نامه بسیجی شهید «عبدالحمید عابدی» (۸) احوالپرسی محبت‌آمیز شهید عابدی با خانواده

بسیجی شهید «عبدالحمید عابدی» در نامه خود شرح حالی از سنگر و دوری خود از خانواده‌اش را نوشته است.
کد خبر: ۳۲۸۰۳۵
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۷ - ۰۶:۰۰ - 19January 2019

به گزارش خبرنگار ساجد، شهید مفقودالاثر «عبدالحمید» در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۴۴ در تهران چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۲۲ مهر ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۱ در منطقه شرهانی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

نامه بسیجی شهید «عبدالحمید عابدی» (۸) /

تصاویر نامه بسیجی شهید«عبدالحمید عابدی»

نامه بسیجی شهید «عبدالحمید عابدی» (۸) /

نامه بسیجی شهید «عبدالحمید عابدی» (۸) /

متن نامه‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«بسم الله الرحمن الرحیم
اول سلام به رب شهدا قادر و سبحان، دوم بر خمینی رهبرم از دل و جان سلام. با سلام و درود فراوان بر رهبر کبیر اسلام امام خمینی و تمامی شهدای اسلام از صدور اسلام و کربلای حسین ابن علی (ع) و کربلا‌های مکرر امام خمینی اینجانب حقیر فرزندتان وقت را غنیمت شمرده و قلم فرسایی می‌نماییم.

خدمت پدر و مادر گرامیم امیدوارم که حالتان خوب باشد و در سایه ایزد منان زندگانی را با سعادت و سلامتی بگذرانید و هیچ ملالی نباشد و همیشه سربلند باشید از اینکه فرزندتان را در راه اسلام به لبنان فرستاده‌اید که امیدوارم نیز مورد تأییدات خداوند تبارک و تعالی هم قرار بگیرید و هیچ ناراحتی نداشته و با صبر کامل در انتظار اینجانب باشید که (إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ).

(رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی).

این را بدانید که در اینجا حال من بسیار خوب است و هیچ ناراحتی ندارم به جز دوری شما و شرمنده از زحماتی که شما در حق اینجانب حقیر نموده‌اید و من تا کنون نتوانسته‌ام جوابگوی این همه زحمات شما بوده باشم در این حال اینجا هوا بسیار سرد است و هر روز سه یا چهار روز است که برف و باران می‌بارد بطوری که در سر نگهبانی حتی از سنگر هم نمی‌توانیم بیرون بیایم و کماکان برف با شدت فراوان در حال بارش است، ولی مادر و پدر گرامیم خیالتان از جانب من راحت باشد، چون در اینجا لباس گرم و اورکت و جوراب پشمی و شال و کلاه پشمی و بلوز گرم داده‌اند و اگر یادتان باشد از خانه هم لباس گرم که خاله داده بود آورده‌ام حالا روی سخنم با برادران و خواهرانم گرامیم مجید جان امیدوارم که حالت خوب بوده باشد و غصه دوری مرا نخورید با رفقایت چطور هستی مجید جان، باور کن من هم نیز از دوریت بسیار و ناراحت هستم ولیکن خدمت به اسلام اقتضا می‌کند که تو برادر عزیز در آنجا و من در فرسنگ‌ها را دور باشم (یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ).

و خدمت خواهر عزیزم طیبه امیدوارم که حالت خوب بوده باشد و در سایه ایزد منان صحیح و سالم بوده باشی. آبجی جان درست را که ان‌شاءالله خوب بخوانی و احتیاج به گفتن بنده نباشد به انتظار برادرت بمان.

سلام بر آبجی خوب قشنگم که مامانش را اذیت نمی‌کند و منصوره خانم گل و گلاب حالت چطوره. آبجی جون منو که فراموش نکرده‌ای و (ناخوانا) تا بیام برات پفک نمکی بیسکویت آدامس بخرم. دادش را دعا کن که هرچه زودتر بیاید قربانت حمید.

از طرف من روح الله را هم دیده بوسی کنید. امیدوارم که حالش خوب بوده باشد. راستی مادر جان مأموریت ما چهار ماهه شده تا یک ماه دیگر از این موقعی که نامه می‌نویسم مأموریت را تمام شده و ان‌شاءالله اگر سالم بودم بر می‌گردیم.

از طرف من از همه حلالیت بطلبید و عذر خواهی کنید، مخصوصاً از همسایگان. به امید دیدار در ضمن به حبیب سلام گرمی برسانید. خداحافظتان.

والسلام علیکم ورحمة و برکاته
حمید عابدی در کمال سلامت
۱۳۶۱/۱۰/۱۲»

انتهای پیام/ 900

نظر شما
پربیننده ها