خاطرات روزانه پاسدار شهید مهدی محمدباقری (۹)/ عید نوروز و سیزده بدر در خط مقدم جبهه

پاسدار شهید «مهدی محمدباقری» در خاطرات خود شرح حالی از حال و هوای عید نوروز و سیزده بدر در خط مقدم جبهه و پادگان ابوذر را بیان می‌کند.
کد خبر: ۳۳۸۲۰۰
تاریخ انتشار: ۱۲ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۶:۰۰ - 01April 2019

به گزارش خبرنگار ساجد، پاسدار شهید «مهدی محمدباقری» در تاریخ یکم تیر ۱۳۳۷ در تهران چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی منطقه فکه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

خاطرات روزانه پاسدار شهید مهدی محمدباقری (۹)/ عید نوروز و سیزده بدر در خط مقدم جبهه

تصاویر دفترچه خاطرات پاسدار شهید «مهدی محمدباقری»

خاطرات روزانه پاسدار شهید مهدی محمدباقری (۹)/ عید نوروز و سیزده بدر در خط مقدم جبهه

ادامه متن دفترچه خاطرات را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه می‌خوانید:

«پنج شنبه ۱۳۶۰/۱/۱۳

الان ساعت ۹:۴۵ بعد از ظهر است در کنار برادر موغاری مشغول تخمه شکستن هستیم و درد دل می‌کنیم. امروز پل تدارکاتی ما را عراقی‌ها دیده بودند و درست ۳۵ خمپاره پشت سرهم زدند، ولی از آن جایی که خدا خواست هیچکدام به هدف نخورد و همچنین خانه تدارکات ما را زدند بطوری که بچه‌های تدارکات آمدند در سنگر‌های اجتماعی ما جمع شدند و می‌خندیدند هی گفتند و سیزده بدر خودمان آمدیم پیش شما و سیزده را بدر کنیم و دسته جمعی نشسته بودیم.

عراقی‌ها به فاصله پنجاه، صدمتری ما را می‌کوبیدند و شب چند نفر از برادران را برای تهیه غذا فرستادیم و بر اثر کوبیدن خمپاره آن‌ها برگشتند و از جمله عرب بود آنقدر ناراحت شده بود وقتی برگشت آمد پیش من چند تا فحش داد و به سنگر رفت؛ و الان ساعت ۱۱:۵ بعد از ظهر (شب) است برادران خوابند من به دعای کمیل که از رادیو پخش شد گوش می‌دادم؛ و یاد آن شب که با مادر و داداش و محمود و هادی و زن داداش به مهدیه رفته بودیم افتادم کار ندارم آبغوره خوبی گرفتیم در این سنگر مقابل دشمن خدا و حالا خیلی خسته هستم، ولی سبک شدم، چون اشک ریختم و با خدا راز و نیاز کردم.

جمعه ۱۳۶۰/۱/۱۴

امروز روز بدی بود، چون بر اثر خمپاره ترکش آن دو تا برادران به نام نظری و صفی‌یاری که هر دو به سرشان اصابت کرد و خوشبختانه هر دو سطحی بود و عراقی‌ها برای یک پل ۳۶ خمپاره فرستادند و از طرفی تعداد نیروی ما کم شده و امشب، شب سختی را به امید خدا پشت سر می‌گذاریم و خدا را شکر و سپاسگزاریم و الان ساعت حدود ۸:۵ شب است...»

ادامه دارد...

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار