سرهنگ «شریف‌النسب» در گفت‌وگوبا دفاع‌پرس مطرح کرد؛

نحوه تشکیل و توسعه هسته‌های مقاومت ارتش/ افسران جوان از فرماندهان تبعیت نمی‌کردند

سرهنگ «سید محمدعلی شریف‌النسب» گفت: شهیدان «کلاهدوز» و «اقارب‌پرست» در تمام پادگان‌ها و پایگاه‌های ژاندارمری توانسته بودند از طریق هم‌دوره‌ای‌های خود، به جذب افراد بپردازند و آن‌ها را نسبت به نهضتی که در پیش است، آشنا کنند و هسته‌های مقاومت را توسعه بدهند.
کد خبر: ۳۴۲۸۷۳
تاریخ انتشار: ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۰:۴۲ - 25April 2019

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، ۲۹ فروردین‌ماه روز ارتش یادآور حماسه‌های بزرگ ارتش قهرمان ایران است؛ ارتشی که نه‌تنها پس از انقلاب که به‌خصوص در دوران دفاع مقدس؛ حتی پیش از آن نیز علی‌رغم این‌که تحت فرمان رژیم پهلوی بود، نقش مهمی در به سرانجام رساندن انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) داشت.

در ارتش شاهنشاهی افراد معتقد و متدین زیادی بودند که امام خمینی (ره) را مرجع و مقتدای خود می‌دانستند، تا جایی که برخی از آن‌ها در دوران حضور ایشان در ایران و حتی در دوران تبعید، مخفیانه و یا حضوری، خدمت بیان‌گذار کبیر انقلاب می‌رسیدند.

امیر سرتیپ «محمدرضا رحیمی» و شهیدانی همچون «یوسف کلاهدوز»، «موسی نامجو» و «حسن اقارب‌پرست»، از افراد شاخص انقلابی در ارتش شاهنشاهی بودند که با تشکیل هسته‌های مقاومت، در راستای به‌ثمر رسیدن انقلاب گام برمی‌داشتند.

سرهنگ «سید محمدعلی شریف‌النسب» یکی از افراد انقلابی‌ و عضو هسته‌های مقاومت بود که نقش مهمی را در این رابطه ایفا می‌کرد. وی متولد ۱۳۲۳ در اصفهان است که در سال ۱۳۴۲ به ارتش و دانشکده افسری پیوست.

«شریف‌النسب» می‌گوید که تحت تأثیر مبارزات حضرت امام خمینی (ره) وارد دانشکده افسری ارتش شده و با افرادی مانند شهید «علی صیاد شیرازی»، شهید «یوسف کلاهدوز»، شهید «حسن اقارب پرست» و شهید «موسی نامجو»، رابطه دوستانه و صمیمی داشته و در ماه‌های اولیه ورود به دانشگاه، «یوسف کلاهدوز»، «حسن اقارب پرست» را در زمین چمن با همدیگر آشنا کرده است.

به‌مناسبت روز ارتش، خبرگزاری دفاع‌مقدس میزبان سرهنگ «سید محمدعلی شریف‌النسب» بود که در ادامه، بخش اول با این ارتشی انقلابی را می‌خوانید.

دفاع‌پرس: از نحوه تشکیل هسته‌های مقاومت بگویید.

من با سرلشکر شهید «موسی نامجو» که در آن دوران ستوان یکم بود، در کلاس «نقشه‌خوانی و نقشه‌برداری» آشنا شدم؛ بعد از ۲ یا سه جلسه «نامجو» به من گفت که ما جمعه‌ها، ۲ ساعت قبل از ورود به دانشکده، در خیابان «شعاع‌السلطنه» جلسه داریم، شما هم تشریف بیاورید؛ من هم از این‌که مبادا این جلسه سیاسی باشد نگران بودم؛ چرا که به ما گفته بودند که در ارتش به دنبال مسائل سیاسی نباشید، وگرنه این موضوع برابر است با دادگاه نظامی و تیرباران.

نحوه تشکیل و توسعه هسته‌های مقاومت ارتش/ طبقه جوان از فرماندهان تبعیت نمی‌کردند

جلسه در منزل سروان «تیمور رحیمی‌فرد» که استاد مخابرات دانشکده بود، تشکیل می‌شد. با اضطراب در جلسه اول شرکت کردم و دیدم چند نظامی دیگر هم حضور دارند و جلسات هم ظاهراً رنگ و بوی سیاسی ندارد و موضوع آن قرآن، نهج‌البلاغه و تاریخ ادیان است. در موضوع تاریخ ادیان هم بیشتر در زمینه خطر رخنه بهاییت در بافت نظام صحبت می‌شد.

با خود گفتم، حتما روحانیت با مقامات ارتش تصمیم گرفتند که سدی در برابر نفوذ بهاییت ایجاد کنند؛ چراکه پزشک شاه و تعدادی از سرلشکر‌ها و سپهبد‌های به‌نام ارتش بهایی بودند و وقتی می‌خواستند موضوع بهایی بودن خود را کمی مخفی کنند، می‌گفتند که ما «لائیک» هستیم؛ همان‌گونه که «ثابتی» رییس امنیت داخلی ساواک و امثال «هویدا» به آن افتخار می‌کردند.

در این زمان «انجمن حجتیه» که در مبارزه با بهاییت فعالیت جدی داشت، به رژیم شاه تعهد داده بود که کار سیاسی نکند و ما هم برای مخفی نگه داشتن حرکت انقلابی خود، از این فضا استفاده می‌کردیم.

در همین حال و هوا بود که پایه‌گذاری هسته‌های مقاومت انجام شد؛ به‌طوری که در سال‌های ۵۴ تا ۵۶ که نزدیک به انقلاب بود، اکثر مشاغل حساس و حیاتی ارتش در اختیار هسته‌های مقاومت قرار گرفت که پایه‌گذار آن شهید «نامجو» و عنصر عقیدتی این تشکیلات هم امیر سرتیپ «محمدرضا رحیمی» که آن زمان درجه سرگردی داشت، بود.

«محمدرضا رحیمی» از ارتش اخراج و ۲ سال زندانی شده و در آن‌جا با علما آشنا شده بود که این موضوع موجب شد تا هسته‌های مقاومت رشد بیشتری پیدا کرده و از حمایت روحانیون و سران انقلاب برخوردار شوند؛ همه تلاش‌های هسته‌های مقاومت این بود که ارتش روبه‌روی مردم قرار نگیرد و در همین راستا وقتی فرماندهان ارتش در جلساتی که با ژنرال «هایزر» داشتند، زمانی که فهمیدند وی به کمک ارتش و به نفع شاه قصد کودتا دارد، به او گفتند که طبقه جوان ارتش از ما تبعیت نمی‌کند!

دفاع‌پرس: در راستای جذب افراد در هسته‌های مقاومت، چه اقداماتی صورت می‌گرفت؟

می‌توان گفت سهم توسعه هسته‌های مقاومت بیشتر برعهده سرلشکر شهید «یوسف کلاهدوز» و شوهر خواهر وی سرلشکر شهید «حسن اقارب‌پرست» بود که در آن زمان هر ۲ نفرشان سروان بودند.

نحوه تشکیل و توسعه هسته‌های مقاومت ارتش/ طبقه جوان از فرماندهان تبعیت نمی‌کردند

آن‌ها در تعطیلات تابستان، به مدت یک ماه با خودروی شخصی به پادگان‌های ارتش و ژاندارمری در سراسر کشور سر می‌زدند و در پوشش رفت و آمدهای خانوادگی، دوستان خود را نسبت به اهداف و پیشرفت هسته‌های مقاومت توجیه نموده و به آن‌ها توصیه می‌کردند که مبادا رژیم از ما در برابر مردم استفاده ابزاری کند و ما را در مقابل آن‌ها قرار دهد.

شهیدان «کلاهدوز» و «اقارب‌پرست» بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشکده افسری به شیراز منتقل شدند و وقتی دانشجویان انقلابی و همسو با آن‌ها، برای طی دوره تخصصی به شیراز می‌آمدند، یک یا ۲ شب میهمان آن‌ها بودند؛ لذا «کلاهدوز» و «اقارب‌پرست» از این طریق به عضوگیری و جذب افراد برای هسته‌های مقاومت می‌پرداختند و آن‌ها را نسبت به نهضتی که در پیش بود، آشنا می‌کردند؛ لذا هسته‌های مقاومت به این طریق توسعه و تکامل یافت.

دفاع‌پرس: آیا ارتشی‌ها با امام خمینی (ره) نیز ارتباط داشتند؟

امام خمینی (ره) با نبوغ ذاتی و بینش حکیمانه خود، تشخیص داده بودند که بدنه ارتش، بدنه سالمی است و تنها تعدادی از سران آن وابسته هستند؛ از طرفی برخی از فرماندهان رده بالای ارتش چه در دوران حضور ایشان در ایران و چه در دوران تبعیدشان، مخفیانه نزد امام خمینی (ره) رفته و اعلام می‌کردند از این که تحت سلطه چنین نظامی هستند، رنج می‌برند و از حکومت پهلوی اظهار نفرت می‌کردند؛ حرف آن‌ها این بود که ما برای دفاع از مملکت ساخته شده‌ایم و شغل خود را دوست داریم؛ اما در عین حال ما مقلد شما هم هستیم؛ حالا چه کار باید کنیم؟ امام هم می‌گفتند تا زمانی که در همین محدوده گام برمی‌دارید، خداوند از شما راضی و حقوق‌تان حلال است. امام با این برخورد محبت آمیز خود، ارتش را به دنبال خویش می‌کشیدند و هرگز تا پیروزی انقلاب سخن تندی از ایشان شنیده نشد.

دفاع‌پرس: کمی از تدین بدنه جوان ارتش قبل از انقلاب بگویید؟

خانواده شهید «اقارب پرست»، خانواده‌ای شاخص و متدین بودند و من آن‌ها را در اصفهان می‌شناختم؛ اما وی را کمتر دیده بودم. تا این که سال سوم تحصیل (مهرماه ۱۳۴۴) در دانشکده افسری، وقتی من سرگروهبان وی در گروهان ۹ بودم، خود را به من معرفی کرد و نیز من از آمدن چنین جوانی به ارتش خوشحال شدم. بعد از چندی من سرگروهبان گروهان ۱۲ که افراد آن قدبلند و ورزشکار بودند، شدم؛ وقتی با افراد گروهان صحبت می‌کردم، با دیدن چهره «یوسف کلاهدوز» و گفت‌وگوی جداگانه با او، به نظرم آمد که از شخصیت بالایی برخوردار است؛ «یوسف کلاهدوز» را در مدیریت واحد نظامی و هم دوره‌هایش مشارکت دادم.

نحوه تشکیل و توسعه هسته‌های مقاومت ارتش/ طبقه جوان از فرماندهان تبعیت نمی‌کردند

اعتقاد و ایمانی می‌خواهیم مانند گروهان ۱۲

یادم می‌آید که آن زمان بیماری «مننژیت» در دانشکده افسری شیوع پیدا کرده بود و گفته بودند کسی حق ندارد در این ماه رمضان روزه بگیرد؛ اما در گروهان ۱۲ بدون این که کسی متوجه شود، ۹۶ نفر از میان ۱۰۰ نفر روزه می‌گرفتند؛ وقتی ماه رمضان تمام شد سرتیپ «نجعی‌نژاد» که از خانواده روحانی، آذری زبان و جانشین فرمانده دانشکده افسری بود، همه دانشجویان را فراخواند و در حالی که درباره انضباط و ایمان صحبت می‌کرد، با اشاره به آمار روزه‌بگیران این گروهان گفت که ما در ارتش اعتقاد و ایمانی می‌خواهیم مانند گروهان ۱۲.

خدمت در ارتش را جدی بگیرید!

شهید «موسی نامجو» پایه‌گذار هسته‌های مقاومت، در آن زمان به دانشجویان خود می‌گفت که خدمت در ارتش را جدی بگیرید؛ چراکه از نقاط کلیدی مملکت است و افراد آن باید اثرگذار باشند؛ در تحصیلات نظامی باید همگی نمونه باشند، ۲ یا سه زبان باید بلد باشند؛ که فردا اگر امام زمان (عج) ظهور کردند، به انسان‌های فرهیخته و اثرگذار نیاز است و امام زمان (عج) به سیاهی لشکر نیاز ندارند و این که ما برای فرج ایشان دعا می‌کنیم، باید آمادگی و لیاقت هم داشته باشیم؛ این بود که همه اعضا در پادگان‌های ارتش و ژاندارمری، تلاش می‌کردند خود را به چنان سطحی از توانایی و تخصص برسانند و مشاغل حساس را عهده‌دار شوند و بتوانند با الگو بودن خود، دیگران را هم جذب کنند و در این راه موفق هم بودند.

دفاع‌پرس: «کلاهدوز» و «اقارب‌پرست» رابطه خوبی با هم داشتند، از رابطه آن‌ها بیشتر بگویید.

در ماه‌های اولیه ورود به دانشگاه، «یوسف کلاهدوز» و «حسن اقارب پرست» را در زمین چمن با همدیگر آشنا کردم؛ بعد از سه سال تحصیل در دانشکده افسری و تقسیم‌بندی، من به رسته «پیاده» رفتم و «کلاهدوز» و «اقارب‌پرست» هم به رسته «زرهی» اختصاص یافتند و در شیراز با یکدیگر هم‌خانه شدند؛ رابطه خانوادگی آنها شکل گرفت و در همین راستا «اقارب‌پرست» با خواهر «کلاهدوز» و «کلاهدوز» نیز با دختر خاله «اقارب‌پرست» ازدواج کرد و ارتباط نزدیک این ۲ نفر در فعالیت‌های انقلابی آن‌ها بسیار موثر بود.

ادامه دارد...

نظر شما
پربیننده ها