نامه بسیجی شهید عبدالحمید عابدی (۲) / پیرو خط رهبری باشید

به گزارش خبرنگار ساجد، بسیجی شهید «عبدالحمید» در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۴۴ در تهران چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۲۲ مهر ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۱ در منطقه شرهانی به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 

تصاویر نامه بسیجی شهید «عبدالحمید عابدی»

متن نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«بسم الله الرحمن الرحیم

ما مدافع اسلام هستیم و مدافع اسلام با جان و مال و عزیزان خودش دفاع می‌کند و هرگز نخواهد نشست. خدای تبارک و تعالی به ما هم این فرصت را بدهد که در راه او شهید بشویم. (امام خمینی)
پس از عرض سلام امیدوارم که حالتان خوب باشد و ناراحتی در بین نباشد حال همگی تان که حتماً خوب است. مادر عزیز و مادر مهربان خودم حالت چطور است حتماً از ناراحتی شب‌ها خوابت نمی‌برد و روز‌ها بدین موال که ۵-۶ کیلو آب‌قوره می‌ریزی و می‌گویی آه پسرم آه جگرم آره مامان درست میگم یا نه (شوخی).

خوب مامان فعلاً صبر کن تا بابام هم با من صحبت کند. حال باباجان چطور است فکر می‌کنم حالتان خوب باشد. پدر جان زیاد به خودت فشار نیاور، چون بنایی زود انسان را پیر می‌کند. پدر جان اگر جنگ تمام شد من هم کمکتان می‌کنم می‌دانم که حنایم پیش شما رنگی ندارد و مثل همیشه فکر می‌کنید دروغ است، ولی این دفعه به جان حاجی بار دوم قول میدهم که وقتی جنگ تمام شد کمکت کنم.

خوب حال برادران و خواهران چطور است حتماً خوب است مجید و طیبه که مامان را اذیت نمی‌کنند، حال منصوره و روح الله هم که خوب است پس ناراحتی در بین نیست باز به مجید سفارش می‌کنم که مامان را اذیت نکند. اگر این دفعه بیام با اسلحه می‌کشمت حوای خودتو داشته باش (شوخی) و یک سفارش دیگر که انگلیسی را فراموش نکن، چون پدر در میاره لامسب آدم را داغون می‌کند، انگلیسی را خیلی تمرین کن تا امسال و سال‌های دگر را بخوبی تمام کنی تا بتوانی به این انقلاب کمک کنی. طیبه هم که خودش می‌داند چکار کند ماشاءالله به هر دوتان.

خوب مادر جان و پدر جان اگر بتوانم هر موقع که وقت کنم برایتان نامه می‌دهم و از شما می‌خواهم تو را به خدا جوابش را زود بدهید، راستی ما در مهاباد هستیم. مهاباد شهری از شهر‌های کردستان است و ما با حزب دموکرات و کوموله و فدایی و غیره.. روبرو هستیم.

مادر ما مثل دفعه قبل که به جبهه رفته بودیم سه ماه به خانه نمی‌آییم پس نگران من نباش و اگر یک وقت نامه ندادم آب‎قوره نریزی و بعضی وقت‌ها نمی‌توانم نامه بدهم خوب از طرف من از تمام بچه‌ها روبوسی کن و در ضمن از تمام همسایه‌ها حلالی مرا بگیر و از طرف من به آن‌ها بگو که اگر از من بدی دیده‌اند مرا ببخشند و از دست من ناراحت نباشند؛ و در آخر از شما می‌خواهم که پیرو خط رهبرم باشید، چون تنها خطی که در دنیا راست است خط رهبری است و شما باید همچون من پیرو خط او باشید و امر او را به جان بخرید. دیگر سر شما را درد نمی‌آورم و مزاحم نمی‌شوم به امید پیروزی اسلام و مسلمین.
فزرند شما حمید
اگر خط من بد بود امیدوارم که مرا ببخشید، چون سواد اصلاً ندارم»

انتهای پیام/ 900