دست‌نوشته بسیجی شهید امیر حاج امینی (۱) / این دنیا یک گرداب هلاکت است

بسیجی شهید «امیر حاج امینی» در دست‌نوشته خود آورده است: «دنیا برای ضعیف نفسان یک گرداب هلاکت است اگر لحظه‌ای به خودمان واگذار شویم، وای بر ما که دیگر نابودیمان حتمی است».
کد خبر: ۳۳۰۴۱۶
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۶:۰۰ - 01February 2019

به گزارش خبرنگار ساجد، بسیجی شهید «امیر حاج امینی» در تاریخ ۵ دی ۱۳۴۰ در ساوه چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۱۰ اسفند ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

دست‌نوشته بسیجی شهید امیر حاج امینی (۱) / دلخوشیم به خداست

متن دست‌نوشته‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«لا حول و ال قوة الله بالله
سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او

بعد از مدت‌ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می‌دهد برای رهایی از این زجر به این نتیجه رسیده‌ام و آن در این جمله خلاصه

می‌شود:(خدایا عاشقم کن).

از اینکه بنده بد و گناهکار خدایم سخت شرمنده‌ام و وقتی یاد گناهانم می‌افتم آرزوی مـــــــــــرگ می‌کنم؛ ولی باز چاره‌ام

نمی‌شود. براستی که: (إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ).

هیچ برگ برنده‌ای ندارم که رو کنم، جز اینکه دلم را به دو چیز خوش کرده‌ام:

یکی اینکه با این همه گناه، او دوباره مرا به سرزمین پاکی واخلاص و صفا و محبت بازمی‌گرداند. پس لابد دوستم دارد و سر به سرم می‌گذارد، هرچند که چشم دلم کور است و نمی‌بینم و احساسش نمی‌کنم اگر چنین نبود پس چرا مرا به اینجا آورد؟

دوم اینکه قلبی رئوف و مهربان دارم و با همه بدی‌هایم بسیار دلسوزم. لحظه‌ای حاضر به رنجش کسی نمی‌شوم، حتی رنجش بسیار کوچک و ناچیز، ولی در عوض برای خوشنودی دیگران حاضر به تحمل هرگونه رنجی می‌شوم.
بله! به این دو چیز دل خوش کرده‌ام.

پس‌ ای پروردگار من ..

اگر دوستم داری که مرا به اینجا آورده‌ای پس به آرزویم که ..... برسان!

و یا به این خاطر که نمی‌توانم باعث رنجش کسی شوم، پس بیائو مرا مرنجان و خشنودم کن، و مرا با خودت....!

دنیا برای ضعیف نفسان یک گرداب هلاکت است اگر لحظه‌ای به خودمان واگذار شویم، وای بر ما که دیگر نابودیمان حتمی است.

خوشا آن کس که به یاری او در این گرداب هلاک نگردد!‌ ای حسین...‌ای مظلوم کربلا...‌ای شفیع لبیک گویان ندای (هل من ناصر ینصرنی) که من نیز لبیک گفتم (به خواست تو).

(شفاعتم کن) و مگذار در این گرداب هلاکت هلاک گردم.‌ ای خدا...

بسیار بد و ضعیفم، و در مقابل گناه یارای مقاومت ندارم، زیرا هنوز نشناختمت و حتی در راه شناختت نیز زحمت نکشیده‌ام، زیرا

ضعیف و پایبند به این دنیایم و نمی‌توانم از خوشی‌ها و آسایش‌های محض و پوشالی این دنیا دل بکنم و در راه شناخت سختی

کشم. سختی که پر از شیرینی و لذت است، ولی افسوس که این سختی و حلاوت نصیبم نمی‌گردد.

ادامه دارد...»

نظر شما
پربیننده ها