تصویربردار جنگ سوریه در گفت‌وگو با دفاع‌پرس:

حسرت دیدار ابوحامد و سردار بادپا به دلم ماند

عبدالحسین بدرلو گفت: این حسرت از سوریه برای من هست که دیگر نمی‌توانم ابوحامد و حاج حسین بادپا را ببینم.
کد خبر: ۳۳۵۶۷۴
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۳:۰۹ - 03March 2019

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: عبدالحسین بدرلو در اینستاگرام به نام «لنز سرگردان» فعالیت می کند، لنزی که سال ها قبل سر از سوریه درآورد و تصاویر و فیلم هایی از رزمنده های مقاومت را در جریان مبارزه با تکفیری ها در این کشور ثبت و ضبط کرد. عبدالحسین 34 ساله بیشتر از اینکه عکاس باشد کار فیلمبرداری می کند و عکاسی را به عنوان یک علاقه دنبال کرده است تا شغل. مدتی قبل او در صفحه اینستاگرامی خود تصاویری مربوط به «تل قرین» را به همراه خاطره اش از همراهی با رزمندگان فاطمیون و واقعه شهادت «ابوحامد» و «فاتح» فرمانده و جانشین لشکر فاطمیون منتشر کرد که برای دنبال کنندگان وقایع سوریه جالب بود، به مناسبت سالروز شهادت فرمانده فاطمیون خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس با این عکاس و تصویربردار جنگ به گفت‌وگو نشسته است که ماحصل آن را در ادامه می خوانید.

حسرت دیدار ابوحامد و سردار بادپا به دلم ماند

دفاع پرس: آقای بدرلو کمی از خودتان بگویید و اینکه عکاسی و تصویربرداری را از چه زمانی شروع کردید؟

من متولد سال 1363 هستم. از سال 86 مشغول امور رسانه ای شدم. عکاسی را از بهشت زهرای تهران و کارم را با راهیان نور شروع کردم. در مرکز هنری رسانه ای «ره آوین» در ستاد راهیان نور قم فعال بودم. فعالیتم را در مرکز فرهنگی میثاق در تهران ادامه دادم. از ابتدای سال 91 نیز در مرکز مستند سازمان اوج بعد از راه اندازی شبکه افق کارشناس و کنترل پروژه گروه مستند شدم.

دفاع پرس: چقدر عکاسی را به صورت حرفه ای دنبال کردید؟ آیا خودتان را در دایره عکاسان جنگ می دانید؟ 

عکاس جنگ نیستم. هر زمانی که برای انجام کار فیلم مستند جایی رفتم دوربین عکاسی هم همراهم بوده است. گاهی فرصت شده تا در کنار فیلمبرداری، عکاسی هم انجام دهم اما عموما فرصت نشده چون بهترین لحظات را مشغول ثبت فیلم بوده ام.

دفاع پرس: سوریه چندمین تجربه حضورتان در صحنه جنگ بود؟

اولین بار بود که سال 92 به سوریه رفتم. ادعایی مبنی بر عکاسی یا تصویربرداری از جنگ ندارم، لطف خدا بوده که فرصتی شامل حالم شد تا بودن در سوریه را تجربه کنم. در تمام این مدت هم از راهنمایی و تجربیات اساتیدم استفاده کردم. خیلی از دوستان و همکاران هستند که تجربه های بهتر و بیشتری دارند.

دفاع پرس: چطور شد با رزمنده های فاطمیون همراه شدید؟

به واسطه حضور در پروژه تولید فیلم مستند «آغازی بر یک پایان» در سال 93 با فاطمیون همراه شدم. البته آن زمان پرداختن به فاطمیون، عکاسی و تصویربرداری ممنوع بود.

دفاع پرس: از ابوحامد چه می دانستید؟ او را چگونه شناختید؟

تا قبل از عملیات تل قرین فقط گاهی اسمشان را شنیده بودم، هیچ آشنایی قبلی نداشتم. بعدها از طریق فیلم ها و متن هایی که منتشر شد با او آشنا شدم. شناختن آدم ها در صحنه جنگ 2 وجه دارد. یکی اینکه همه شبیه هم هستند، تشخیص باسواد یا بی سواد، مهندس، دکتر، کارگر و حتی گاهی فرمانده با نیرو سخت است. همه مدافع هستند، با یک رنگ، یک هدف و متحد. افرادی مثل ابوحامد کم نیستند، البته که گمنامند. به افرادی مثل ابوحامد جهان وطن می گویند. کسانی که زندگی را در تلاش کردن می بینند، ایستا نیستند، همه چیز را بزرگ می بینند، بزرگ فکر می کنند و بزرگ عمل می کنند. امر حق را که می یابند و برای رسیدن به آن هر کاری می کنند.

دفاع‌پرس: این سوال همیشه برای عکاسان جنگ بوده است که در مواجهه با صحنه های سخت و دردناک وظیفه آن است که به تصویربرداری ادامه دهند یا کمک کنند؟

وقتی وظیفه را بدانیم و دوربین را سلاح، پاسخ به این سوال سخت نیست، فلسفی هم نیست. گاهی هر دو را می شود باهم انجام داد.

دفاع‌پرس: بازخورد پست هایی که درباره تل قرین در صفحه اینستاگرامتان نوشتید چطور بود؟

جزو پست هایی بود که بیشترین بازخورد را در چندسال اخیر داشت. در کنار مجموعه عکس ها و شعرهایی که سحرهای ماه رمضان گذاشتم این روایت داستانی با استقبال زیادی مواجه شد. نهایتا تصمیم گرفتم به این مدل ارائه عکس ها به صورتی تکی و مجموعه ای ادامه بدهم. در حال حاضر انتشار داستان های خادمی راهیان نور و امدادها به فوعه و کفریای سوریه را در دست اقدام دارم. امیدوارم که توفیق بشود و بتوانم روایتگر تصاویر بیشتری باشم.

حسرت دیدار ابوحامد و سردار بادپا به دلم ماند

دفاع‌پرس: نیروهای فاطمیون علاقه زیادی به ابوحامد و فاتح داشتند، از این علاقه بچه ها بگویید.

در همان ارتباط کمی که با فاطمیون داشتم به این موضوع رسیده بودم و بچه ها از اخلاق و روحیه ابوحامد زیاد صحبت می کردند، برای مثال جمله کوتاه پر معنایی را زیاد می شنیدم که «ابوحامد مرد بزرگی بود».

دفاع‌پرس: از ماجرای تل قرین و روایتی که نوشتید کدام صحنه پررنگ تر در خاطرتان مانده است؟

آنچه مانده یک حسرت زیاد است از اینکه دیگر به این شکل و در این حد درگیری سختی را تجربه نکردم و به خاطر شرایط کاری از سال 94 نتوانستم در سوریه حضور پیدا کنم و اینکه حسرت دیدار مجدد ابوحامد و حاج حسین بادپا برایم ماند. در آن زمان نکته دیگری که به خاطر علاقه ام به راهیان نور از ذهنم می گذشت این بود که روزی می شود اینجا هم مثل راهیان نور، ایرانی ها می آیند و روایت های جنگ را از زبان راویان سوری می شوند.

دفاع‌پرس: در پایان اگر نکته ای لازم است بگویید.

روایت درست و دقیق از تل قرین و دیرالعدس را باید ابوحامد، حاج حسین بادپا، فاتح، مهدی صابری و سید ابراهیم صدرزاده می گفتند. هنوز هم خیلی از رزمنده ها هستند که روایت های شنیدنی دارند. نکته ای که در یادداشت های اینستاگرامم به آن اشاره کردم این بود که اتفاقات تل قرین تنها برای نیمی از یک روز از روزهای مقاومت بود، چه بسیار سختی هایی که رزمنده ها می کشیدند و شبانه روز در این محور حضور داشتند.

انتهای پیام/ 141

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار