به گزارش خبرنگار دفاعپرس از کرمان، شهید «محمود افشار» چهارم خرداد 1342 در روستای نصرتآباد از توابع شهرستان سيرجان به دنیا آمد.
محمود دانشآموز سال سوم متوسطه بود که داوطلبانه و به عنوان بسيجی در جبهه حضور يافت و در ششم فروردين 1361، در دشتعباس براثر اصابت گلوله، شهيد شد.
در ادامه فرازی از وصیت نامه شهید «محمود افشار» را میخوانیم:
«سخنهایی که برای مادر و برادران و خواهرانم دارم، این است که آن زمانی که جسدم در خون غوطهور میشود و به اولیاالله میپیوندم، به آرزوی دیرینهام رسیدهام و آن زمانی که شما با جسد خون آلودم روبرو می شوید، گریه نکنید.
با گریه شما دشمن اسلام خوشحال میگردد، پس باید شما افتخار کنید. سخنی دیگر به دوستان حزب اللهیم که هیچ موقع تا لحظه شهادت از خط امام(ره) خارج نگردید و با دادن شهید در راه خدا افتخار نمایید و مصمم و با اراده پولادین راه شهیدان اسلام که همان خط امام(ره) است، ادامه دهید.
آری! هر زمان یک نفر این مسئولیت خطیر الهی را بر عهده دارد، زمانی پیامبر (ص)، زمانی علی (ع) و زمانی حسین (ع) و اکنون امام خمینی (ره).
حسین که نه سلاحی برای جنگیدن دارد و نه یاوری و پس از اینکه همه عزیزانش را در خون میبیند و جز دشمن کینهتوز و غارتگر در برابرش نمیبیند، فریاد می زند، «هل من ناصر ینصرنی.»
یعنی آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام گیرد؟ مگر نمیداند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سوال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست و این سوال از من و توست و اکنون که حسین این مکتب الهی را به ما هدیه کرده، مکتبی که حسینها، پیامبرها و علیها در راهش شهید شدهاند تا اکنون به دست ما رسیده است و حال وظیفه ما است از آن حراست کنیم و نگذاریم که این کشورهای شرق و غرب این مکتب الهی را از دستمان بیرون کنند و بجای آن مکتبی شرقی یا غربی بگذارند.
باید مانند حسین با آنها بجنگیم، زیرا حسین (ع) با یزید و معاویه جنگید و اکنون ما باید با یزیدیان این زمان بجنگیم و امیدوارم که مرا ببخشید و همیشه برای ما دعای پیروزی بخوانید.
والسلام
انتهای پیام/