گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس: خاطرهنگاری و مطالعه خاطرات بزرگان فرهنگی، هنری و دینی هر کشور همواره مورد توجه ملتها قرار داشته است. دفاع مقدس باعث ایجاد نهضت خاطرهنگاری رزمندگان و فرماندهان از صحنه هشت ساله ملت ایران شد.
موج خاطره نگاری باعث تغییر ذائقه مخاطبین ایران در سیر مطالعاتیشان شده است. از این رو شاید بتوان گفت در دهه اخیر یکی از پرمخاطبترین گونههای ادبی خاطرات منتشر شده با موضوع دفاع مقدس باشد. کتابهایی که صدها بار به تجدید چاپ رسیده و نزدیک به میلیون تیراژ داشتهاند.
اهمیت این موضوع و هفدهمین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس بهانهای شد تا گفتوگویی را با «محمد قاسمیپور» سرگروه داوران بخش خاطره هفدهمین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس انجام دهیم که در ادامه میتوانید بخوانید:
خاطرات باید به چه مولفهها و ویژگیهایی بپردازند؟ نقش مردم در خاطرات چیست؟ اساساً آیا باید به خاطرات فرماندهان و مسوولین پرداخت یا مردم عادی هم میتوانند خاطراتشان را بگویند؟
سازمانهای مختلف براساس شرح وظایفشان عمل میکنند. یک سازمان فقط به فرماندهان میپردازد و تا سطح فرمانده گردان و فرمانده گروهان پیش میرود و سازمانی دیگر به نشر خاطرات توده مردم از دفاع مقدس می پردازد. لذا وقتی میگوییم دفاع مقدس که بخش عمده مقدس بودن آن بخاطر ظرفیتهای بالای مردمی است، می خواهیم به حضور همه جانبه و احساس تکلیف تمام لایههای جامعه از زن و مرد و کوچک و بزرگ، سنی و شیعه و ارمنی و زرتشی اشاره کنیم چرا که این حضور موجب حرمت و ارج و قرب دفاع مقدس شد.
امروز که بخواهیم به خاطرات بپردازیم، نمیتوانیم اقشار را جدا کنیم. باید تمام لایههای دفاع مقدس دیده شوند چون همه در این دفاع سهم داشتهاند. این جبهه فراگیر مردمی و گسترده است که به دفاع مقدس حرمت داده است. وقتی میخواهیم حرمتداری کنیم باید خاطرات را طوری که تکریم و قدردانی از رزمندگان است، ثبت و ضبط کنیم. هر کدام را که نادیده بگیریم، جفا کردهایم.
یک ناشر طی چهار سال اخیر در جامعه آماری حدود هزار شهید مدافع حرم، 35 کتاب خاطرات همسر شهید را چاپ کرده است. کاملاً مشخص است که عدالت رعایت نشده چراکه همان ناشر در دفاع مقدس که 50 هزار همسر شهید دارد فقط 30 کتاب خاطره چاپ کرده است اما الان یکی از کمبودهایی که ناشران حس میکنند نگارش خاطرات همسران شهدای مدافع حرم است؛ یا مثلا سال گذشته به فاصلهای که شهید گرانقدر «محسن حججی» به شهادت رسید، پنج نویسنده مستقل با پنج ناشر مختلف در حال تهیه کتاب از این شهید بودند. با اینکه پایان شهادت محسن حججی حماسی بود اما الزاماً این نیست که یک شهید ظرفیت خاطره برای پنج کتاب را داشته باشد. یک پوستر، یک کلیپ قشنگ و سرود قشنگ هم میتواند افاده معنا کند.
الزامی برای چاپ پنج کتاب وجود ندارد چون مطالب، تکراری میشود و این خوب نیست به این دلیل که ما تعداد زیادی شهید شاخص داریم که خاطراتشان انسانساز و تاثیرگذار خواهد شد. شهید حججی ظرفیتهای بالایی برای قالبهای مختلف هنری دارد که در عصر مدرنیته و اوج جهالت بشر قرن 21 و جلوی دوربینها به شهادت رسیده است و یک عالمه فیلم و عکس از او وجود دارد پس میتواند از ظرفیتهای دیگر استفاده کرد.
نسبت تاریخ شفاهی دفاع مقدس با تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی چیست؟ آیا لازم است مصاحبهگر دفاع مقدس آشنا با حوادث انقلاب باشد؟
شک نکنید این 2 موضوع درهم آمیخته هستند. نسبت آنها در امتداد هم است. تاریخ شفاهی دفاع مقدس برآمده از تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی است. به ضرس قاطع می توان گفت که اکثریت قریب به اتفاق آدمهای ما در پنج سال اول جنگ، تجربه و خطره انقلابی دارند. اصلاً نسل برآمده از انقلاب هستند و نمیشود از تجربه و سیاق انقلابی آنها، مبارزات و شفافیتهای آنها در انقلاب غافل شد.
بدون رمزگشایی از این خاطرات اصلاً نمیشود شهامت و شهادت، شب زندهداری، وحدت و رازداری و خیلی دیگر از ویژگیهایشان مثل کارکشتگی جنگی در مناطق خط مقدم را فهم کرد. اینها ریشه در مبارزه و انقلاب و زندان رفتن هایشان دارد.
طبیعتاً مورخ تاریخ شفاهی دفاع مقدس باید تاریخ معاصر را بشناسد. نه یک دهه و 2 دهه، بلکه اقلاً باید به قرن چهاردهم شمسی (یعنی از سال 1300 به این سو) را کاملا مسلط باشد چون تمام آدمهایی که در دهه 50 و 60 نقش آفرینی کردند، والدین و معلمهایشان متعلق به دوره زمانی سال 1300 به بالا بوده است.
اگر شاگردان حضرت امام (ره) را بخواهیم ببنیم، همگی از یک دوره زمانی 1320 تا 1343، به مدت 23 سال در ایران و سپس یک دوره 13 ساله در نجف شاگرد داشتهاند. نمیتوانیم این حامیان که انقلاب را رقم زدهاند، نادیده بگیریم که. شهید محلاتی، شهید شاهآبادی از این جمله هستند. این تاریخها رابطه تنگاتنگی با هم دارند لذا مورخ تاریخ شفاهی دفاع مقدس باید مسلط بر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی نیز باشد.
در روند خاطرهنگاری مصاحبهگر مهمتر است یا مصاحبهشونده؟
اگر ملاک اصلی ما خاطره باشد، خاطره را مصاحبهشونده ارائه می کند. اما در رقم خوردن سرنوشت نهایی کار، مصاحبه کننده نقش اصلی و مهمتری را دارد. این بخش، سرنوشت کار را تعیین میکند. نوع عمل، سواد، کنش و واکنش مهم است که اگر این ارزش اصلی نبود میتوانستیم بخشنامهای را رسانهای کنیم تا همه آن کسانی که در جنگ نقش داشتند خاطراتشان را جمعآوری کنیم. اما اینکه یک نفر با سواد، دانش و معلومات مقابل صاحب خاطره بنشیند و این 2 دانش و سواد را ترکیب کند، می تواند یک محصول غنی، پختهتر و قوامیافتهتر بسازد.
اینجا اهمیت مصاحبه کننده پیدا میشود. مصاحبه کننده خیلی مهم است در اینکه ارکان خاطره را ترسیم کند. جزئیات خاطره را مکاندار و زماندار کند. نقش راوی در تک تک جزئیات مشخص باشد و صرفا گزارش و اطلاعات عمومی به ما ندهد.
ترکیب تصاویر با اسناد با خاطرات شفاهی چه اثرات مثبت یا منفی به همراه دارد؟
در این زمینه سلیقهای عمل میشود. آنهایی که به نشر و خوانش و ادبیات مکتوب اهمیت می دهند، عکس را مخل میدانند. این دسته عکس را در چیدمان انتهایی کتاب قرار میدهند. برخی به تلفیق قائل هستند و معتقدند هرجا عکسی برای یک خاطره وجود دارد باید آن را همانجا ارائه کنند. اینها باید با روحیه انسان ایرانی و عرف و شرع و فرهنگ ما تطبیق داده شود. بعضی ملل و اقوام مستندات را میپسندند و با عکس به باورمندی بیشتری میرسند.
عکس برای ما محل اعتناست. منتها عکسی که گویاسازی شده باشد نه اینکه صرفاً عکس باشد. یک دیدگاهی درباره عکس میگوید «شعار نده و حرف نزن، عکس را بگذار چون هر شخص استنباط خودش را دارد» این یک نگاه آرمانی است چون هنوز سواد بصری ما بالا نیست.
باید با یک تعادل نصف نصف عمل کنیم. قائلم عکس باید پانوشت و شرح عکس داشته باشد نه اینکه طولانی باشد و نه اینکه بدون شرح باشد. بلکه کوتاه و گویا توضیحی ارائه شود. پیکر متلاشی شده شهید را نباید در کتاب چاپ کرد چون پیکر انسان در دین حرمت دارد. عکس، یک یادگاری خصوصی برای نزدیکان و از طرفی یک سند است و هرگز در مقام نشر عمومی معرفت افزا نیست بلکه بیشتر دافعه به همراه دارد.
البته استثناهایی وجود دارد که پیکر یک شهید در یک کادربندی و با نگاه هنری گرفته شده که معنویت و زندگی بیشتری از مرگ به همراه دارد. چنین عکسهایی مانا و ماندگار است. با انتشار چنین تصاویری مشکلی نیست ولی اجساد متلاشی شهدا را نباید در کتابها منتشر کرد. وقتی یک شهید در صفحه قبل کتاب در هیبت رزمندگی و چالاکی منتشر شده لزومی ندارد حتماً عکس پیکر او نیز در کتاب آورده شود.
بنده در مقام ناشر در برابر انتشار عکس پیکر متلاشی شده شهید ایستادگی میکنم و در مقام یک معلم نیز هیچگاه توصیه به انتشار چنین تصاویری ندارم.
خاطره چقدر میتواند همراه با عالم رویا باشد. خوابهایی که خانواده شهید از او دیدهاند را چگونه ببنیم؟
عالم خواب هیچ ربطی به شهید ندارد. برخی افراد کتابهای خاطرات را از خواب پر میکنند. خاطرهشفاهی فقط مختص به دوران حیات مادی شهید است. خواب متعلق به جاماندگان است و قصه آنهاست درحالی که ما قصه حیات شهید را در خاطرهشفاهی کار میکنیم.
مثلا شهیدی براساس یک خواب اقدام به ازدواج میکند. این خواب با زندگی او گره خورده و مبنای زندگی او را شامل شده لذا ایرادی ندارد ولی برخی 200 خواب در خاطرتشات ردیف میکنند که محل اعتنا و جزو دایره اصالت خاطرات نیست.
نسبت خاطره با تحریف چگونه است؟ آیا خاطره میتواند باعث یا مانع تحریف شود؟
هر 2 هست. خاطره هم میتواند باعث تحریف شود و هم مانع آن. واقعاً اگر نهضت علمی کردن خاطرات را جدی بگیریم، خاطرات میتوانند مانع حریف تاریخ شوند. اما اگر سهلانگارانه با آن برخورد کنیم یک جاهایی خاطره موجب تحریف میشود.
ما کتابهای خاطره بسیاری داریم که رزمنده با خداحافظی به صحنه جنگ پرتاب میشود. بارها گفته میشود از خانه تا خط مقدم مسیر طولانی وجود داشته است. اینها خیلی مهم است چراکه بخشی از تاریخ است. اگر این مسائل را نگوییم نحوه زندگی 2 میلیون رزمنده را نادیده گرفتهایم.
رزمنده دفاع مقدس در مسیر حرکت به سمت جبهه به وسیله کشمش و گردوی خانه تغذیه میشد. چرا در خاطرات ما معلوم نشود که پشتیبانی و تدارکات غذایی رزمندگان هم توسط مردم انجام میشد و در کنار آن بگوییم قیمت جعبه تغذیه خشک یک سرباز آمریکایی یک هزار و 500 دلار است. شکلات فشرده و آب و ... دارند. برخی مواقع سازمان آنها 24 ساعت یک پک غذایی به سرباز میدهد و ما با کشمش و گردوی داخل خانه رزمنده را راهی جبهه میکردیم. این مسائل باید در خاطرهنگاریها رعایت شود که اگر رعایت نشود، تحریف صورت گرفته است. چون آیندگان فکر میکنند مثلا آشپزخانه ارتش غذا پخته و در بین مسیر به رزمنده و سرباز غذا داده است.
تحریف فقط برعکس گفتن نیست بلکه کم گفتن هم نوعی تحریف است چون اگر یک موضوع گفته نشود بعداً درباره آن قضاوت انجام میشود و بر اساس عرف ارتشهای دنیا قضاوت میکنند.
خاطره با چه مولفههایی مورد اقبال سایر ملل قرار میگیرد؟
طبعاً اگر خاطره با زبان ادبیات و هنر و بیان دقیق ارتباطگیرنده همراه شود مورد اقبال قرار می گیرد مثلا درباره کتاب خاطره «جنگ چهره زنانه ندارد» که با حوصله مصاحبهاش انجام شده و نویسندهاش جایزه نوبل گرفت، با 300 نفر گفتوگو شده و 15 سال روی مصاحبهها کار شده به طوریکه در سال 2012 یک روایت از 300 نفر مصاحبه شونده ارائه داده است.
این است که کتاب به زبانهای مختلف دنیا ترجمه و خوانده میشود. ما نیز اگر با اصول کار کنیم، خاطره ژانری است که در دنیا علاقمند دارد. منتهی آن آدمی که مطالعه میکند میخواهد از خاطره درس زندگی بگیرد. او میخواهد زندگی و انسان را در خاطره ببنید. این درحالی است که در خاطرات ما کمتر از سبک زندگی و زیست سخن گفته شده است.
انتهای پیام/ 121