دفاع «۲ تحلیلگر آمریکایی» از تصمیم ترامپ برای خروج از سوریه

تحلیلگران باسابقه و همکاران پیشین وزارت خارجه بر این باورند که مبارزه با داعش در سوریه، آن زمین بازی نیست که آمریکا پیروزش باشد، به چهار دلیل، پس همان بهتر که در اوج خداحافظی کنیم.
کد خبر: ۳۲۹۰۵۲
تاریخ انتشار: ۰۳ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۲:۰۰ - 23January 2019

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع پرس به نقل از مشرق، مرگ چهار آمریکایی در هفته گذشته نشان داد داعش آن چنان که ترامپ و برخی دیگر از مقامات آمریکا ادعا می‌کنند، نابود نشده است. این عبارتی است که میلر و ساکولسکی یادداشت تحلیلی و دقیق خود را با آن آغاز می‌کنند تا نشان دهند اگر چه این حمله بسیاری را در آمریکا بر آن داشته تا به رئیس‌جمهور بگویند از سوریه خارج شو، اما به نظر آن‌ها خطراتی که از ماندن در سوریه به وجود خواهد آمد به مراتب گسترده‌تر است.

البته خروج از سوریه باید در «فرآیندی ایمن، منظم و هماهنگ‌شده» صورت گیرد. در این حرفی نیست. اما بحث اصلی چیز دیگر است: «رهاکردن ۲ هزار نیرو در آنجا بدون اهداف مشخص و جامع و وسایلی که بتوان بدان اهداف دست یافت، مقدمه یک دردسر کشدار و همچنین تلفات بیهوده از نیرو‌های آمریکایی است». بنابر این نباید مثل سناتور‌ها مارکو روبیو، بِن سَس و لیندسی گراهام به گونه‌ای از تصمیم رئیس‌جمهور حکایت کنیم که انگار چمبرلین نخست‌وزیر بریتانیا با نازی‌ها آشتی کرده و اشتباهش نتیجه‌ای جز شروع جنگ جهانی دوم نخواهد داشت!

به نظر میلر و ساکولسکی مهمترین خطری که آمریکا را در صورتِ ماندن در سوریه تهدید می‌کند، این است که همان‌گونه که تا کنون مشخص شده، روسیه و ایران و بشار اسد راه خود را می‌روند. در نتیجه آمریکا ناتوان از رسیدن به اهداف خود بیش از پیش پرستیژ خود را در خطر قرار داده، ضمن اینکه نیروهایش در شرایطی فعالیت خواهند کرد که سه بازیگر یادشده فراهم می‌کنند که طبعاً شرایط پرریسک و خطرسازی برای آمریکا است.

آرون دیوید میلر، قائم‌مقام مرکز بین‌المللی وودرو ویلسون و مشاور پیشین وزیر خارجه است و ریچارد ساکولسکی همکار بنیاد کارنِگی و همچنین عضو پیشین اداره سیاست‌گذاری وزارت خارجه آمریکا است. یادداشت مشترک آن‌ها در چهار بخش ارائه شده است.

۱- آمریکا نمی‌تواند داعش را کاملاً شکست دهد
اولین هدفی که آمریکا علی‌رغم تلاش‌هایش تا کنون بدان دست نیافته و باز هم دست نخواهد یافت، شکست دادن داعش است. میلر و ساکولسکی می‌نویسند داعش اکنون کمتر از یک‌درصد از قلمرویی که روزگاری در عراق و سوریه داشت را در اختیار دارد و این به زعم آن‌ها نتیجه تشدید عملیات ضد داعش در دوره ترامپ نسبت به دوره ریاست‌جمهور باراک اوباما است. در واقع داعش خلافت خود را از دست داده است. آیا این کافی نیست؟

«داعش، ژاپن یا آلمان نیست». ماهیت داعش یا آن‌ها متفاوت است و چیزی به نام شکست کامل برای آن قابل تعریف و قابل دست‌یابی نیست. آمریکا با همراهی متحدانش «اراده دولت‌های ژاپن و آلمان برای جنگ را در هم شکست، ظرفیت‌های آن‌ها برای ادامه جنگ را نابود کرد، ایدئولوژی فاشیستی آن‌ها را ریشه‌کن ساخت و به برساختن محیط مناسب برای شکل‌گیری دو دموکراسی یاری رساند». اما این اقدامات در مورد داعش «یک مأموریت غیرممکن» است.

اختلافات فرقه‌ای، فساد اقتصادی و فقر از زمینه‌های اصلی شکل‌گیری چنین گروه‌هایی است و تضعیف این زمینه‌ها از خود سوری‌ها برمی‌آید نه آمریکا. بله ممکن است بگویید آمریکا می‌تواند با برداشتن اسد به بهبود این زمینه‌ها شتاب ببخشد، اما لابد فراموش کرده‌اید که آمریکا چندین سال است تلاش می‌کند اسد را بردارد و نتوانسته است. در واقع روسیه و ایران راضی نشده‌اند پشت آن را خالی کنند و باز هم اگر آمریکا در این کشور بماند، چیزی عوض نخواهد شد، نه بشار و نه نظر حامیانش.

۲- به دنبال دردسر می‌گردیم که از کرد‌های سوریه حمایت کنیم؟

۲ همکار پیشین وزارت خارجه آمریکا ابتدا واقعیت‌های شمال سوریه را در کنار هم قرار می‌دهند:

کرد‌ها دست‌کم به دنبال ایجاد قلمرو خودمختار هستند که مدیریت آن بدون دخالت خارجی و در اختیار خودشان باشد.

منطقه شمال سوریه غنی از منابع است و دمشق نمی‌خواهد کنترل بر آن را از دست بدهد.

ترکیه و ایران به دلیل رویارویی با جدایی‌طلبانِ کرد در داخل مرز‌های خود، شدیداً مخالف شکل‌گیری یک منطقه خودمختار در نزدیکیِ مرز‌های خود هستند، زیرا به نظر آن‌ها به محض تشکیل چنین منطقه‌ای، جدایی‌طلبان داخلیِ آن‌ها نیز به اقدام مشابه تحریک شده، از کمک‌های کرد‌های خودمختار شمال سوریه که دیگر آزادی عمل دارند، بهره‌مند می‌شود.

حالا در نظر بگیرید که واشینگتن در سال‌های اخیر به جز کرد‌ها که می‌خواستند از تجهیزات آمریکایی برای تقویت خود استفاده کنند و البته مانند واشینگتن، داعش را دشمن خود در نظر گرفته بودند، کس دیگری را نداشته است. بنابر این همراهی واشینگتن و کرد‌ها علیه داعش تا کنون امری منطقی بوده است. اما چه کسی گفته است که از این به بعد باید هدف از همکاری با کرد‌ها رساندن آن‌ها به اهداف خودشان باشد در صورتی که چنین کاری تهران، آنکارا و دمشق را به ستیز با آمریکا سوق می‌دهد؟

در واقع از حالا به نظر می‌رسد «هر چه آمریکا همکاری نظامی‌اش با کرد‌ها را ادامه دهد، هم نیرو‌های خود را درگیر خصومت‌ها و ریسک‌های بزرگ‌تری خواهد کرد و هم احتمالاً یک متحد ناتو یعنی ترکیه را تضعیف می‌کند».

۳- ما نمی‌توانیم در سوریه با ایران و روسیه رقابت کنیم
تهران و مسکو «متحدان عمده و تجهیزاتی بر زمین سوریه دارند که بر آنچه ایالات متحده بتواند مستقر کند غلبه دارد و برای رسیدن به اهداف‌شان نیز حاضرند بیش از آنچه آمریکا حاضر است در سوریه هزینه دهد، هزینه بدهند». میلر و ساکولسکی از نفوذی سخن می‌گویند که بر اثر چندین دهه ارتباط با سوریه برای ایران به دست آمده و یک‌شبه نیز از بین نمی‌رود.

البته آن‌ها منکر نمی‌شوند که آمریکا ممکن است اهداف نظامی یا منابع اقتصادی را دائماً پیشِ روی خود قرار دهد و با این کار عزم و تصمیم خود را برای استقرار جدی در خاک سوریه تقویت کند، اما عزم و اراده آمریکا تا کنون و علی‌رغم این اهداف و منابع بیشتر نشده است، زیرا منطقاً کمتر از ایران و روسیه در آنجا منافع دارد.

حالا به این دو، ترکیه را اضافه کنید که مرز مشترک و طولانی با سوریه دارد و مرگ و زندگی‌اش به کنترل کرد‌ها بستگی دارد. آن‌ها می‌نویسند اکنون مشخص می‌شود که چرا می‌گوئیم «در بازی نفوذ در سوریه، واشینگتن یک بازیکن تازه‌کار است».

۴- سوریه اساساً به منافع حیاتی آمریکا مربوط نیست
کنگره و افکار عمومی آمریکا، حتی دولت اوباما و ترامپ هیچ‌گاه سوریه را آن گونه که پیش‌تر در مورد عراق و افغانستان گفته می‌شد، به منافع حیاتی آمریکا مرتبط ندیده و نمی‌بینند. بنابر این کاخ سفید هیچ‌گاه مانند عملیات در عراق و افغانستان حاضر نشد چنان لشگر و تجهیزاتی را در عملیات سوریه به کار گیرد، برخلاف ایران و روسیه. آن ۲ همان‌گونه و با همان شدت در سوریه وارد شدند که واشینگتن در افغانستان و عراق.

شاید بپرسید پس چرا با وجود اینکه سوریه به منافع حیاتی آمریکا مرتبط نبود اساساً تا کنون در آن مداخله کردیم؟ پاسخ روشن است: فاجعه جنگ داخلی سوریه برای مردمش، بحرانی که مهاجرت از سوریه درست کرد و خطری که در صورت رشد گروه‌های تروریستی متوجه همه می‌شد. در چنین شرایطی بود که آمریکا کمک‌های بشردوستانه، حمایت از فرآیند‌های سیاسی سازمان ملل، استقرار محدودِ نیرو‌ها و بکارگیری حملات هوایی و پهبادی را در دستور کار قرار داد و البته «رجزخوانی‌هایی مانند اینکه اسد باید برود، تا اخراج آخرین چکمه‌پوش ایرانی پای کار هستیم و داعش باید شکست بخورد».
هم‌اکنون حمایت افکار عمومی آمریکا از جنگ در سوریه به هیچ وجه با شرایطی که اعزام نیرو به افغانستان و عراق آغاز شد، قابل مقایسه نیست.

اما تبدیل عملیات سوریه به آنچه در عراق و افغانستان اتفاق افتاد، نیازمند شرایط دیگری است. حالا که «حمایت سیاسی از چنین عملیاتی در افکار عمومی داخلی وجود ندارد، ایران و روسیه توان مانور بیشتری دارند و همچنین هیچ اراده واقعی برای حضور جدی‌تر وجود ندارد، واشینگتن شانس کمتری برای تغییر موازنه سیاسی و نظامی دارد». بنابر این بهتر است همین‌جا در اوج خداحافظی کنیم و موفقیت را در ترک خوب سوریه و نه پیروزی در معرکه آن بجوییم.

جمع‌بندی
از زمان اعلام تصمیم ترامپ برای خروج نیرو‌های آمریکا از سوریه، حملات علیه وی به عناوین مختلف بیشتر شده است. گویی نومحافظه‌کاران و جنگ‌طلبان آمریکایی تصمیم گرفته‌اند یا او را از کار خود پشیمان کنند یا اینکه مجبور به استعفا یا تحمل استیضاح شود. نمونه آشکار آن خبر بازفید است که مدعی شد مستنداتی که مولر بازپرس اصلی پرونده ارتباط ترامپ با مسکو به دست آورده نشان می‌دهد کوهن وکیل ترامپ به اشاره رئیس‌جمهور در شهادت به کنگره دروغ گفته است. این خبر آن قدر به درد استیضاح ترامپ می‌خورد که بلافاصله دفتر مولر در اقدامی بی‌سابقه با انتشار بیانیه‌ای آن را تکذیب کرد.

البته حمله به ترامپ متوقف نشد، زیرا این بار نه دموکرات‌ها، بلکه جمهوری‌خواهانِ نومحافظه‌کار از تصمیم خروج از سوریه یکه خورده‌اند. آن‌ها که بدنه پنتاگون را همراه خود دارند، در تدارک ساخت ۱۰ پایگاه نظامی در سوریه بودند. متیس وزیر دفاع که پیش‌تر از فرماندهان آمریکایی در جنگ افغانستان و عراق بوده، بر اثر تصمیم ترامپ استفعا داده و به نظر می‌رسد آن‌ها که در پنتاگون با وی مرتبط بودند، از رویکرد نومحافظه‌کاران حمایت می‌کنند..

پنتاگون در اقدامی دیگر دو روز پیش گزارشی را بازنشر داد که نشان می‌دهد بسیاری از پایگاه‌های نظامی آمریکا در جهان به دلیل تغییرات آب‌وهوایی در معرض خطر سیل و خشکسالی قرار دارد تا نشان دهد این هم یکی از مسائل «امنیت ملی» برای آمریکا است و هر کس حتی اگر رئیس‌جمهور آمریکا باشد در صورت بی‌اعتنایی به آن ممکن است به ضدیت با منافع ملی متهم شد. قضیه دارد جدی می‌شود و ظاهراً قصد دارند آن قدر آتش تهیه بر سر ترامپ بریزند که افکار عمومی آمریکا برای پذیرش هر اتهامی علیه وی آماده شود.

منابع:

https://www.npr.org/2019/01/19/686489841/opinion-leaving-syria-is-far-less-risky-than-staying

https://www.nytimes.com/2019/01/18/us/politics/buzzfeed-cohen-russia-tower.html

https://www.vox.com/2019/1/18/18188153/pentagon-climate-change-military-trump-inhofe

انتهای پیام/ 112

نظر شما
پربیننده ها