مسئول غرفه نشر «دارخوین»:

فعالیت در حوزه نشر کتب دفاع مقدس، عشق و علاقه می‌خواهد

مسئول غرفه نشر «دارخوین» گفت: فعالیت در حوزه نشر کتب دفاع مقدس، عشق و علاقه می‌خواهد و با برنامه ریزی‌هایی که انجام می‌شود، سعی بر آن است که یک کار قوی و آنچه که مخاطب به آن نیازمند است ارائه دهیم.
کد خبر: ۳۳۳۸۷۱
تاریخ انتشار: ۰۳ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۱:۲۷ - 22February 2019

«جهان مراد احمدی» مسئول نشر «دارخوین» از اصفهان در نهمین نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس و سیزدهمین نمایشگاه عترت و قرآن در کرمان، در گفتگو با خبرنگار دفاع‌پرس در کرمان اظهار داشت: انتشارات دارخوین 3 دوره عنوان ناشر برتر در کشور را به خود اختصاص داده است.

وی با اشاره به اینکه این موسسه انتشاراتی تاکنون بیش از 600 عنوان کتاب به چاپ رسانده است، افزود: با توجه به تاکیدات مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در جهت نشر آثار دفاع مقدس و جهت ادای تکلیف سعی می‌کنیم  در این حوزه حضوری فعال داشته باشیم.

احمدی که خود از یادگاران دوران دفاع مقدس است در ادامه افزود: فعالیت در این حوزه، عشق و علاقه می خواهد و با برنامه ریزی‌هایی که انجام می‌شود، سعی بر آن است که یک کار قوی و آنچه که مخاطب به آن نیازمند است ارائه دهیم.

وی با تاکید بر نشر خاطرات دوران 8 سال دفاع مقدس  و تاثیر آن بر جوانان امروز اشاره کرد افزود: برای نمونه با مطالعه کتاب «مجید بربری» و زندگی‌نامه این شهید بزرگوار واقعاً تاثیر فرهنگ غنی دفاع مقدس را می‌بینیم که این شهید کمتر از یک سال قبل از اعزام به جبهه مقاومت و شهادتش، متحول می‌شود.

جهان مراد احمدی با بیان اینکه انتشاراتی دارخوین با 285 عنوان کتاب در این نمایشگاه شرکت کرده است و کتاب «مجید بربری» از جمله کتاب‌های شاخص این انتشاراتی است گفت: فرهنگ غنی دفاع مقدس باید ترویج شود و ما که جنگ را شاهد بودیم به عنوان پیام رسانان این خطه باید همانند حضرت زینب (س) که پیام رسان پیام عاشورا بود، عزم خود را جزم و در جهت شناساندن و تبیین فرهنگ جهاد و شهادت به جوانانمان کمک کنیم.

کتاب«مجید بربری» در نمایشگاه کتاب دفاع مقدس کرمان///در حال ویرایش ////در حال ویرایش

کتاب «مجید بربری» زندگی داستانی حُر مدافعان حرم، شهید «مجید قربانی خانی» به قلم «کبری خدابخش دهقی» می‌باشد که در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

روزهای آخر، با یکی از دوستانش توی سفرخونه بودند و داشتند با هم صحبت می‌کردند. یک دفعه وسط اختلاطشون، مجید میره توی حال عجیبی و از این رو به اون رو می‌شه. هرقدر دوستش صداش می زنه، مجید جواب نمیده، عین مرده! به حدی می رسه که دوستش، هول می‌کنه و می‌افته به گریه. فکر می‌کنه حتما مجید تموم کرده. بلند می‌شه یه کاری بکنه، که می‌بینه مجید تکون می خوره و چشم‌های خیس شدن. برگشتن حالش را پرسیدم، گفت:« می‌خواستم ببینم اگه رفتم سوریه و شهید شدم، مادرم اومد بالا سر قبرم و صدام کرد، می‌تونم جوابش رو بدم یا نه؟ ببینم اصلاً طاقتش رو دارم؟ حالا هم می‌خوام برم یه همچین کاری با مادرم بکنم.».......

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار