خاطرات روزانه پاسدار شهید مهدی محمدباقری (۴)/ شکست مزدوران عراقی در روز تحویل سال

پاسدار شهید «مهدی محمدباقری» در نامه خود شرح حالی از تحویل سال و نیز بمبارن تپه شهدا و ساخت پل تدارکاتی را بیان می‌کند.
کد خبر: ۳۳۸۱۳۰
تاریخ انتشار: ۰۷ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۶:۰۰ - 27March 2019

به گزارش خبرنگار ساجد، پاسدار شهید «مهدی محمدباقری» در تاریخ یکم تیر ۱۳۳۷ در تهران چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی منطقه فکه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

خاطرات روزانه پاسدار شهید مهدی محمدباقری (۴)/ شکست مزدوران عراقی در روز تحویل سال

تصاویر دفترچه خاطرات پاسدار شهید «مهدی محمدباقری»

خاطرات روزانه پاسدار شهید مهدی محمدباقری (۴)/ نابود کردن مزدوران عراقی در روز تحویل سال

ادامه متن دفترچه خاطرات را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«پنج شنبه ۱۳۵۹/۱۲/۲۸
در این روز که طبق معمول به خمپاره‌های دشمن می‌نگرند هر کدام فکری می‌کنند و هوا هم خوب است و در این روز که دو تپه آن طرف ما به نام تپه شهدا و روز اول هم بود که آن‌ها تعویض شده بودند و مقداری موقعیت آن‌جا را نمی‌دانستند خودشان را به عراقی‌ها نشان دادند و آن‌ها هم با خمپاره دودزا گرا گرفتند و با توپ و خمپاره آن جا را کوبیدند و ۲ شهید و ۲ زخمی بر جای گذاشت و آن شب به ما آماده باش کامل دادند و احتمال حمله مهاجمین بود (ما همیشه آماده بودیم) که همگی تا ساعت ۱ الی ۲ بیدار ماندند که الحمدالله خبری نشد و به خیر گذشت.

و امروز هم یک پل تدارکاتی درست کردند؛ و خلاصه کار ما در سنگر‌ها شده عبادت کردن - خمپاره و گاهی هم عرب نی می‌زند و شب‌ها با موش‌ها زندگی کردن آخر توی سنگر‌ها به حد زیاد موش رفت و آمد می‌کنند.

جمعه ۱۳۵۹/۱۲/۲۹

الان ساعت ۵:۰۲ بعدازظهر است ما الان آماده تعویض نیرو هستیم امروز ۶ روز ما تمام شده ۳ روز را در پادگان می‌گذرانیم دیشب که هوا مهتابی و خوب بود در جبهه راست که حدوداً یک کیلومتر با ما فاصله دارند درگیری شدیدی بین بچه‌ها و عراقی‌ها وجود داشت تا ساعت ۳ نیمه شب دریگری بود.

و ما هم شدیداً مواظب مواضع خودمان بودیم، ولی آن‌ها چنین جرأتی را به خود نمی‌دهند که بخواهند حمله کنند؛ که خوشبختانه ضربه‌ای به مزدوران زدند و مقداری عراقی شکار کردند، ولی امشب از آن جایی که خدا می‌خواهد هوا کاملاً تاریک (که تا دیشب هوا مهتابی و روشن)، ولی امشب ابر روی مهتاب را گرفته و کاملاً تاریک است و راحت می‌توانیم نیرو را تعویض کنیم و من بعد از تحویل سال که یک ساعت گذشته بود به حمام رفتم و بعد بیرون آمدم و خستگی چند روز در جبهه از تنم بیرون رفته بود.»

ادامه دارد...

نظر شما
پربیننده ها