به گزارش خبرنگار بینالملل دفاع پرس، وقتی پرتیراژترین روزنامه حال حاضر در ایالات متحده آمریکا سیاستهای نئومحافظه کاران فعلی حاکم بر کاخ سفید را اینچنین بیپروا به چالش میکشد معنایی جز شکست استراتژی فعلی دولت ترامپ در سیاستهای جهانی بویژه در منطقه غرب آسیا با هدف رویارویی با ایران ندارد.
پمپئو قبل از شروع سفرش به منطقه غرب آسیا با هیاهوی بسیار رسانههای همراه با جمهوریخواهان مانند فاکس نیوز اعلام کرد که در سفر به غرب آسیا، متحدان عربی آمریکا را در ایجاد فشار مضاعف بر ایران با خود همراه خواهد کرد و حتی در دانشگاه قاهره مصر با ادبیاتی زننده گفت: تا آخرین چکمههای نظامیان ایران را از سوریه جمع آوری میکنیم.
پمپئو در توضیح سفر منطقهای خود به خبرنگار سیانبیسی گفته بود: «یکی از جنبههای این سفر تلاش برای تشکیل ائتلافهایی علیه ایران است. یکی از این ائتلافها شامل کشورهای حاشیه خلیج فارس میشود. بعد از آن ائتلاف اسرائیل است. یکی از دیگر از ائتلافها شامل کشورهای اروپایی و آسیایی در سراسر جهان میشود. کشورهایی که میفهمند فعالیتهای بزرگترین حامی تروریسم در جهان باید متوقف شود.»
پمپئو در حالی ایران را بزرگترین حامی تروریسم در جهان به حساب میآورد که همچنان کتاب خاطرات هیلاری کلینتون با گذشت حدود چهار سال از انتشارش جزء پرفروشترین کتابها در آمریکا قرار دارد. مساله حمایت از تروریسم در یک پاراگراف از خاطرات وزیر اسبق خارجه آمریکا چه زیبا خودنمایی میکند: وزیرخارجه سابق آمریکا در کتاب خود با عنوان «گزینههای دشوار» سخنان غافلگیر کنندهای را مطرح ساخته و اذعان کرده است که داعش در واقع ساخته دست آمریکا با هدف تقسیم خاورمیانه است.
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق آمریکا در کتاب خاطرات خود که اخیرا در آمریکا چاپ شد، نوشته است: ما وارد جنگ عراق، لیبی و سوریه شدیم و همه چیز بر وفق مراد و بسیار خوب بود، اما ناگهان انقلاب مصر در 30 ژوئن رخ داد و همه چیز ظرف 72 ساعت تغییر کرد.
وی در ادامه آورده است: من به 112 کشور جهان سفر کرده بودم و با برخی از دوستان این توافق حاصل شد تا به محض اعلام تاسیس داعش این گروه به رسمیت شناخته شود، اما ناگهان همه چیز فروپاشید. توافق شده بود تا دولت اسلامی (داعش) در روز 5 / 7 / 2013 اعلام شود و ما منتظر اعلام تاسیس آن بودیم تا ما و اروپا هرچه سریعتر آن را به رسمیت بشناسیم.
ماجرای تاسیس و به رسمیت شناختن بزرگترین گروه تروریستی در جهان آنچنان رسواکننده بود که ترامپ در منظره انتخاباتی با کلینتون به صراحت وی و باراک اوباما را مسئول ایجاد داعش معرفی کرده و اتفاقا ایران را نابودکننده تروریستها در سوریه خواند؛ بنابراین پرواضح است که افکار عمومی جهان وقتی چنین دوگانگی در رفتار ایالات متحده میبینند به ویژه آنجا که صحبت از مبارزه با تروریسم میکند، باور نکرده و حداحقل تردید کنند که آمریکا در متهم کردن نظامهای سیاسی مخالف با منطق خود به حمایت از تروریسم صداقت دارد؛ و نه افکار عمومی جهان که حتی سیاستمداران و رسانههای آمریکا نیز چنین باوری ندارند.
مگر همین دو ماه پیش سناتور «رند پال» سناتور رند پال در سخنرانی خود در تجمع انتخاباتی در ایالت مونتانا که فرزند دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا هم در آن حضور داشت، گفت:عربستان سعودی به دلیل ویران کردن کشور یمن باید سرزنش شود و با توجه به قتل فجیع جمال خاشقجی عنوان کرد که عربستان بزرگترین مرکز گسترش ایدئولوژی ترور در جهان بهحساب میآید؛ و همچنین وی طی سخنانی در پنجمین کنفرانس سیاست خارجی، عربستان سعودی را بزرگترین مرکز تروریست پروری در جهان خواند.
ونیز پایگاه اینترنتی روزنامه آمریکایی هافینگتونپست در گزارشی نوشت: عربستان سعودی- و نه ایران- حامی واقعی تروریسم در جهان و وهابیت منبع الهامبخش بیشترین تعداد گروههای رادیکال و افراطی است.
پس تا اینجای کار پمپئو قبل از سفر به منطقه خاورمیانه شکست خورده و اساسا میلونها دلار از پول مالیات دهندگان آمریکایی را به جهت تامین هزینههای سرسام آور چنین سفری بر باد داده است؛ و نگارنده نیز از پرداختن به اجلاس ورشو که با همت آمریکا و مشارکت گسترده سازمان تروریستی مجاهدین خلق که خون صدها هزار انسان بی گناه را در ایران ریختهاند با هدف برقراری ثبات در خاورمیانه، فاکتور میگیرد و از فضاحت شدید آن آجلاس همین بس که حتی رهبران کشورهای اروپایی نیز اعلام کردهاند در نشست ورشو شرکت نخواهند کرد چرا که به قول ما ایرانیها میدانند که نمیشود قسم حضرت عباس مبارزه با تروریسم خورد وقتی دم خروس تروریستی، چون مریم رجوی پشت میکروفون، در مقابل چشمان جهانیان به نمایش درآمده است؛ و نیویورک تایمز که نوشت: مایک پمپئو، وزیر امور خارجه آمریکا در سفر به هشت کشور خاورمیانه طی یک هفته اخیر قصد داشت باصطلاح با تهدید ایران مقابله کند. او در سفر از پایتخت کشوری به کشوری دیگر بر ضرورت همکاری میان کشورهای عربی برای کاهش نفوذ ایران تأکید ورزید.
اما اختلافات و تنشها میان کشورهای منطقه غرب آسیا مانع از تحقق اهداف ضد ایرانی مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا شد. مناقشات میان کشورها در منطقه غرب آسیا، به عنوان مثال، میان عربستان سعودی و قطر، عدم اتحاد ارتش کشورهای عربی و ساختارهای متحد فرماندهی مانع از تشکیل ائتلاف علیه ایران میشود.
به عقیده مقامها و تحلیلگران کشورهای عربی به دلیل پیچیدگی روابط در منطقه، همکاری نزدیک در جهت سیاستهای ضدایرانی دشوار خواهد بود. علاوه بر این، مقامهای آمریکایی در پیش بردن سیاستهای خود به فراسوی تحریمهای اقتصادی با مشکل مواجه میشوند.
نیویورک تایمز با هوشیاری هرچه تمامتر به اختلافات درونی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با یکدیگر اشاره کرده و آن را عامل اصلی شکست سفر دورهای پمپئو به حساب آورده که تحلیل بسیار درستی است، اما حاضر به باز کردن ابعاد ماجرا نشده چرا که به خوبی میداند قطریها هرگز حاضر نمیشوند در کنار عربستانی که بیش از دوسال آنها را در محاصره اقتصادی قرار داده با ایرانی مبارزه کنند که از همان اولین روز محاصره زمینی و دریایی قطر هواپیماهای حامل مواد غذایی خود را به دوحه فرستاد و همچنان نیز این کمکها ادامه دارد.
همین طور کویت که در حال حاضر هم از قلدری عربستان در شورای همکاری خلیج فارس به ستوه آمده و حتی مقامات عالیش در سفر بن سلمان حاضر به بدرقه اش تا فرودگاه شهر کویت نشدند و هم روابط سیاسی قابل احترام با ایران دارند چرا که از فردای اشغال کویت توسط صدام ایران نه تنها از کویت حمایت کرد بلکه متخصصان صنعت نفت خود را برای خاموش کردن چاههای نفت بهآتش کشیده شده کویت روانه آن کشور کرد.
در مورد عمان که مساله اظهر من الشمس است و حتی آمریکاییها نیز به خوبی میدانند سلطان قابوس حاضر نیست منافع بسیار گسترده تجاری و سیاسی خود با تهران را فدای امنیت اسرائیلی کند که همچنان اعراب را بابت جنگ شش روزه تحقیر میکند؛ و پادشاه عمان هرگز سیاست موازنه مثبت میان ایران و آمریکا را رها نخواهد کرد.
بحرین در معادلات سیاسی خاورمیانه نه در آن حدی است که نقشی داشته باشد و نه رفتارش با مردم خود خوشایند افکار عمومی جهان است.
در خصوص مصر بهتر است که نگاهی به تحلیل پایگاه معتبر اینترنشنال پالسی دایجست بیاندازیم که دو ماه پیش نوشت: طی چند سال گذشته تعدادی از کارشناسان و تحلیلگران امور خاورمیانه، پیش بینی گرم شدن روابط ایران و مصر را مطرح کردهاند. آنها با اشاره به موارد آغازین در بهبود روابط دو کشور مدعی شدند برقراری ارتباط میان آنها در شرف وقوع است.
در ادامه این مطلب آمده است: علی رغم اینکه مصر متحد رقیب دیرینه ایران در منطقه یعنی عربستان سعودی است، در خصوص سوریه موضع مشابهی با تهران دارد. به علاوه ایران نیز نقش مصر به عنوان یک عامل ثبات دهنده در منطقه را با پذیرش حضور این کشور به عنوان یکی از طرفهای مذاکره در کنفرانس لوزان که به وضعیت سوریه میپردازد، پذیرفته است.
حداقل حسن مصر السیسی نسبت به مصر حسنی مبارک این است که وی هرگز حاضر نیست تا دوباره به سیاستهای احمقانه اخوانیها در تعمیق اختلافات میان شیعه و سنی بازگردد و از بشار اسد در جنگ با تروریستها که مرسی آن را بر علیه وی شدت بخشید، قاطعانه حمایت کرد.
اردن نیز وضعیتی مانند بحرین دارد و احتیاجی به پردازش بیشتر در موردش نیست و، اما عربستان سعودی که خود را اصلیترین رقیب ایران در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام به حساب میآورد.
صادقانه باید نوشت که در روابط ایران عربستان اتفاقاتی افتاد که حتی دو کشور را تا مرز شروع جنگ با یکدیگر برد. حمایت سعودیها از تروریستهای وهابی مسلک در سوریه و حمایت ایران از نظام قانونی و دولت بشار اسد، اعدام شیخ باقر النمر و حمله نابخردانه گروهی خودسر در تهران به سفارت عربستان و نیز کارشکنی گسترده سعودیها در اجرای برجام که قطعا نارضایتی شدید ایران را در پی داشت. همچنین ماجرای دلخراش فاجعه منا و حمایت سعودیها از دولت در تبعید منصور هادی در یمن.
ولی با قتل خاشقچی، ریاض به شدت تحت فشار شدید سیاستمداران آمریکا اعم از دموکرات و جمهوری خواه قرار گرفت و شاید هرگز انتظار نداشت که بابت خدمات بسیار به ترامپ به ویژه در ماجرای پائین آوردن قیمت نفت با هدف ایجاد فشار شدید اقتصادی بر ایران که با امضای برجام تحریمهای شورای امنیت از روی دوشش برداشته شده بود حداقل از ناحیه تاجر نیویورکی مورد شماتت قرار گیرد و حتی برکناری عادل الجبیر که از سرسپردگان نامداران عربستان نسبت به آمریکا و به ویژه جمهوری خواهان بود هم میتواند نشانه خشم مقامات ریاض از آمریکا باشد به ویژه اگر در نظر بگیریم که وزیر خارجه جدید عربستان سعودی از فردای برکناری الجبیر تا به امروز هنوز اظهارنظری تنش زا نسبت به ایران ایراد نکرده که در محافل خبری جهان بازتاب گسترده داشته باشد؛ و اگر به این تحلیل سخنرانی چند روز گذشته رئیس جمهور روحانی در استان گلستان را هم در نظر بگیریم که از خواست ایران برای بهبود روابط با یکی دوکشور منطقهای خبر میداد که اصلیترین آنها احتمالا عربستان سعودی است درخواهیم یافت که ایران و عربستان احتمالا مذاکراتی فعلا پوشیده از چشم خبرنگاران را شاید با میانجی گری کویت، عراق و عمان برای کاهش تنشها در منطقه آغاز کردهاند و مایک پمپئو از همین روی بود که سفرمنطقهای شکست خورده خود را با عجله برای جلوگیری از چنین اتفاقی آغاز کرد.
با در نظر گرفتن چنین شرایطی میتوان استنباط کرد که فضای پیش روی منطقه غرب آسیا بر خلاف میل آمریکاییها به جای رفتن به سمت تنش بیشتر احتملا بازگشت به آرامش قبل از جنگ سوریه باشد؛ هرچند که از سرعت زیادی نیز برخوردار نشود؛ چراکه کشورهای تاثیرگذار غرب آسیا به خوبی دریافتهاند که این منطقه خانه ما است و نه آمریکاییها پس ایجاد هرگونه جنگ و خشونت به اعضای خانوادههای ما آسیب میرساند و نه یانکیها که هزاران کیلومتر دورتر ما در آن سوی اقیانوس اطلس زندگی میکنند پس طبیعی به نظر میرسد که پمپئو این بار نمیتواند پاسخی صریح از مقامات کشورهای عربی خلیج فارس در تقابل با ایران از آنها دریافت کند آن هم به نفع اسرائیلی که فرصت پیداکند تمام سرزمینهای عربی و اسلمی را به اشغال خود بر مبنای باور فاشیستی از نیل تا فرات، در خواهد آورد.
انتهای پیام/ 451