سینما، پیدایش و رسالت آن در ایران (7)

بودن یا نبودنِ «سینما» پس از انقلاب اسلامی

با وقوع انقلاب اسلامی، «سینما» که از زمان پیدایش در ایران با همه‌ی فراز و فرودهایش هرگز مانیفستی روشن در مسیر خود ندیده بود، اکنون برای ادامه‌ی حیات در هاله‌ای از ابهام است.
کد خبر: ۳۲۷۴۰۷
تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۳۹۷ - ۰۳:۴۵ - 13January 2019

بودن یا نبودنِ «سینما» پس از انقلاب اسلامیگروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس- رسول شادمانی؛ با وقوع انقلاب اسلامی، «سینما» که از زمان پیدایش در ایران با همه‌ی فراز و فرودهایش هرگز مانیفستی روشن در مسیر خود ندیده بود، اکنون برای ادامه‌ی حیات در هاله‌ای از ابهام بود. ذات و خاصیت انقلاب تحول و دگرگونی است. در هر جامعه‌ای که انقلاب رخ می‌دهد، علاوه بر نظام سیاسی حاکم، نظام‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نیز دستخوش تغییر قرار می‌گیرد. انقلاب، تغییری بنیادین و قدرتمند است که تمام ابعاد زندگی انسان‌های یک جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد و دامنه‌ی این تحّول گاه تا فردیّت و دگرگونی درونی افراد نیز گسترش می‌یابد و اصطلاحاً باعث خانه تکانی می‌شود.

با پیروزى انقلاب اسلامی سوالی مشترک، ذهن تمامی دست اندرکاران و اهالی سینما را معطوف به خود کرد؛ «سرنوشت سینما در ایران چه خواهد شد؟» در روز‌های نخستین انقلاب، گمانه‌زنی‌ها بر آن بود که حاکمیت دینى با سینما سرِ سازگارى نخواهد داشت و سینما از تارکِ فرهنگى این سرزمین برای همیشه حذف خواهد شد. باوجود التهابات و ناآرامی‌های سیاسی و اجتماعی ناشی از وقوع انقلاب، سینما و جریان فعال آن در کشور از جمله نخستین موضوعاتی بود که راهکار خود را پیدا کرد و اصول مربوط به آن تبیین شد.

کلیّت تغییرِ نگرش و رفتار و عملکرد سینمای کشور به سرعت توسط امام خمینی (ره)، بنیانگذار جمهوری اسلامی مورد تایید قرار گرفت و ایشان در این خصوص به صراحت فرمودند: «سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم، با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه‌داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما با سینما‌هایی که برنامه‌های آن‌ها فاسدکنندۀ اخلاق جوانان ما و مخرب فرهنگ اسلامی ما باشد مخالفیم، اما با برنامه‌هایی که تربیت کننده و به نفع رشد سالم اخلاقی و عالی جامعه باشد، موافق هستیم.» (1) چندی بعد نیز با تأیید فیلم «گاو» به کارگردانی «داریوش مهرجویى» از طرف ایشان، به‌عنوان سینمایى سالم، تلقى تازه‌اى در مورد آینده سینماى ایران پدید آمد.

دیدگاه متعالی حضرت امام (ره) به سینمای سالم و سازنده، شاکله‌ی اولیه‌ی جریانی نو و بدیع در سینمای کشور را بنا نهاد. بر این اساس برخی از فعالان این حوزه که در منجلاب سینمای فاسد پیشین غرق شده بودند و در ساختار جدید جایی برای خود نمی‌دیدند از سینما و برخی از کشور خارج شدند، عده‌ای همراه با انقلاب به تحوّل درونی رسیدند و ضمن اعلام برائت، با روند پیشِ‌رو و پیشرو همراه شدند، گروهی نیز با سینمای انقلاب متولد شدند و فعالیت در این حوزه را آغاز کردند.

سینمای ایران پس از آن به پوست‌اندازی و دگرگونی رسید و به مرور برای فعالیت در این حوزه ضوابطی تدوین شد و قوانینی منطبق با اصول و مبانی انقلاب و قانون جمهوری اسلامی تنظیم و تثبیت شد. با تدوین ضوابط فیلم‌سازی که با توجه به شرایط حاکم تنظیم شده بود، برخی از سینماگرانِ باسابقه و کهنه‌کار همچون؛ داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، ساموئل خاچیکیان، رضا میرلوحی، علیرضا داودنژاد، مهدی فخیم‌زاده، سیروس الوند، امیر نادری و ... به کار خود ادامه دادند و نسل جدیدی از فیمسازان از قبیل؛ خسرو سینایی، مهدی صباغ‌زاده، امیر قویدل، محمدعلی سجادی، کیومرث پوراحمد، رسول صدرعاملی، محمدرضا اعلامی، رسول ملاقلی‌پور، پوران درخشنده، رخشان بنی‌اعتماد، ابوالفضل جلیلی، ابراهیم حاتمی‌کیا، مسعود جعفری جوزانی، کیانوش عیاری، محمد بزرگ‌نیا، تهمینه میلانی، علیرضا رئیسیان، احمدرضا درویش، کمال تبریزی و ... در کنار آن‌ها قرار گرفتند و به مرور توانستند به شکلی هنرمندانه عناصر روشنگر سینمای سالم و سازنده را در ثار خود به‌کار گرفته و نقشی موثر در این تحول ایفا کنند.

با این‌همه جهت‌گیری و جریان جدید ساختار سینما در ایران پس از انقلاب، بر بستر نوعی روشن‌گری شکل گرفت و این در حالی بود که به علت ماهیت صنعتی سینما و پُر‌هزینه بودن تولید آثار سینمایی در کنار دخالت تکنیک در ابعاد وجودی آن، حضور گسترده‌ی نیرو‌های انقلابی در این عرصه با محدودیت اولیه مواجه شده و به نوعی فضای عمومی سینمای آن دوران در اختیار جریان‌هایی برخاسته از تفکرات شبه‌روشنگری راست و چپ قرار گرفت و موجب شد تا سینمای ایران به مجالی برای ارایه‌ی باوری سینمایی به مخاطبان جهت تطبیق ذهنی انقلاب اسلامی با اصول حاکم بر فضای تفکرات 2 اردوگاه چپ و راست مبدل شود و این‌گونه شد که ظهور و بروز سه شعار محوری «استقلال»، «آزادی» و نهایتاً «جمهوری اسلامی» در عرصه‌ی سینمایی کشور عموماً به تقابلات ایدئولوژیکی رایج میان بلوکِ شرق و غرب و ترسیم اختلافات رایج کارگری و سرمایه‌داری تنزل یافت که البته به سبب غلبه سینماگران جریان چپِ سوسیال و تطابق سریع‌تر ایشان با موازین سینمای روشنگرانه‌ی پس از انقلاب و بعضاً داعیه‌داری اسلامی‌شان و قرائت تطابق اسلام با موازین اردوگاه چپ، غلبه‌ی تولیدات گسترده‌ی این جریان را می‌توان در آن سال‌ها شاهد بود.

بر این اساس غلبه‌ی تفکرات اسلامی بر علایق چپ و راست برخی اهالی فرهنگ و هنر پس از پیروزی انقلاب به شکل‌گیری محافل و مجموعه‌های مختلفی منجر شد که در این میان می‌توان از «حوزه هنری» به‌عنوان ماندگارترین این مجموعه‌ها نام برد. مجموعه‌ای که با عنوان اولیه‌ی «کانون نهضت فرهنگی اسلامی» و بر بستر شعر و ادبیات شکل گرفت و با ورود به عرصه‌ی تئاتر، به سرعت در سایر حوزه‌های فرهنگی ریشه دواند و پس از تشکیل نهاد شورای عالی تبلیغات اسلامی در اول تیرماه سال 1360 - که در سال 1368 به «سازمان تبلیغات اسلامی» تغییر نام داد - به این سازمان پیوست تا ضمن برخورداری از موجودیت حقوقی، به نوعی پیشانی هنری انقلاب اسلامی قلمداد شود و تحت عنوان «حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی»، فرایند تبلیغات، که همان شناساندن خوبی‌ها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدی‌ها و نشان دادن راه گریز و منع از آن است را فرای تفکرات چپ و راست پیگیری و به تبلیغ هنری ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی مردم ایران مبادرت ورزد؛ و این‌گونه بود که حوزه‌های فرهنگ و هنر و بالاخص صنعت سینمای ایران از انحصار مطلق تفکرات چپِ سوسیال وراستِ لیبرال درآمده و نهایتاً به حضور نیرو‌های انقلابی با غلبه‌ی تفکرات اسلامی در این عرصه منجر شد. نیرو‌هایی که بر خود فرض می‌دانستند تا این مطالبه‌ی امام (ره) را که «در محدوده توانتان نقاط کور و مجهول را برای مردم شریف ایران و جهان اسلام باز و روشن نمایید و چهارچوب اسلام ناب محمدی، که ترسیم قهر و خشم و کینه‌ی مقدس و انقلابی علیه سرمایه‌داری غرب و کمونیسم متجاوز شرق است، و نیز راه مبارزه علیه ریا و حیله و خدعه را به مردم و به‌خصوص جوانان سلحشورمان نشان دهید.» (2) در عرصه‌ی فرهنگ و هنر و بالاخص سینما، جامع عمل بپوشانند و تحول بنیادین در صنعت سینمای ایران را رقم زنند، تحولی که موجب می‌شد تا سینماگر ایرانی ضمن فاصله گرفتن از فضای عمومی «جنگِ سرد» و تقسیمات چپی و راستی، خود را در جریان سینمای سالم و انسان‌ساز مبتنی بر مانیفست ارائه شده از سوی امام خمینی (ره) برگرفته از اندیشه‌ی الاهی و متعالی ایشان قرار دهد.

انقلاب اسلامی ایران به دلیل عقبه‌ی مذهبی و ایدئولوژیکی و نیز نیرو‌ها و عناصری که در شکل‌گیری آن نقش داشته‌اند، بیش از آنکه یک انقلاب سیاسی باشد، انقلابی فرهنگی است که علاوه بر تغییر سیستم حکومتی، به تغییر و تحولات فرهنگی و اندیشه‌ای دامن زد. سینما در مقام یکی از مدرن‌ترین و مؤثرترین رسانه‌های فرهنگی، مورد توجه یا نقد انقلابیون بود. اساساً سینما در درون متن اجتماعی و در تعامل با واقعیت‌های ملموس و عریان آن شکل می‌گیرد و پدیده‌های جاری در جامعه را در قالب تصویر، اندیشه و احساس می‌آورد تا مخاطبان و مردم را با ساختار اجتماعی جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند، پیوند دهد یا برانگیزاند یا حتی به رفتار خاصی مقیّد کند. سینما به‌عنوان یک خرده سیستم فرهنگی نمی‌تواند از سیاست دور باشد، به ویژه آنکه ساختار سیاسی، ریشه در بنیان‌های فرهنگی داشته باشد.

سینمای پس از انقلاب، به دو دلیل با ساحت سیاسی گره خورد و تناسبی نمادی و نهادی با آن یافت. از یک‌سو انقلاب 1357 که مبتنی بر مؤلفه‌های دینی بود، به بازتعریف سینما پرداخت و بر آن بود تا در این بازخوانی مجدد، با تسخیر روح آن به نفع ارزش‌های خودی، بر تکنیک و کالبد سینما فائق آید و به بازسازی متعهدانه هنر‌هفتم دست زند. از دیگر سو، وقوع جنگ تحمیلی در 31 شهریور سال 1359 که ساحت جدیدی در عرصه فیلمسازی ایران گشود و به خلق ژانری نو، سیاسی و انقلابی به‌نام «سینمای دفاع مقدس» انجامید. گونه‌ای بدیع و قدرتمند و تاثیرگذار که به دلیل ماهیت ایدئولوژیکی، کانون مناقشات سیاسی_فرهنگی نیز قرار گرفت و تا حد مصداق و نماد سینمای ملی، دینی و بومی ارتقاء یافت.

1) صحیفه نور، جلد 5، صفحه 28
2) امام خمینی در حکم تعیین رییس سازمان تبلیغات اسلامی – 14 فروردین 1368
*) www.iribnews.ir

ادامه دارد ...

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار