لبنان و سپس جنگ 33 روزه پشت سر بگذارد، اما اسرائیل هرگز به اندازه امروز نتوانسته بود اطلاعات قابل توجه از افراد مرتبط با مقاومت اسلامی جمع کند و مهمترین عامل در این زمینه، گسترش ارتباطات ماهوارهای و اینترنتی خصوصا شبکههای اجتماعی است.
امروز شما کمتر کسی را میتوانید در لبنان پیدا کنید که دو شبکه معروف فیسبوک و واتساپ را روی موبایل خود نداشته باشد. این موضوع حتی در مورد اعضای حزبالله هم در مقیاس بسیار گستردهای صدق میکند! زمانی که این شبکهها روی موبایل نصب شوند، به صورت خودکار تمام اطلاعات درون موبایل را اسکن میکنند و برای سرورهای این شبکهها در سراسر جهان میفرستند. حالا در نظر بگیرید که چه تعداد از افراد وابسته به خانوادهها یا اشخاص عضو حزبالله در لبنان از این نرمافزارها روی گوشیهای هوشمند خود استفاده میکنند! به این ترتیب، اسرائیل با کمترین هزینه موفق میشود که بیشترین بهرهبرداری امنیتی را از هر نوع هدف وابسته یا نزدیک به حزبالله ببرد همان طور که تا امروز نیز این کار با دقت و شدت هرچه بیشتر انجام داده است.
دومین گروه از تهدیدها، تهدیدهای فرهنگی به حساب میآیند. شیعیان لبنان، خصوصا هواداران حزبالله، اگرچه تلاشهای گستردهای انجام دادهاند تا ضمن حفظ جایگاه خود در جامعه لبنان، ارزشهای مذهب شیعه را نیز حفظ کنند، اما هرگز نمیتوان و نباید منکر این قضیه شد که یکی از عوامل اصلی تفاوت سبک زندگی شیعیان لبنان با جوامع مذهبی در میان شیعیان دیگر کشورها (نظیر ایران، عراق یا پاکستان)، تأثیرپذیری قابل توجه آنان از فرهنگها و سنتهای غربی است که طی استعمار فرانسه در این کشور از حدود دو قرن پیش تا امروز شدت یافته است.
اگرچه نفوذ غرب در لبنان به دوران استیلای امپراتوری قدرتمند روم در شامات برمیگردد؛ اما حتی با وجود پذیرش اسلام و ورود مذهب شیعه و پس از آن تلاشهای گستردهای که برای ایجاد یک سبک زندگی اسلامی در لبنان صورت گرفت، هنوز گرایشات غربی به شدت در میان شیعیان لبنان بسیار قابل توجه است.
این موضوع از گرایش تجملاتی در تمام امور زندگی گرفته تا الگوبرداری مدام از مدها و پوشش غربی همچنان وجود دارد. به همین خاطر میتوان دید که در میان شیعیان لبنان تعداد اعضای طبقه متوسط به نسبت دو گروه ثروتمند و فقیر کمتر است و اغلب آنان یا به دلیل کارهای تجاری و اقتصادی، بسیار ثروتمند هستند یا بخاطر نداشتن روابط اقتصادی و سیاسی، مستضعف به حساب میآیند. موضوع دخانیات و مواد مخدر نیز همچنان در لبنان جزو مسائل عادی و رایج است و هر سال، لبنان جزو کشورهای یکهتاز در زمینه قربانیان ناشی از استعمال مواد مخدر در جهان محسوب میشود.
حزبالله با وجود تلاشهای گسترده در این مورد که از حمایت سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی برخوردار است، هنوز نتوانسته است تغییر قابل توجهی در این زمینه در جامعه لبنان ایجاد کند و راهی بسیار طولانی و سخت در این مورد پیش روی خود دارد؛ اگرچه گامهای مهمی در این زمینه برداشته است که نهضت ترجمه کتابهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس از زبان فارسی به عربی را میتوان مهمترین بخش این فعالیتها به حساب آورد.
از سوی دیگر، غرور پیروزی نیز یک تهدید مهم در زمینه فرهنگی محسوب میشود. با وجود امدادهای الهی که باعث پیروزیهای نظامی حزبالله، خصوصا در جنگ 33 روزه شد، افرادی در جامعه لبنان پیدا میشوند که جرات کنند از سلاحهای حزبالله، خصوصا زرادخانه موشکی این جنبش که با کمک دولت سوریه طی سه دهه گذشته شکل گرفته است، به عنوان دلیل پیروزی بر اسرائیل ذکر کنند.
حزبالله هر قدر هم که در جنگ با اسرائیل و تروریستهای تکفیری توانسته باشد تجربه نظامی و اطلاعاتی اندوخته باشد، باید بداند که این تجارب در برابر نقش امدادهای غیبی الهی در پیروزیهای این جنبش طی 36 سال اخیر، مانند خرده سنگی در برابر کوه است و به هیچ یک از این پیروزیها که بدون کمک الهی محال بود بدست بیایند، نباید مغرور شد.
در این مورد شکی نیست که سید حسن نصرالله انسانی با ایمان و شجاع است که ایثار در راه خدا را مهمترین دلیل پیروزی حزبالله میداند؛ اما هستند افرادی از حامیان و اعضای حزب که با اعتماد به نفس کاذب، موضعی خلاف دبیرکل این جنبش، در صفحات خود در فضای مجازی اتخاذ کردهاند و در تهدید صفحات وابسته به صهیونیستها، از موشک به عنوان دلیل و ابزار پیروزی در هر جنگ آینده علیه آنان یاد کردهاند.
سومین تهدید مهم برای تشکیلات حزبالله، مسائل اقتصادی است. پس از ورود حزبالله به نبردهای سوریه در سال 2013، اتحادیه اروپا مقاومت اسلامی را در لیست سازمانهای تروریستی مورد تحریم از سوی خود قرار داد. به همین خاطر، اتباع لبنانی یا مسلمان هوادار مقاومت اسلامی در اروپا در صورت هر نوع کمک مالی به افراد وابسته به تشکیلات حزبالله، تحت تعقیب پلیس و دستگاه قضایی کشورهای عضو اتحادیه اروپا قرار خواهند گرفت و حسابهای بانکی آنان قطع خواهد شد.
آمریکا نیز در همین راستا تحریمهای دیگری را طی سالهای اخیر علیه حزبالله و سازمان نظامی آن یعنی مقاومت اسلامی لبنان تصویب کرده است که این موضوع نیز فشارهای مالی بیشتری را به حزبالله وارد کرده است. بنابراین حزبالله نیاز دارد که از نظر مالی، خود را تقویت کند.
از گزینه نظامی به عنوان چهارمین تهدید مهم علیه مقاومت اسلامی باید نام برد. با وجود این که حزبالله طی سالهای اخیر و به طور مخفیانه توانسته است خود را به مجموعهای از سامانههای دفاع ضد هوایی مجهز کند اما در مقابل، نیروی هوایی ارتش اسرائیل نیز خود را به هواپیماهای جنگنده اف-35، که قویترین هواپیماهای جنگنده در جهان هستند، مجهز کرده است که جنگندهای قدرتمند با خاصیت رادارگریزی و قابلیت عملیاتی چند منظوره (رزمی و شناسایی) است. طبق گفته فرماندهان ارتش اسرائیل، هواپیماهای اف-35 اسرائیلی طی سال گذشته میلادی چندین مورد اقدام به شناسایی هوایی شهر بیروت، پایتخت لبنان، کردند.
همزمان با این تهدید، تلاش ارتش صهیونیست برای بهبود سامانههای دفاع هوایی خود را نیز نباید نادیده گرفت. تلآویو همواره در مقابل موشکهای کوتاهبرد جنبشهای مقاومت فلسطینی و لبنانی تهدید شده است و به همین خاطر، اکنون در کنار در اختیار داشتن سامانههای دفاع موشکی ضد موشکهای میانبرد، مانند موشکهای جمهوری اسلامی ایران، سعی دارد که توانایی خود در سرنگون کردن موشکهای حزبالله لبنان و مقاومت فلسطین را افزایش دهد.
اسرائیل در این مورد از حمایت کامل کارخانههای صنایع هوایی و موشکی کشورهای عضو ناتو، خصوصا آمریکا، انگلیس و فرانسه، برخوردار است. به همین دلیل، حزبالله برای توسعه توان تسلیحاتی خود، همزمان با تجهیز اسرائیل توسط قدرتهای بزرگ و بدون این که قوانین بینالمللی را نقض کند، کار دشواری در پیش روی خود دارد.
آخرین تهدید، تهدید سیاسی علیه حزبالله است. از آنجا که لبنان کشوری بسیار پیچیده با چندین فرقه مذهبی و احزاب سیاسی مختلف است، کشورهای مختلفی نیز در آن برای خود پایگاه سیاسی ایجاد کردهاند. حزبالله به دلیل داشتن ارتباطات نزدیک با جمهوری اسلامی ایران، بویژه پس از جنگ سوریه، به شدت مورد انتقاد جریانات سیاسی نزدیک به غرب و برخی کشورهای منطقه، مانند عربستان و ترکیه، قرار گرفت.
طبیعی است که دشمنی که نتوانست در میدان نظامی و استفاده از بحران سوریه برای سرایت دادن آن به داخل خاک لبنان به موفقیت دست پیدا کند، از تمام عوامل خود در داخل خاک لبنان علیه حزبالله، جریانهای سیاسی نزدیک به آن و دولتهای حامی آن یعنی ایران و سوریه به بیشترین شکل ممکن استفاده خواهد کرد و از این طریق، مجددا فضای لبنان را به سمت ناآرامیهای سیاسی که حدود یک دهه گذشته در این کشور شاهد بودیم، پیش خواهد برد. به همین خاطر، لازم است حزبالله با در نظر گرفتن این موقعیت حساس، بیش از هر چیزی، این را در نظر بگیرد که با پایان بخش قابل توجهی از تهدیدهای نظامی ناشی از حوادث سوریه، خطرات گستردهای از سوی گروههای غربگرا به رهبری جریان 14 مارس، متوجه این جنبش خواهد شد.
انتهای پیام/ 411