معرفی کتاب؛

«حلوای عروسی»

کد خبر: ۳۳۶۲۴۷
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۲:۳۱ - 06March 2019

«حلوای عروسی»به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، کتاب «حلوای عروسی» زندگینامه داستانی شهید «محمدرضا مرادی» است که به قلم «فاطمه دانشور جلیل» در 200 صفحه منتشر شده است. این کتاب که به شیوه روایت اول شخص به نگارش درآمده است از زبان «صغری ذوالفقاری» مادر شهید روایت شده است.

نویسنده سعی کرده با حفظ وفاداری به حوادث و وقایع زندگی شهید مرادی و قابل استناد بودن کتاب، زبان داستان گونه‌ای به کتاب داده است. «حلوای عروسی» در 12 فصل تنظیم شده است و از کودکی مادر شهید تا ازدواج و متولد شدن محمدرضا و شهادت وی را شامل می‌شود.

قسمتی از متن کتاب:

«سه روز بعد از شهادت محمدرضا از دفتر امام خمینی برایمان دعوت نامه‌ای آمد برای دیدار خصوصی. همگی خوشحال شدیم. مهدی هنوز به شدت مریض بود. این قدر ضعیف شده بود که دیگر امیدی به زنده ماندنش نداشتیم.

رفتیم جماران. از کوچه‌ای باریک رد شدیم. پر بود از پاسدار، عکس محمدرضا دست کبری بود و جلوتر از ما راه می‌رفت. پاسدارها با دیدن عکس محمدرضا او را می‌شناختند و راه را برای ما باز می‌کردند. از در چوبی وارد حیاط شدیم. خانواده دیگر هم در صف انتظار برای دیدار با امام بودند. همه‌مان رفته بودیم به جز فاطمه. کمی که ایستادیم، نوبتمان شد، خواستیم داخل شویم که یکدفعه دکتر چمران وارد حیاط شد و با عجله به سمت ما آمد.

به مش باقر گفت: ببخشید حاجی، اجازه می‌دید قبل از شما داخل بشم؟ با امام کار واجبی دارم.

مش باقر دکتر را شناخت و گفت: بله، بفرمایید، ما عجله‌ای نداریم برای دیدار او اومدیم.

دکتر تشکر کرد و وارد اتاق امام شد. خیلی زود هم بیرون آمد. وقتی بیرون آمد مش باقر عکس محمدرضا را که همراهش بود نشانش داد و گفت: دکتر پسر من رو می‌شناسید؟

دکتر چمران عکس را از مش باقر گرفت و بوسید، مش باقر را در آغوشش گرفت و گریه کرد. گفت: چرا نمی‌شناسم. محمدرضا جزو بهترین پاسدارا بود. دشمن برای سرش جایزه گذاشته بود. مگه میشه که نشناسمش؟

مش باقر مرا معرفی کرد. دکتر دست ادب روی سینه‌اش گذاشت و گفت: حاج خانم محمدرضا پاره قلبم بود.

دکتر چمران کمی با ما صحبت کرد و بعد رفت. نوبت ما شد و وارد اتاق امام خمینی شدیم، زیبایی و نور چهره امام مرا گرفته بود. همگی دور امام نشستیم. به امام گفتم: یه پسر بزرگ داشتم که فدای شما و انقلاب کردم. حالا هم نگران نباشید، حاضرم به جای کیسه ماسه و شن برابر تیرای دشمن بایستم و از پاسدارا دفاع کنم.

این را که گفتم امام کلی دعایم کرد.»

«حلوای عروسی، زندگینامه داستانی شهید محمدرضا مرادی» در 200 صفحه مصور به کوشش «فاطمه دانشور جلیل» تالیف و توسط انتشارات «روایت فتح» در 2 هزار و 200 نسخه منتشر شده است.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار