نگاهی به طولانی‌ترین بمباران هوایی بعد از جنگ جهانی دوم

روزی که خیابان‌های اندیمشک بوی خون گرفت/ قصابی صدام در 4 آذر 65

عقربه‌ها هنوز کمی به ساعت 12 روز 4 آذر 65 مانده بود که هجوم بی‌امان 54 فروند بمب‌افکن سینه آسمان اندیمشک را شکافت. از همین جا بود که صدای هولناک سقوط بمب‌ها و موشک‌ها، یک ساعت و چهل‌ و پنج دقیقه تمام در کوچه‌ها و خیابان‌های شهر شنیده شد. اندیمشک دوباره بی‌دفاع شده بود.
کد خبر: ۳۴۵۸۴
تاریخ انتشار: ۰۴ آذر ۱۳۹۳ - ۱۳:۲۰ - 25November 2014

روزی که خیابان‌های اندیمشک بوی خون گرفت/ قصابی صدام در 4 آذر 65

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، هر سال چهارم آذر که میشود یاد همان روزی میافتم که جایی میان شهرهای سرزمین من، شهری به نام اندیمشک، مردانی ایستاده به خاک میافتادند که تنها جرمشان نفس کشیدن در هوای این شهر بود.

عقربههای ساعت به هر مرارتی که بود خودشان را به ساعت 12 ظهر روز سهشنبه 4 آذر 65 نزدیک میکردند. شهر در آرامشی ناشی از حملات پیدر پی عراق روزگار میگذراند. همه چیز تقریبا امن و امان بود و اندیمشک در رخوتی از بیم و امید فرو رفته بود. اما ساعتهای سخت در انتظار این شهر بودند.

هنوز مدارس شهر از دانشآموزان تعطیل نشده بود. سه شنبه بود و اواسط هفته. سه شنبهای که میرفت بعدها به تاریخ گره بخورد. تاریخی که حکایت از غربت اندیمشک دارد.

تا اینجای کار خبری از قصابی صدام در اندیمشک نیست.

برخی از گردانهای پیاده سپاه و بسیج در ایستگاه راهآهن اندیمشک، در انتظار اعزام به مناطق عملیاتی بودند. قوای مسلح ایران عملیاتهای بسیاری را با همین نیروها برده بود. پیروزیهای گاه و بیگاه ایران در جبهههای نبرد با عراق، کام صدامیان را به شدت تلخ ساخته و عراق پشیمان از کرده خویش در برابر ایران به هر روشی که بود، سعی در گرفتن انتقام این شکستها داشت. دشمن وحشی بعثی با نفسهای شومش بوییده بود که برخی از سربازان ایرانی در راهآهن اندیمشک حضور دارند.

از اینجای کار قصابی صدام در اندیمشک آغاز میشود.

میگهای قدرتمند عراق که در آن برهه و تاریخ از بهترین نوع خوشان در دنیا بودند؛ یکی پس از دیگری در آسمان اندیمشک ظاهر میشوند و روز خونین اندیمشک آغاز میشود. تنها در چند دقیقه ابتدایی این هجوم ناجوانمردانه، تعداد بمبافکنهای عراق به 54 فروند میرسند. تنها به روی شهری که فقط چند هزار نفر جمعیت دارد.

شهر آماج حملات و موشکهای عراق است. از هر طرف غریو بیامان انفجار است که به گوش میرسد. از این حملات راهآهن، پادگان دوکوهه، میادین و کوچههای اندیمشک بینصیب نمیمانند. شهر جولانگاه عربدههای میگهای عراق میشود و مانند پلی معلق به هر سو تاب برمیدارد. این تمام سوز داستان اندیمشک بیدفاع ماست.

از آمار کشتهها و زخمیهایی که در این نبرد نابرابر به جا ماند، آمار دقیقی در دسترس نیست اما بر طبق آنچه نقل شده است چیزی قریب به 300 نفر غریبانه به خاک افتادند و 500 نفر نیز به جراحتهای شدید دچار شدند.

طولانیترین بمباران بعد از جنگ دوم جهانی، زمانی به پایان میرسد که جای جای اندیمشک قهرمان، صحنه به خاک افتادن مردان و زنان غیور این سرزمین میشود.

اندیمشک هنوز نفس میکشد ...

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها