نقد فیلم؛

«بمب، یک عاشقانه»؛ روایتی ساده از عشقی انسانی

جنگ در همه حال سیمایی خبیث و شوم دارد و در ساختار و تکامل علوم انسانی هیچ تعریفی برای آن نیست، اما «بمب، یک عاشقانه» از منظری متفاوت به آن می‌نگرد ...
کد خبر: ۳۲۲۸۰۹
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۳۹۷ - ۰۳:۴۵ - 11December 2018

گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس– رسول شادمانی؛ «بمب، یک عاشقانه» دومین ساخته‌ی "پیمان معادی" پس از «برف روی کاج ها» از جمله فیلم‌های به نمایش درآمده در سی و ششمین جشنواره‌ی فیلم فجر بود. «بمب، یک عاشقانه» که با اقبال مخاطبان جشنواره مواجه گردید در 10 عنوان نامزد دریافت سیمرغ جشنواره شد که "سارا خالدی زاده" سیمرغ بلورین بهترین طراحی لباس برای این فیلم را دریافت کرد.

«بمب، یک عاشقانه»؛ روایتی ساده از عشقی انسانی

«بمب، یک عاشقانه»، همانطور که از نامش پیداست روایتگر سال‌های پرالتهاب جنگ در بستری عاشقانه است. روزگارانی که شهر‌های کشور از جمله تهران توسط ارتش بعث عراق بمباران می‌شود. دورهمی‌هایی ملتهب و در عین حال صمیمی که با به صدا درآمدن آژیر قرمز مبنی بر تهاجم دشمن و خطر بمباران، در پناهگاه‌ها شکل می‌گیرد. لحظاتی که مرگ در نزدیک‌ترین فاصله معنا می‌شود و تنها عشق، محبت و امید به زندگی است که ترس از مرگ را در رو‌زهای پراضطراب برای مردمی که با چهره‌ی شوم جنگ مواجه شده‌اند از بین می‌برد. عشق به سختی درک می‌شود، اما مرگ واقعیتی است ترسناک. «بمب، یک عاشقانه» نشان می‌دهد که عشق و امید چگونه در مواجهه با تاریکی مرگ، راهشان را پیدا می‌کنند. روایت انسان‌هایی که هیچ‌گاه فرصت عاشق شدن و به دلخواه خود زندگی کردن را نداشته و تنها برای لقمه نانی به سختی کار کرده‌اند. روایت انسان‌هایی که در استبداد زمان و مکان به دام افتاده‌اند، اما گویی آرزو‌های برباد رفته‌ی آن‌ها هم‌چنان گریبان‌گیر ما است. گویی با تمام آن آرزو‌ها از دوردست‌ها آمده‌اند و به انتظار هستند که داستانشان روایت شود، یا شاید کسی دوباره آن را زندگی کند؛ داستانی از عشقی انسانی و ساده.

«بمب، یک عاشقانه»؛ روایتی ساده از عشقی انسانی

جنگ در همه حال سیمایی خبیث و شوم دارد و در ساختار و تکامل علوم انسانی هیچ تعریفی برای آن نیست، اما «بمب، یک عاشقانه» از منظری متفاوت به آن می‌نگرد. نگاه از زاویه‌ای عاشقانه و رمانتیک به سال‌های جنگ و ترسیم ابعاد انسانی برای آن اتفاق فرخنده‌ای است که در تولیدات اخیر سینمای کشور، حاضر در یک دوره از جشنواره‌ی فیلم فجر (جشنواره‌ی سی و ششم) در آثاری همچون «ماهورا» به کارگردانی "حمید زرگرنژاد"، «سرو زیر آب» ساخته‌ی "محمدعلی باشه آهنگر" و «بمب، یک عاشقانه» شاهد آن بوده‌ایم. تقویت روایت سال‌های دفاع در برابر تهاجم دشمن از اینگونه مناظر و زوایا می‌تواند جان دوباره‌ای را در کالبد سینمای دفاع مقدس بدمد و موجبات آشتی مخاطب با این گونه‌ی ملی و بومی را رقم بزند.

«بمب، یک عاشقانه»؛ روایتی ساده از عشقی انسانی

«بمب، یک عاشقانه» از درامی کم نقص آغاز می‌شود. فیلمنامه‌ای که عنوان بهترین فیلمنامه را از دوازدهمین دوره جوایز سینمایی "آسیا پاسیفیک" دریافت می‌کند و در جشنواره‌ی فیلم فجر کاندید دریافت سیمرغ می‌شود. معادی که اصلاً فعالیت خود در سینما را به عنوان فیلمنامه نویس آغاز کرد با نگارش آثاری چون، "آواز قو" (۱۳۷۹)، "عطش" (۱۳۸۲)، "کما" (۱۳۸۲)، "کافه ستاره" (۱۳۸۴)، "شام عروسی" (۱۳۸۵)، "برف روی کاج‌ها" (۱۳۹۰) توانایی خود در این حوزه را نشان داده است. او در خلق فیلمنامه‌ی «بمب، یک عاشقانه» با پرداخت کم نقص به حال و هوای آن سال‌ها (1367) و واکاوی شهری، اجتماعی، فرهنگی و نیز روابط حاکم میان افراد – ناشی از فضای ملتهب جنگ – ساختاری قابل قبول را ارائه کرده است. هرچند که گاه محور اصلی داستان – رابطه‌ی عاشقانه میان دو نوجوان که در پناهگاه شکل می‌گیرد – تحت الشعاع ماجرا‌های مدرسه یا روابط پیچیده‌ی ایرج و میترا قرار می‌گیرد و دچار لکنت می‌شود، اما سرانجام مخاطب تا انتها با قصه درگیر است و شخصیت‌های داستان را می‌پذیرد.

«بمب، یک عاشقانه»؛ روایتی ساده از عشقی انسانی

معادی که با ساخت فیلم «برف روی کاج ها» (1389) کارگردانی در سینما را تجربه کرده بود، در این فیلم نیز حضوری موفق داشت. تغییرات غلط و پوست اندازی غیر مهندسی شهر‌های کشور - بویژه تهران – روایت از آن سال‌ها و ساخت تصویر از آن روزگار را سخت و دشوار کرده است و این موضوع درصد زیادی از انرژی و توان کارگردان را معطوف به خود می‌کند، با این حال دکوپاژ‌های منطقی و فضاسازی متناسب با دهه‌ی 60 تهران، ارائه‌ی اِلمان‌های تصویری، پوشش و نیز رفتار افراد و روابط حاکم میان آن‌ها در آن ایام تا حد زیادی «بمب، یک عاشقانه» را برای مخاطب باورپذیر کرده است.

«بمب، یک عاشقانه»؛ روایتی ساده از عشقی انسانی

معادی که علاوه بر بازی موفق در فیلم‌های «درباره الی» و «جدایی نادر از سیمین» برای "اصغر فرهادی"، در عرصه‌ی بین الملل نیز با کارگردانانی، چون "استیون زایلیان" (یکی از نویسندگان فیلم‌نامه فهرست شیندلر)، "پیتر ستلر" و "کازئواکی کیریا" به عنوان بازیگر همکاری داشته و نیز نقش آفرینی در کنار بازیگرانی، چون "جان تورتورو"، "مایکل کی ویلیامز"، " کریستن استوارت"، "مورگان فریمن" و "کلایو اوون" را تجربه کرده است، در «بمب، یک عاشقانه»، هم خودش خوب بازی کرده و هم بازی‌هایی روان از بازیگران خود ارائه کرده است که نقطه‌ی عطف آن بازی بی نقص نوجوان عاشق است. در این فیلم محمود کلاری هم در قامت بازیگر و در ارائه‌ی نقش کوتاهش موفق عمل کرده است.

«بمب، یک عاشقانه»؛ روایتی ساده از عشقی انسانی

نام محمود کلاری که با فیلم همراه می‌شود وزنی مضاعف به اثر می‌بخشد. کلاری که از بهترین مدیران فیلمبرداری سینمای ایران است در «بمب، یک عاشقانه» با قاب بندی‌های حساب شده و ارائه‌ی جلوه‌های بصری زیبا و منطقی، عملکردی تحسین برانگیز داشته است.

"النی کاریندرو"، آهنگساز مطرح سینمای جهان، با ساخت موسیقی «بمب، یک عاشقانه» برای نخستین بار در سینمای ایران فعالیت داشته است. او که همکاری اش با این پروژه یحتمل وامدار وجهه‌ی بین المللی معادی است با ساخت موسیقی روان و در اختیار فیلم به سهم خود به موفقیت اثر کمک شایانی کرده است.

«بمب، یک عاشقانه»؛ روایتی ساده از عشقی انسانی

نکته و نقطه‌ی قابل توجه و اعتناء در «بمب، یک عاشقانه»، تولید این فیلم توسط "پیمان معادی" است. معادی که متولد نیویورک و مسلط به زبان انگلیسی است علاوه بر ایران، عرصه‌ای جهانی را برای فعالیت در عالم سینما در اختیار دارد، و بر این اساس گرایش و تمایل او برای نگارش و تولید اثری اجتماعی با محوریت سال‌های دفاع مقدس اتفاق فرخنده‌ای است که از نهاد ملی گرایانه‌ی هر ایرانی میهن پرست متبلور می‌شود و نشان می‌دهد که ارج نهادن به روزگاران ارزشمند دفاع مقدس نقطه‌ی اشتراک همه‌ی ایرانی‌ها از هر قشر و گروه و با هر اندیشه و گرایش است.

انتهای پیام/ 130

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار