راست‌قامتان جاودانه انقلاب (۲)؛

گذری بر زندگی‌نامه مرد پولادین انقلاب/ منافقین تحت تأثیر «لاجوردی» توبه می‌کردند

رفتار خیلی خوب شهید «سید اسدالله لاجوردی» با ضدانقلاب‌ها و منافقین دستگیر شده توسط دستگاه‌های امنیتی زبان‌زد خاص و عام به‌ویژه همزمانش است؛ به‌طوری که منافقین و ضدانقلاب‌ها بعد از مواجه با وی تحت تأثیر قرار گرفته و توبه می‌کردند و حتی به جبهه می‌رفتند و پابه‌پای رزمندگان می‌جنگیدند.
کد خبر: ۳۳۵۲۸۸
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۰:۴۲ - 11April 2019

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: «سید اسدالله لاجوردی» سال ۱۳۱۴ در تهران متولد شد و در خانواده‌ای متدین و در دامان مادری نیکوکار پرورش یافت. با شروع نهضت مبارزاتی امام خمینی (ره)، وی از اولین انقلابیونی بود که در مسیر ایشان قدم نهاد و از موسسین جمعیت موتلفه اسلامی بود.

لاجوردی یکی از رهبران مبارزاتی در سال‌های ۴۱ و ۴۲ در کوران مبارزه علیه لایحه استعماری کاپیتولاسیون بود که به همراه برادر همسرش (شهید) «صادق امانی» توسط نیرو‌های امنیتی رژیم پهلوی دستگیر و سال ۴۳ به زندان «قزل‌قلعه» منتقل شد و تحت شدیدترین شکنجه‌ها قرار گرفت و پس از ۲ سال آزاد شد.

وی پس از آزادی‌اش مجدداً به مبارزه ادامه داد و در جریان تظاهرات سال ۴۵ علیه رژیم اشغال‌گر قدس، مجددا دستگیر و با فاش شدن ارتباطش با یک گروه مسلح اسلامی، بار دیگر شکنجه‌های سنگینی را متحمل شد، به‌طوری که کمرش شکست و چشم وی نیز آسیب دید.

لاجوردی همراه با هم‌بندان انقلابی خود، مبارزه و مقاومت را ادامه داد تا این‌که ماموران رژیم پهلوی به‌ناچار وی را به زندان مشهد منتقل کردند و پس از تحمل جهار سال حبس آزاد شد؛ اما پس از مدتی نیز دوباره در رابطه با جهاد مسلحانه مجددا دستگیر و تحت شکنجه‌های سنگین قرار گرفت؛ به‌طوری که یارانش وی را اسوه صبر و مقاومت و مرد پولادین یاد کردند.

سید اسدالله لاجوردی

وی در برهه سال ۵۳ با افرادی روبه‌رو شد که با ظاهری اسلامی، تفکرات مارکسیستی داشتند؛ لذا در کنار روحانیت مبارز و یاران امام خمینی (ره) در ۲ جبهه مبارزه با شاه و نفاق به مبارزه پرداخت.

لاجوردی در سال ۵۶ آزاد شد و به مبارزه با شیوه جدید تحت رهبری امام خمینی (ره)، شهید «مرتضی مطهری» و شهید «سید محمد حسین بهشتی» پرداخت.

وی عضو شورای مرکزی اداره‌کننده حرکت‌های اولیه نهضت انقلاب اسلامی و یکی از مسئولان انتظامات کمیته استقبال از امام خمینی (ره) بود.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، «لاجوردی» مسئولیت دادستانی انقلاب را پذیرفت و خدمات شایان توجه وی در ریشه‌کنی نفاق و ضدانقلاب و نیز تثبیت حاکمیت حزب‌الله، برای ملت مسلمان ایران انجام داد که فراموش شدنی نیست.

هوشیاری و وحدت امت حزب‌الله و همت مردانه این شهید والامقام به‌همراه همسنگرانش در سال‌های ابتدایی دهه ۶۰، انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را از آن همه هیاهو و ناامنی نجات داد؛ اما تأثیر عملکرد نفوذی‌ها بر تصمیم‌گیری برخی ساده‌لوح‌ها، موجب شد تا این اسوه صبر و مقاومت به فرمان «منتظری» که آن زمان قائم‌مقام رهبری بود عزل شود.

سید اسدالله لاجوردی

وی از لحاظ مردمی بودن و برخورد متواضعانه با همه و حتی مخالفان فکری خود و همچنین با ساده‌زیستی، اخلاص و زندگی پاک خود، الگویی برای همه مسئولان نظام شد.

رفتار خیلی خوب این شهید والامقام با ضدانقلاب‌ها و منافقین دستگیر شده توسط دستگاه‌های امنیتی زبان‌زد خاص و عام به‌ویژه همزمانش است؛ به‌طوری که منافقین و ضدانقلاب‌ها بعد از مواجه با وی تحت تأثیر قرار گرفته و توبه می‌کردند و حتی به جبهه می‌رفتند و پابه‌پای رزمندگان می‌جنگیدند.

برخورد با گروهک فرقان یکی از یادگاری‌های شهید لاجوردی است که با اصلاح، موجب برچیده شدن بساط آن‌ها شد؛ به‌طوری که یکی از همین تواب‌ها، مسئول دفتر معاون سازمان تبلیغات اسلامی شد و بعد هم در جبهه به شهادت رسید.

توابین تنها گروهک فرقان نبودند، چند سال بعد و پس از اقدام مسلحانه سازمان مجاهدین خلق در سال ۶۰ و دستگیری بسیاری از اعضای آن‌ها تعدادی از این افراد و همچنین برخی دیگر از اعضای گروهک‌ها مانند سازمان پیکار، از تشکیلات متبوع خود تبری جستند و در واقع توبه کردند.

این تواب‌ها به خانه‌اش می‌آمدند و آن‌جا می‌خوابیدند؛ به گفته یکی از همرزمانش حتی یک‌بار هم لاجوردی برای امتحان کردن آن‌ها اسلحه‌اش را روی طاقچه گذاشته بود و خوابیده بود؛ ولی هیچ اتفاقی نیافتاد.

گذری بر زندگی‌نامه مرد پولادین انقلاب/ منافقین تحت تأثیر «لاجوردی» توبه می‌کردند

دشمنان انقلاب اسلامی بار‌ها کمر به ترور وی بسته بودند؛ اما هر بار مشیت الهی بر این تعلق می‌گرفت که سید در خدمت انقلاب اسلامی زنده بماند تا این‌که در یکم شهریورماه سال ۱۳۷۷ هنگامی که به کسب و کار کوچکی که پس از بازنشستگی در بازار تهران راه انداخته بود مشغول بود، در حجره کوچکش با رگبار مسلسل منافقین به همرزمان شهیدش پیوست و نامش در میان ۱۷ هزار شهید ترور قرار گرفت.

فرازهایی از پیام شهید:

  • خدايا! با تمام وجودم به اين انقلاب عشق می‌ورزم و به همان مقدار که دوستدار انقلابيونم، نسبت به حاميان ضد انقلاب نفرت دارم...
  • خداوندا! از تو مصرانه می‌خواهم دست و قدم، زبان و قلم همه کسانی را که در جهت رهانيدن ضد انقلابيون و مرتدين و محاربين از چنگال عدالت، اعمال قدرت و نفوذ کرده‌اند و همه کسانی که پذيرای اين ننگ شده‌اند (تا چند روزي به کام وهم و خيال رسند)، برای هميشه از سرنوشت اين مردم شهيد پرور و شاهد قطع فرمایی.
  • وصيتم به صاحبان قدرت و نفوذ اين است که اگر حرکتشان را دوست می‌دارند، به جای شعارهای مردم فريب و سياستمدارانه، توصيه‌هايی را که تلفنی و شفاهی در جهت استخلاص ضد انقلاب و مَلا و مترفين و حرام‌خواران و حرام اندوزان اعمال می‌دارند، با شهامت و رشادت، برای مردم بازگو کنند و از هر نوع توجيه و ماست‌مالی کردن‌های حفظ سمت و استمرار موقعيت صدارت بپرهيزند که خود‌فريبی و مردم فريبی بالاخره به پايان رسد و سر و کار با خير الماکرين افتد و باز توصيه‌ام به سردمداران اين است که به خدا توکل کنند و قاطعيت و سازش ناپذيری را از امام مردم بياموزند و شعار نه شرقی و نه غربی را که خواست و حق مردم است و علت موجده اين انقلاب بوده فراموش نکنند و مبادا که گذشت روزها و فرو افتادن، طبيعی شود و انقلاب و مهمتر از همه سختي‌های حرکت و فشارهای بين‌المللی موجب شود تعادلی را که شعار فوق ايجاب می‌کرده و بحمدالله تا حدودی ايجاد گرديده، به هم زنند و بدانند که قدرت مطلق از آن خداست و صرفاً تکيه بر اوست که از هر قدرتی، انسان را و جامعه را بی‌نياز می‌کند..

متن کامل وصیت‌نامه شهید «سید اسدالله لاجوردی»

انتهای پیام/ 113
نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار