به گزارش گروه سایر رسانههای دفاع پرس، سارا عرفانی در گفتوگو با میزان به تشریح نوع نگاهش در این اثر که ۱۲ بار تجدید چاپ شده پرداخته است.
نگارش این کتاب چطور آغاز شد؟
اولین داستانم را در دوره دبیرستان نوشتم که درباره دفاع مقدس و جبهه بود. برهمین اساس دوستانی که کتابم را خواندند گفتند از آنجا که در آن فضا نبودم درباره تجربیات خود بنویسم، بر همین اساس شروع به مطالعه کردم و با ورود به دانشگاه و تحصیل در رشته فلسفه اسلامی سعی کردم داستانی متناسب با دغدغهام که بیشتر مباحث اندیشه محور و فلسفی بود، بنویسم.
ایده نگارش این داستان کم کم به ذهنم رسید، اما از آنجا که ایده ذهنیام مبهم بود ترجیح دادم تا آن را از شکل رایج به غیرکلیشهای در آورم.
نگارش کتاب چقدر طول کشید؟
سارا عرفانی-چیزی حدود ۶ ماه زمان صرف شد.
برای نگارش این کتاب که جزو کتابهای اولتان هم بوده، نحقیق هم کردید؟
درباره موضوع، چون با رشته مرتبط بود با کشیش کانادایی صحبت کردم. وی مشغول یکسری تحقیقات درباره اسلام بود، اما هنوز برای روی آوردن به دین اسلام مجاب نشده بود. من سعی کردم به بخشی از سوالاتش پاسخ دهم. یا با زنی ایسلندی آشنا شدم که میخواست مسلمان صوفی شود. وی فکر میکرد صوفیگری دین جدا از اسلام است و من توانستم در حد دختری ۲۰ ساله به وی بفهمانم که اسلامی واقعی در صوفیگری نیست.
کتاب سال ۱۳۸۴ منتشر شد و من زمانی که کتاب را نوشتم ۲۲ سالم بود. در این برهه ابعد از رمانی که درباره جبهه نوشته بودم با فضای داستان تا حدی آشنایی پیدا کردم و به واسطه کتابهای زیادی که مطالعه میکردم و کمک از نویسندگان، توانستم این کتاب را بنویسم.
توانستید در آن زمان روی کسانی که میخواهند درباره اسلام بدانند تاثیرگذار باشید؟
بله، توانستم به زن ایسلندی بگویم که صوفیگری نداریم و شعبه درستی از اسلام نیست و بعد از آن هم باز مشغول تحقیق درباره اسلام بود، اما نتوانستم روی کشیش تاثیر بگذارم، چون متوجه شدم وی نیز در حال تلاش برای مسیحی کردن من است.
در نگارش این کتاب و در پی آشنایی با افرادی که مشغول تحقیق روی دین اسلام بودند آنچه بیشتر مورد تجزیه و تحلیل یا پژوهش قرار میگرفت، چه بود؟
خانم ایسلندی تفاوتهای میان زن و مرد برایش مهم بود، او مدام درباره دیه، چند همسری، حقوق متفاوت زن و مرد برایش مسئله بود، چراکه در مسیحیت قوانینی، چون چند همسری نداریم. وی دوست داشت علت منطقی این موضوع را بداند.
از نظر خودم کسی که به شکل حقیقی به دنبال مقایسه ادیان الهی باشد، پویایی اسلامی برایش جالب خواهد بود و اینکه اسلام و قرآن به جزئیتر از سایر ادیان به مسائل پرداخته و ریز به ریز به آنها اشاره کرده است.
با بازخوردی هم از سوی مخاطبان روبهرو شدید؟
در زمانی که کتاب نوشتم فضای مجازی چندان رونقی نداشت بنابراین به واسطه پیوستن به وبلاگ همسرم، با کامنتهای خوبی مواجه شدم که نشان از تاثیرگذاری این کتاب داشت. آدمهای مذهبی هم که این کتاب را خواندهاند اذعان کردند که نگاهمان نسبت به آدم مذهبی بودنمان تغییر کرد و فهمیدیم باید شناخت و دقت ویژهای نسبت به خودمان، دینمان و کارهایی که انجام میدهیم، پیدا کردیم.
هدفتان از نگارش این کتاب چه بود؟
من میخواستم نگاه و توجه آدمها را به هستی جلب کنم. من به دنبال این نبودم که اسلام را به مخاطبان کتابم بشناسانم تا اگر مشکلی دارند با این کتاب رفع شود بلکه بیشتر میخواستم برای افراد نسبت به اطراف وهستی سوال طرح کنم. میخواستم در کتاب «لبخند مسیح» نسبت به هستی برای مخاطب پرسش ایجاد کنم که چه توقعی از زندگی داریم و برای چه به دنیا آمدهایم.
آیا به هدفتان هم رسیدید؟
من میخواستم در ذهن مخاطب طرح سوال کنم و تاثیرگذار باشم و همین هم شد. حتی در بخش پایانی کتاب هم به این نکته اشاره نکردم که نیکلاس مسلمان شد یا نه.
معتقدم تحول یک آدم به قدری راحت نیست که من یکباره بخواهم آن را در قالب کتاب یا داستان نشان دهم و از طرفی هم کلیشهای به این موضوع بپردازم.
این کتاب چند بار تجدید چاپ شد؟
«لبخند مسیح» ۱۲ بار تجدید چاپ شده است و همین نشان میدهد که این کتاب با همه ضعفهایی که دارد کتابی تاثیرگذار بوده است.
عنوان کتاب به چه چیزی اشاره دارد؟
در جایی از داستان شخصیت داستان میگوید که هر بار کار خوبی انجام میدهم گویا لبخند مسیح را میبینم. این عنوان از همین جمله گرفته شده است.
این کتاب برای چه قشری مناسب است و به عبارتی خواندن آن را به چه افرادی پیشنهاد میدهید؟
خواندن این کتاب برای تمامی آدمهایی که هنوز در اندیشهشان به قطعیت نرسیدهاند، مفید است. «لبخند مسیح» به این افراد کمک میکند تا در نگاهشان تغییر ایجاد کنند.
اتفاق خوب دیگری هم برای این کتاب افتاد؟
«لبخند مسیح» در کرواسی و روسیه ترجمه شده است.
به نظرتان چه چیزی توجه غیرمسلمانها را جلب کرده است؟
بر اساس صحبتهای دوستان موضوع این کتاب باعث شده تا غیرمسلمانها هم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
به نظرم در این برهه، باید بیشتر به این نکته توجه کنیم که آن چه مینویسیم جهانیتر باشد. فکر میکنم خوب است با طرز فکر یک مسلمان ایرانی، وقتی مینویسیم به این نکته توجه کنیم که کتابمان مناسب آدمهای خارج از ایران هم باشد و با موضوع عمومی یکسری مفاهیم دینی و فرهنگی به مخاطب منتقل شود.
انتهای پیام/ 112