«زهرا سلطانزاده» همسر شهید «عبدالمهدی مغفوری» در گفتوگو با خبرنگار دفاع پرس در کرمان، به بیان خاطراتی از همسر شهید خود پرداخت و اظهار داشت: «عبدالمهدی» فردی مخلص بود و سعی داشت که همه کارهایش را در راه رضای خدا انجام دهد و همیشه خداوند را در کارهایش مدنظر داشت.
وی با اشاره به اینکه شهید «مغفوری» تاکید زیادی بر نماز اول وقت داشت و توصیه میکرد به محض شنیدن صدای اذان، نماز خود را به جای آوریم، افزود: وی تا آنجا که میتوانست نمازش را به جماعت و با اخلاص میخواند و حتی شاهد بودم که در قنوت نمازهای نافله، دعای کمیل نیز میخواند.
همسر شهید مغفوری بیان داشت: «عبدالمهدی» اهل تشریفات نبود و دوست داشت همهچیز به سادگی برگزار شود و هنگامی که با دوستانش برای صرف ناهار و یا شام به خانه میآمد، هر غذایی در خانه داشتیم، بدون تعارف همان غذا را جلوی مهمان میگذاشت.
سلطانزاده با اشاره به اینکه همسرش در ماه مبارک رمضان اهمیت زیادی به برگزاری میهمانی میداد، گفت: وی در عباداتش گویی در عالم دیگر سیر میکرد؛ بهعنوان مثال یکبار هنگام قرائت قران چندینبار پسرم صدایش کرد و پاسخی نشنید و در جواب اعتراض من گفت: «من اصلا متوجه شما نشدم».
وی با بیان اینکه شهدا از جنس ما هستند، ادامه داد: آنها به یک سری از مسائلی که خداوند تاکید کرده است عمل کردند و به این درجه رسیدند و «عبدالمهدی» عارف واقعی بود و من در طول زندگی هیچ مردی را نظیر وی ندیدم که در ارتباط با نامحرم آنقدر حساس باشد.
همسر شهید مغفوری ادامه داد: مردم زیادی به زیارت «عبدالمهدی» در گلزار شهدا مشرف میشوند و من بعضی اوقات که در آنجا حضور مییابم، متوجه زمزمههای آنها که حاجت خود را از شهید گرفتهاند میشوم و کرامات همسر شهیدم در زندگی همیشه همراه من بوده است.
وی در تشریح کرامات همسر شهید خود، اظهار داشت: یکسال تصمیم گرفتم که برای حضور در مراسم عرفه به «کربلا» بروم، یک ماه مانده بود به سفر که یکی از دوستان به من پیشنهاد داد، امسال برای عرفه به «مشهد» برویم و من گفتم فردا جواب میدهم، وی با من تماس گرفت و گفت: «امسال شما تصمیم گرفتید به کربلا بروید و به من چیزی نگفتید» و من با تعجب پرسیدم «شما از کجا فهمیدید؟» وی پاسخ داد: «دیشب در خواب، «عبدالمهدی» به من گفت: «همسر من برای عرفه عازم کربلاست»».
به گزارش دفاع پرس، شهید «عبدالمهدی مغفوریدر سال ۱۳۳۵ در کرمان به دنیا آمد. بعد از آغاز جنگ، تلاشش برای حضور در میدانهای نبرد و سازماندهی نیروها در استان کرمان، از وی چهرهای مخلص و دلپذیر ساخت.
وی در موقعیت مختلف فرماندهی در سطح لشکر ۴۱ ثارالله و بسیج قرار گرفت و بیش از بیش در روند پر تلاطم نبرد سهیم شد. تا اینکه در عملیات «کربلای ۴» و در جزیره «امالرصاص» به شهادت رسید.
انتهای پیام/