به گزارش خبرنگار دفاعپرس از بوشهر، آنچه میخوانید دلنوشتهای است از «فاطمه فقیه» دختر سردار شهید «علی فقیه» که 12 آبان سال 1359 در حماسه آزادسازی خرمشهر به شهادت رسید.
پدر جان، باز سوم خرداد شد و یادت در تلاطم یادها زنده شد، ای حماسه ساز خرمشهری من، وجودت را در کنار خود حس میکنم، بارها و بارها در گردا گرد زندگیم صدایت کردهام؛ کمکت را خواستهام و تو نیز صدایم راشنیدهای و پاسخم را دادهای و هر زمان در زندگی به مشکلی برخوردهام لطفت را بر من نمایان کردهای.
بابا جان، با نگاه به قاب عکست که هر روز در مقابل دیدگانم گذاشتهام و به آن خیره میشوم تا لبخند زیبایت را احساس کنم همیشه و همیشه به یادت هستم و خواهم بود.
پدرجان من وجودت را در کنار خود حس میکنم و به وجودت افتخار میکنم و از اینکه مرا دختر شهید بخوانند با تمام وجود افتخار میکنم امیدوارم که تو نیز از من راضی باشی.
بابای شهیدم با تمام وجود دوستت دارم بابای خوب من میدانی چه چیزی دلم را به در میآورد؟ ناهنجاریهای جامعه کمحجابیها قلبم را میآزارد. بابا جان؛ مردم ما همیشه در تمام صحنهها حضور داشتند راهپیماییها، انتخابات، تظاهرات و غیره مردم در هر شرایطی پشت ولایت فقیه بودهاند و گوش به فرمان ولی فقیهشان هستند و حال روا نیست که عدهای از مسئولان کشور این مردم را در تنگنای اقتصادی قرار دهند که باعث رنجش خاطر آنان شود.
پدر جان، اگر چه من یک ساله بودم که شهد شیرین شهادت را نوشیدید و من یتیم شدم بابا جان بگذار راستش را برایت بگویم که من هم مثل تمام دختران دیگر که بابایی هستند دوست داشتم در کنارم بودی و ای کاش تو را داشتم.
سکوت میکنم و گلایهای ندارم؛ زیرا برای بقای اسلام رفتی، اما پدرجان زمان رفتنت من طفلی بودم که هیچ خاطرهای از تو به یادگار برایم نمانده است، همه از خوبی هایت می گویند اما شنیدن کی بود مانند دیدن.
پدر آسمانیام، اگرچه به ظاهر نزد ما نیستی، ولی من هر لحظه وجودت را در خود حس میکنم اما در بحبوحه زمانه عجیب دلم برایت تنگ میشود و خیلی وقتها دلم احساس ناب دخترانه و پدرانه از جنس کشیدن دستان پر مهر و محبت پدرانه بر سرم را طلب میکند و من باز سکوت میکنم و در خیالات خود نسیم دستان را بر دیدگان خود حس میکنم و همین برایم کفایت میکند.
بابای خوب شهیدم، نیستی و جایت بسیار در میان ما خالی است، اما از اینکه پدری مثل تو دارم احساس غرور میکنم و به خودم مینازم که پدری مثل تو نصیبم شده و خدا خود میداند که من راضیم که در راه خدا شهید شدهای و از بابت بسیار خرسندم.
پدرم! من، علی و مادر همزمان با میلاد و شهادتت در کنار مزارت حاضر میشویم و دلهایمان را به یادت جلا میدهیم و امیدواریم که من و علی فرزندانت بتوانیم ادامه دهنده راه پر فروغت باشیم.
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار.
انتهای پیام/