نامه خانواده پاسدار شهید هاشم ازگلی/ ای کاش در جبهه‌ها برای اسلام قدمی بردارم

خانواده پاسدار شهید «هاشم ازگلی» در نامه خویش آورده‌اند: «ای کاش من هم می‌توانستم همراه رزمندگان در جبهه‌ها برای اسلام قدمی بردارم، لااقل می‌توانم کار‌هایی را که از عهده من بر می‌آید انجام دهم.»
کد خبر: ۳۳۴۶۰۴
تاریخ انتشار: ۰۳ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۶:۰۰ - 23March 2019

به گزارش خبرنگار ساجد، پاسدار شهید «هاشم ازگلی» در تاریخ یکم مرداد ۱۳۴۰ در ازگل تهران چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۴ منطقه‌ ام‌الرصاص به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

نامه خانواده پاسدار شهید هاشم ازگلی/ ای کاش در جبهه‌ها برای اسلام قدمی بردارم

تصویر نامه خانواده پاسدار شهید «هاشم ازگلی»

نامه خانواده پاسدار شهید هاشم ازگلی/ ای کاش در جبهه‌ها برای اسلام قدمی بردارم

نامه خانواده پاسدار شهید هاشم ازگلی/ ای کاش در جبهه‌ها برای اسلام قدمی بردارم

متن نامه‌ای را که خانواده این شهید والامقام  نوشته است، در ادامه می‌خوانید:

«بسم الله الرحمن الرحیم
وَ قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ؛

و جهاد کنید در راه خدا و بدانید که خدا به گفتار و کردار خلق شنوا و داناست.

با درود به روان پاک همه شهیدان راه حق و آزادی بالاخص ۷۲ یار با وفای امام امت رجایی و باهنر و شهدای فتح المبین که با نثار خون‌شان درخت اسلام را آبیاری نمودند و با درود به امام امت این یگانه رهبر مسلمین قلب تپنده مستضعفین و با درود به تمامی برادران رزمنده اسلام که با ایثار خود در جبهه‌ها از هیچ کوششی دریغ ندارند.

پس از عرض سلام امیدوارم که دقایق زندگی را در زیر سایه خداوند متعال به خوبی بگذرانید و به یاری خدا بتوانید شما و تمامی برادران رزمنده در جبهه حق علیه باطل بر دشمن تجاوز چیره گردید. ان‌شاءالله که بتوانید در این فتح آخر به یاری خدا و با دعا‌های این امت مظلوم پیروزی را به نفع اسلام و مسلمین به پایان برسانید.

هاشم، در شب حمله نمی‌دونم جبهه چه خبر بود، نمی‌دونم شما آن شب را چطور گذراندید، اما در پشت جبهه، در مسجد‌ها همه در حال دعا بودند و همه برای پیروزی دعا می‌کردند و ما هم در دعای کمیل یاد شما را زنده کردیم و دست به دعا برداشتیم و از خدا خواستار پیروزی هر چه زودتر این جنگ تحمیلی شدیم.

راستی هاشم الان که این نامه را می‌نویسم شب یکشنبه یازده اردیبهشت می‌باشد؛ و دیروز جمعه مامان و مهدی و احمدآقا، هما، محمد، محبوبه، دایی و زن دایی آمده بودند پارچین و ناهار را ما هم با آقا اسدی و مهدی و مامانم این‌ها منزل آقا رضا بودیم، جای شما خالی بود و فکر کردم کاش من هم می‌توانستم هم دوش برادران رزمنده‌مان در جبهه‌ها برای اسلام قدمی بردارم، اما می‌دونم که الان فکر می‌کنی از تو چه کاری بر می‌آید که می‌خواهی جبهه بیایی، ولی در جواب باید بگویم لااقل می‌توانم کار‌هایی را که از عهده من بر می‌آید انجام دهم.

دیگر عرضی ندارم و پیروزی شما و تمام برادران هم رزم در جبهه‌ها را از ایزد یکتا خواستارم راستی هاشم، بابا، مامان، آقا اسدی، مهری، مجید، پروین، آقا شصتی، پری، رضا، مریم، محمد، زهرا، راحله، معصومه، آقا رضا و خدیجه خانم و بقیه سلام بلند خدمت شما و برادران می‌رسانند.

به امید ظهور مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف

این منجی انسان‌ها و ین یگانه اختر تابناک و به امید دیدار مجدد

ان‌شاءالله

۱۳۶۱/۲/۱۱»

انتهای پیام/ 900

نظر شما
پربیننده ها