دست‌نوشته پاسدار شهید مرتضی عباسی مقانکی (۱۲)/ فرار تانک‌های عراق از دست تفنگ کلاش رزمندگان

پاسدار شهید «مرتضی عباسی‌مقانکی» در دست‌نوشته‌ای از خود شرح حالی از عقب نشینی تانک‌های تی ۷۲ عراق توسط رزمندگان گردان عمار و امداد‌های غیبی خداوند متعال را بیان کرده است.
کد خبر: ۳۳۴۰۴۱
تاریخ انتشار: ۰۳ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۶:۰۰ - 22February 2019

به گزارش خبرنگار ساجد، پاسدار شهید «مرتضی عباسی مقانکی» در تاریخ ۱۶ شهریور ۱۳۴۴ در تهران چشم به جهان گشود. وی همواره در تظاهرات و راه‌پیمایی‌ها علیه رژیم پهلوی شرکت می‌کرد. مرتضی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام ۲۲ بهمن ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

دست‌نوشته پاسدار شهید مرتضی عباسی مقانکی (12)/

تصاویر دست‌نوشته پاسدار شهید «مرتضی عباسی مقانکی»

دست‌نوشته پاسدار شهید مرتضی عباسی مقانکی (12)/

دست‌نوشته پاسدار شهید مرتضی عباسی مقانکی (12)/

در ادامه دست‌نوشته‌ای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، می‌خوانید:

«...سر کانال‌ها بودیم که برادر فاضل سهیلی به شهادت رسید و برادر پناهی حدود دو شب بعد به جراحت رسید و پشت خط منتقل شدند و برادر مفاخری معاون دوم گردان نیز به موج گرفتگی مبتلا شدند و به پشت خط منتقل شدند و هر لحظه آتش توپخانه شدیدتر می‌شد، اما بچه‌ها مستحکم‌تر در هدفشان می‌دانستند یا کشته می‌شوند و یا باید پیروز شوند، لذا هراسی در دل نداشتند.

و حدود ۴ روز دیگر بود که عراق تصمیم به پاتک زدن گرفت و می‌خواست که بیاید جلو، اما قدرت خداوند و امداد‌های غیبی او ما را یاری کرد و تانک‌های تی ۷۲ عراق با تیر کلاش برادران متواری شدند، ندای یا حسین، لبیک، لبیک، بچه‌ها منطقه را فرا گرفته بود و بعد عراق عقب‌نشینی کرد.

و صبح روز بعد یک خمپاره به سنگر برادر شیخ آذری اصابت کرد و ایشان یک چشم‌شان را از دست دادند و برادر خرم شاد مسئول گروهان باهنر مجروح شدند و برادر شیخ آذری به پشت خط منتقل شدند و ما بودیم تا اینکه نیرو آمد و منطقه را تحویل گرفت و ما به پشت برگشتیم و برای مرخصی به تهران آمدیم.

و بعد از اینکه به تهران آمدیم و سراغ برادران را گرفتیم متوجه شدیم که احمد جوکار، محمد تندسته به شهادت رسیدند و در گردان خودمان نیز مهدی اصفهانی، ناصر آرش، فروزان، روح الهی و ... از بچه‌های مخابرات نیز علیرضا مسعودیان، علیرضا دشتی، سید عباس برهانی، فاضل سهیلی به شهادت رسیده‌اند و بقیه بچه‌ها سالم هستند.

و برادر نقده‌ای که با ایشان از عملیات زین العابدین علیه السلام با هم بودیم ایشان نیز مجروح شده‌اند و به ملاقات ایشان رفتیم و این خاطرات تا پایان عملیات والفجر ۱ می‌باشد، امیدوارم که خداوند به همه ما توفیق این را بدهد که بتوانیم برای رضای او دنباله روی راه شهدای عزیزمان باشیم و بتوانیم راه آن‌ها را تا سرحد جان مثل خودشان ادامه بدهیم.

بارالها توفیق جهاد و مجاهده خالصانه را به همه ما عنایت فرما.

بارالها به همه ما توفیق خدمت به اسلام و مسلمین را عنایت بفرما...»

ادامه دارد..

نظر شما
پربیننده ها