بخش اول/ ملاقلی‌پور در گفت‌وگو با دفاع پرس:

بی‌طرفی، بی‌ریشگی است/ در کلیت فیلمسازی چیزی به اسم بی‌طرفی وجود ندارد

کارگردان فیلم «راه طی شده» گفت: بی‌طرفی یعنی بی‌هویتی و باید این نکته را بپذیریم که در کلیت فیلمسازی به خصوص مستند، چیزی به اسم بی‌طرفی وجود ندارد.
کد خبر: ۳۲۶۳۸۱
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۷ - ۰۲:۲۰ - 06January 2019

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، مستند سیاسی به دلیل موضوعات همه گیر و گاه ممنوعه‌اش، علاقه‌مندان فراوانی دارد. بخصوص اینکه این مستندها پرتره بوده و به یک چهره یا یک سیاستمدار نزدیک می‌شود تا زوایای پیدا و پنهان وی را مورد کنکاش قرار دهد. هر چقدر این فرد سیاسی، شناخته‌تر باشد اثر ساخته شده با اقبال بیشتری مواجه و طبعا موافقان و مخلفان بیشتری پیدا خواهد کرد.

یکی از این چهره‌ها «مهدی بازرگان» است که بعد از پیروزی انقلاب با حکم امام خمینی (ره) در جایگاه ریاست دولت موقت منصوب شد. بازرگان از جمله چهره‌هایی است که همواره پیرامونش بحث و مناقشه بوده تا جایی که چهره‌ این فعال سیاسی در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته است.

بازرگان در دهه 40 کتابی به نام «راه طی شده» را به نگارش درآورد که پایه گذاران «سازمان مجاهدین خلق» به شدت تحت تأثیر آن بودند. «علی ملاقلی‌پور» با توجه به اهمیت این کتاب در بین اعضای «نهضت آزادی» که باعث شد مجاهدین خلق به سمت منافقین تغییر مسیر دهند فیلمش را با نام «راه طی شده» ساخت. این فیلم که مخالفان و موافقان سرسختی دارد، به یکی از مستندهای پرفروش در چند هفته اخیر تبدیل شده است.

با توجه به اهمیت موضوع «راه طی شده» و نوآوری‌هایی که در فرم دارد با ملاقلی‌پور نویسنده و کارگردان این فیلم مصاحبه‌ای انجام گرفته که قسمت اول آن را در ادامه می‌خوانید.

دفاع پرس: از سینمای مستند چه تعریفی دارید؟

در نگاهی کلی سینمای مستند به بررسی افراد و چگونگی رویدادهای سیاسی می‌پردازد. فیلم‌هایی که راجع به کودتاها، انقلاب‌ها، گروه‌ها و احزاب هستند، در جرگه مستند سیاسی حساب می‌شوند لذا ممکن است ویژگی‌های دیگری داشته باشند؛ اما در ایران این مدل مرسوم، تعریف شده است. به هر حال سیاست در ایران به نحوی است که همه ما درگیر آن هستیم. نمی‌شود از آن غافل شد از طرفی نمی‌شود تمام‌وقت به آن پرداخت چرا که سیاست خودش متأثر از مسائل دیگری است.

دفاع پرس: جایگاه مستند سیاسی ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مستندسازی سیاسی چنان که می‌بینیم در حال رویش است بخصوص در سال‌های اخیر. بار اصلی آن هم روی دوش جوانان دهه ۶۰ است. البته از نسل دهه ۷۰ هم کم و بیش وارد این حوزه از مستند شده‌اند. در مستندسازی مساله مهمی که گاهی مورد غفلت قرار می‌گیرد، تحقیق و پژوهش است. فیلم‌هایی که دارای پشتوانه مطالعاتی بوده و تحقیقات میدانی قوی و وسیعی داشته باشند و زمان زیادی صرف آنها شده تا ساخته و اکران شوند، آثار قابل اعتنایی هستند. این آثار غالبا چالشی بوده و به خوبی دیده هم می‌شوند.

تحقیق و پژوهش اساس و پایه مستند است. هرگاه مستند عاری از بار علمی و مطالعاتی باشد به اصطلاح کار نمی‌کند و تاثیر خود را به سرعت از دست می‌دهد. البته نباید فراموش کرد که در خارج از کشور مستندهایی که به زبان فارسی و غیر فارسی ساخته می‌شوند علاوه بر تیم پژوهشی حرفه‌ای از آرشیو غنی و تقریبا کاملی هم برخوردارند. در ایران هم اگر در زمینه تحقیقات، پژوهش و بحث مطالعاتی وقت بگذاریم و همچنین اگر اقدام به تکمیل آرشیو کنیم، با نتایح مثبتی روبه‌رو خواهیم شد. البته وقتی 2 شرط بالا یعنی پژوهش و آرشیو رعایت شوند، تصاویر میدانی هم که حین تولید گرفته می‌شود حرفه‌ای‌تر خواهند بود. چرا که اهداف از قبل مشخص شده است. یعنی می‌دانیم سراغ چه کسی باید برویم و از کجا و چه رویدادی تصویر بگیریم، نتیجتا سوالات مصاحبه هم به درستی طراحی و پرسیده می‌شود.

در کلیت فیلمسازی چیزی به اسم بی‌طرفی وجود ندارد

دفاع پرس: آیا می‌توان مستند «راه طی شده» را یک مستند سیاسی تعریف کرد؟

نه صرفا یک مستند سیاسی، «راه طی شده» جریان شناسی یک تفکر و شناخت بخشی از جریان فکری مهندس مهدی بازرگان است آن هم از زاویه دید کتاب «راه طی شده» که بازرگان آن را در قبل از انقلاب تالیف کرده است.

دفاع پرس: اینکه مستندساز سراغ چه موضوعی برود یک بحث است و اینکه چگونه به آن نگاه کند بحث دیگری. برخی معتقدند به هر حال کارگردان باید نسبت به موضوعش بی‌طرف باشد و برخی معتقدند چنین رویکردی به مستند امکان ندارد، اما مستندساز باید بی‌غرض باشد تا بتواند مستند سالمی را تولید کند. نظر شما درباره بی‌طرفی و بی‌غرضی چیست؟

نه فقط در مستندسازی که در کلیت فیلمسازی، چیزی به اسم بی‌طرفی وجود ندارد. کارگردان اگر در موضوعی مطالعه کند و در موضوع مورد نظر عمیق شود، علاوه بر اینکه موضعش مشخص می‌شود زاویه نگاه درست‌تری پیدا خواهد کرد. در این صورت بی‌طرف نخواهد بود. مساله‌ای که وجود دارد این است که هنگام ساخت فیلم باید شرط انصاف را رعایت کند. این شرط انصاف ربطی بی‌غرض بودن ندارد. یعنی وقتی قرار است با رویکرد مثبت به شخصی نگاه کند مراقب باشد، اگر جایی به نقاط منفی‌ هم برخورد باید به آن اشاره کند. بالعکس اگر هم می‌خواهد از یک شخصیت منتقدانه حرف بزند نقاط مثبت آن را هم ذکر کند. مهم داشتن شرط انصاف است نه بی‌طرفی. صریح‌تر اینکه کسی که بی‌طرف است، بی‌ریشه است. بی‌طرفی یعنی بی‌هویتی، بخصوص در مورد ساخت مستند باید زاویه نگاه خود را مشخص کرد.

دفاع پرس: موافقان نگاه بی‌طرفانه معتقدند که فیلمساز باید نگاهی تاریخ‌نگارانه داشته باشد و این مخاطب است که باید آن را تحلیل کند. در حالی که ما نیازی به این نوع نگاه نداریم و این اطلاعات را می‌توانیم با کمی جستجو در فضای مجازی بدست بیاوریم.

نکته‌ای که غالبا مغفول می‌ماند این است که ما با ساخت مستند می‌خواهیم یک واقعه را توضیح دهیم یا یک حقیقت را کشف کنیم. رسالت مستندساز کشف حقیقت است؛ یعنی مستند باید حقیقت را از دل واقعیت بیرون بکشد. باید بدانیم که حقیقت جان واقعیت است. واقعیت ظاهر و کالبدی است که حقیقت در عمق آن قرار دارد. ما به عنوان مستندساز به دنبال کشف روح واقعیتی هستیم که در جریان است. فیلمسازی که به خدا معتقد است و ایمان به حقیقت دارد و باور دارد در پس این مادیات چیزهای دیگری هم وجود داشته و اندیشه الهی در دل او ریشه دارد قطعا ظاهر ماجرا برایش چندان مهم نیست و حتما به دنبال درون‌مایه می‌گردد. تفاوت در این نوع نگاه است. مشکلی که ما داریم روی همین مساله است. «راه طی شده» هم سعی دارد حقیتی را از دل واقعیت بیرون بکشد.

دفاع پرس: در مستند «راه طی شده» بحث حقیقت و واقعیت است. برای همین عده‌ای را دچار مشکل می‌کند. صرف‌ نظر از اینکه این فیلم چقدر قوی بوده یا نه، اثر متفاوتی است و مهم‌ترین ویژگی «راه طی شده» این است که این فیلم پرتره بازرگان نیست بلکه پرتره‌ اندیشه بازرگان است.

اگر کسی چنین برداشتی کند به عمق و روح فیلم نفوذ کرده است. چرا که دغدغه من از همان ابتدا همین بوده. یکی از شخصیت‌هایی که روی شخص من تأثیر داشته استاد شهید مطهری است. همه آثار ایشان از جمله سخنرانی‌ها، کتاب‌ها و ... را مطالعه کرده‌ام و نکته قابل توجه در آثار شهید مطهری این است که نشانی از خودش در آنها وجود ندارد. گویی که اصلا برای مطهری خودی وجود ندارد. این متفکر فقط درباره اندیشه اسلامی و نقد اندیشه مادی صحبت می‌کند. برای من این نکته جالب و البته پر چالش است که چگونه می‌شود راجع به اندیشه اسلامی بحث کرد، آنرا آنالیز کرد و در نهایت به واسطه آن اندیشه‌های دیگری را جراحی و نقد کرد و به چالش کشید.

در کنار متفکر بزرگی چون مطهری به نکته عجیبی رسیدم، اینکه چگونه می‌شود از جریان «نهضت آزادی» با مشی لیبرالی و غرب‌گرایانه که نگاهش به انگلیس و فرانسه است، جوانانی بیرون بیایند که سازمان مجاهدین خلق را با مشی مارکسیستی و کمونیستی تشکیل دهند که تفکراتشان بر گرفته از کوبا و شوروی بود. در حستجو برای چرایی این قضیه به این رسیدم که چون این اندیشه‌ها مادی هستند افراد را دچار بی‌ثباتی می‌کنند. ذات مادی‌گرایی جوری است که اگر کسی به غرب گرایش پیدا کند سر از شرق درمی‌آورد و اگر به شرق تمایل پیدا کند به سمت غرب خواهد رفت. شاید راستی‌ها و چپی‌ها با هم در ظاهر مشکل داشته باشند اما در نهایت این 2 جریان در یک نقطه به هم می‌رسند.

دعواها روی فرم و ساختار است و در اساس و بنیان چندان با هم اختلافی ندارند. کسانی هم که به غرب یا شرق گرایش پیدا کردند از این غافل بودند که راه سومی هم هست. یعنی راهی که ریشه در مادیات ندارد و از بالا آمده و آن دین‌گرایی است. این اندیشه الهی است که چه در ساختار و چه در ماهیت با تفکرات مادی‌گرایی تفاوت دارد.

در مطالعاتی هم که درباره سایر انقلابیون انجام دادم به کتاب «راه طی شده» رسیدم. این کتاب اثر مهمی از بازرگان است که تأثیر عجیبی بر حامیانش از جمله «حنیف‌نژاد» و «سعید محسنی» گذاشت. این افراد بعدها سازمان مجاهدین خلق را بنیان‌ گذاری کردند. تأثیر این کتاب به حدی بود که «سعید محسنی» بدون اغراق ۱۰۰ بار آن را خوانده بود تا حدی که کتاب را حفظ کرده بود. برای طرفداران بازرگان «راه طی شده» کتاب مقدسی بوده حالا اگر این کتاب اشتباهاتی هم داشته باشد در پایه فکری علاقه‌مندان به بازرگان اثرگذار بوده است و در نهایت هم دیدیم که کار آنها به کجا کشید.

در کلیت فیلمسازی چیزی به اسم بی‌طرفی وجود ندارد

دفاع پرس: یعنی در مستند «راه طی شده» سعی کردید به این تاثیر بپردازید؟

ما در این فیلم این موضوع را بررسی کردیم تا مشخص شود این التقاطی که در سازمان مجاهدین خلق بوجود آمده ریشه در کجا دارد. آیا ممکن است ریشه در کتاب «راه طی شده» داشته باشد؟ چرا تا به حال کسی این را بررسی نکرده که «به نام خدا و به نام خلق» که مجاهدین در ابتدای سخنرانی‌های خود می‌گفتند از کجا ریشه گرفته است. مگر می‌شود هم به نام خدا باشد هم به نام خلق و این 2 را همپای هم قرار داد. این سوال بزرگی است که باید به آن پاسخ داد. من معتقدم این تفکر غلط از کتاب «راه طی شده» آمده است.

اشتباه بزرگ مهدی بازرگان نگارش این کتاب بود. البته بازرگان کتاب‌هاب خوبی مثل «ذره بی‌انتها» دارد. شهید مطهری هم تاکید دارد که این کتاب اثر خوبی است چرا که به مساله روح، وحی و ... پرداخته است. اما همین بازرگان کتاب‌هایی نیز دارد که سر منشا بی‌راهه‌ها شد. در یک کلام می‌شود گفت تفکر بازرگان مدل تفکر التقاطی است. اگر ریشه این تفکرات را بیابید به «ابوالحسن فروغی» می‌رسید که استاد بازرگان بود. فروغی معتقد بود که می‌شود قرآن را بر اساس علوم طبیعی تفسیر کرد. در صورتی که امکان ندارد آیات قرآن را بر اساس قوانین فیزیک تفسیر کرد. کتاب «راه طی شده» نه تنها کتاب عمیقی نیست که حتی سطحی هم نیست. «راه طی شده» فقط پیچیدگی بیهوده‌ای دارد. آثار بازرگان عموما یک درهم‌آمیختگی و التقاطی عجیب و غریبی دارند که یک نفر باید آن را توضیح دهد.

دفاع پرس: کمی راجع به روند تحقیق توضیح دهید. آیا از همان ابتدا تصمیم گرفتید که بر اساس کتاب «راه طی شده» فیلمی بسازید؟

من سه ماه برای مطالعه کتاب «راه طی شده» وقت گذاشتم تا دلایل تاثیرگذاری آن را بر جوانان آن دوره بفهمم. ضمنا می‌خواستم نظرات دیگران را درباره این کتاب بدانم. بنده به همراه آقایان «محمدامین نوروزی» و «حامد تقی‌زاده» کتاب‌های متعددی را مطالعه کردیم. بعضی از کتاب‌ها را به تنهایی و یا با هم مطالعه می‌کردیم و بعد با هم تبادل نظر می‌کردیم. در حین مطالعه متوجه شدیم که «راه طی شده» کتاب ویژه‌تری است چرا که در برهه‌هایی تأثرگذار بوده است. در آثار بازرگان یک نکته خیلی مهم است، اینکه بازرگان در چه سنی کتاب‌هایش را نوشته است و در هنگام نگارش چه احساسی داشته و چه نیازی را حس می‌کرده است. مثلا کتاب «اسلام مکتب مبارزه و مولد» که در فیلم هم به آن اشاره شد، کتاب کم حجمی است و حاصل یکی از سخنرانی‌های بازرگان بوده. سرتاسر کتاب استناد به آیات قرآن در بحث جهاد و مبارزه است.

اگر عنوان و نویسنده کتاب را برداشته و نام یک عالم دینی را بگذارید کسی شک نمی‌کند. اما وقتی بپرسید چرا همین یک کتاب در آثار بازرگان وجود دارد باید گفت که بازرگان این سخنرانی‌ را در روز تاسیس نهضت آزادی ایراد کرده است. آنجا برای اینکه بازرگان بتواند از بین جوانان مبارز مسلمان عضوگیری کند چنین سخنرانی پر شوری را ایراد کرده است. حالا اینکه چرا این مشی تکرار نشده باید گفت این سخنرانی اصالت نداشته است. در واقع آن سخنرانی‌ در آن روز تاکتیکی بوده برای جذب اعضای جدید. بعدها بازرگان به کتاب‌هایی می‌رسد مخالف کتاب «اسلام دین مبارزه و مولد» و حتی مخالف جهاد و دفاع و برائت.

در کلیت فیلمسازی چیزی به اسم بی‌طرفی وجود ندارد

دفاع پرس: با همه این تفاسیر ما چه نیازی داریم به شناخت بازرگان و این شناخت چه کمکی به امروز ما می‌کند؟

دلیل آن را هم در تعداد زیاد مخالفان و موافقان فیلم می‌توان دید. اگر این فیلم مهم نباشد چرا این همه موضع‌گیری در مقابل آن صورت می گیرد. معلوم می‌شود اندیشه‌های بازرگان برای عده‌ای مهم است. جریان‌های لیبرال‌منش که هم‌پایگاه فکری بازرگان هستند و در فضای کشور فعالند در فضای مجازی تولید محتوا دارند. پروژه قدیس سازی از بازرگان را پی‌گیری می‌کنند. مجلات و کتا‌‌ب‌ها و نشریات هر چند ماه اقدام به انتشار مطلب و عکس بازرگان می‌کنند. آثار بازرگان مدام در حال انتشار است.

من در فیلم وقتی با «نازنین بنی‌اسدی» نوه بازرگان مصاحبه می‌کنم تعدادی از مجلات روز با عکس بازرگان را گذاشتم تا به این حجم مطلب درباره بازرگان اشاره کنم. می‌بینیم که برای عده‌ای این نوع نگرش مهم است و اگر کسی دست به انتقاد بزند تحمل نمی‌کنند. به گونه‌ای هم برخورد می‌کنند که «راه طی  شده» را کسی نبیند و تمام تلاش خود را می‌کنند تا فیلم بایکوت شود. اما قطعا نتیجه‌ معکوس می‌گیرند.

دفاع پرس: شما در فیلم چیزی را تحلیل نکردید و فقط طرح سوال کردید و موافقان بازرگان جواب دادند. پس دلیل این مخالفت چیست؟

چون می‌خواهند که این فیلم اصلا دیده نشود و منطقی هم ندارند. پسر بازرگان فیلم را ندیده بود و از آن طرف آب نامه نوشته که با مقداری صدا و پاره‌ای تصاویر که به دست من رسیده دست به نقد فیلم می‌زنم. مگر می شود کسی با این روش فیلمی را نقد کند. علت این مخالفت‌ها این است تا بازرگان را اصلاح‌گر واقعی نشان دهند، اینکه انقلاب راه غلطی رفته و حتی امام خمینی (ره) را خشن جلوه دهند. در حالی که قضیه کاملا برعکس است. بازرگان در سال ۴۲ در زندان به اعضای نهضت آزادی که سازمان مجاهدین خلق را ایجاد کردند، می‌‌گوید بروید و مبارزه مسلحانه را شروع کنید.

این تفکرات التقاطی باعث می‌شود سازمان مجاهدین خلق بزرگ‌ترین گروهک تروریستی تاریخ را شکل دهد که فقط بعد از انقلاب ۱۷ هزار نفر را به شهادت رسانده‌اند. وقتی بررسی می‌‌کنیم می‌بینیم که امام هیچ‌گاه دنبال مبارزه‌ مسلحانه نبود، بلکه دنبال بیداری مردم بود‌. «فیدل کاسترو» که بعد از انقلاب به ایران آمده می‌گوید که نمی‌دانم شما چگونه بدون مبارزه‌ مسلحانه انقلاب کردید و نظام جدیدی را روی کار آوردید. کاسترو خودش انقلاب مسلحانه کرده بود و برایش باورپذیر نبود که چنین انقلابی هم تحقق‌پذیر است. او اندیشه اسلامی امام خمینی (ره) را درک نمی‌کرد. حرکت امام، حرکت آگاهی‌بخشانه بود که این قیام وارد قلب‌ها شده است. «راه طی شده» این حقیقت را نشان می‌دهد و پرده از ظاهر جعلی بازرگان که برایش ساخته بودند بر‌می‌دارد. همه کسانی که با آنها مصاحبه کردیم از نزدیکان و هم‌بندان بازرگان بودند و شاهدی مهم‌تر از این‌ها پیدا نمی‌شد.

ادامه دارد

نظر شما
پربیننده ها