به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس به نقل از اعتماد، سخنان دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا در مورد ایران در مصاحبه مطبوعاتی در توکیو را میتوان تحولی هرچند کوچک در روند دشمنیها و بحرانسازیهای اخیر توسط واشنگتن علیه ایران به شمار آورد.
وی در این سخنان به تصریح گفته که در پی «تغییر رژیم» در ایران نیست و اینکه ایران با همین حکومت میتواند وارد اقتصاد جهانی شود و او تنها خواستار حذف گزینه «سلاح هستهای» برای ایران است.
این سخنان اگرچه به لحاظ شکلی جدید، مصالحهجویانه، توام با احترام و متفاوت با اظهارات گذشته او در شماری از سخنرانیهای کلیدیاش در کنگره و سازمان ملل و... است، اما به باور من واجد هیچ گونه تحول محتوایی در مواضع او طی سه سال گذشته (با احتساب دوره مبارزه انتخاباتی) او نیست.
طی این سه سال همواره «اصلاح» برجام و رسیدن به «توافقی جدید و بهتر» محور اصلی مورد نظر ترامپ بوده است. این خواسته معطوف به سیاست داخلی او یعنی مقابله با دموکراتها، زدودن میراث آنها، جلب رضایت بخش افراطی و ایدئولوژیک پایگاه رایاش و نهایتا اثبات توانایی خودش در قیاس با دموکراتها با هدف کسب آمادگی برای انتخابات 2020 است.
وی تاکنون نشان داده که به قولهایش در مبارزات انتخاباتی پایبند است و به اجرای آنها اصرار دارد. در رابطه با ایران، تاکید او در مبارزات انتخاباتی بر مخالفت با «ملتسازی» و اجتناب از درگیر شدن در جنگهای جدید و کاهش حضور نظامی امریکا در خارج قابل توجه است. در واقع، مخالفت او با «ملتسازی» پیشزمینه لازم برای اکراه او به اقدام جهت «تغییر رژیم» در دیگر کشورها است.
ترامپ بارها از اقدام بوش در حمله به عراق و درگیر شدن امریکا در «ملتسازی» در آن کشور انتقاد کرده است. (هر چند مضبوط است که خود در آن هنگام از حمله به عراق حمایت کرده بود.) بدیهی است که حتی جنگ از راه دور با ایران نیز اعزام حداقل 100 هزار سرباز جدید به منطقه را ایجاب میکند...
در حالی که شاهد تلاش او برای کاهش حضور نظامی امریکا در منطقه هستیم. لذا، او میداند که تقابل با ایران مستلزم ابزار و امکاناتی است که در سیاست داخلی امریکا مشکل میتواند از آنها دفاع کند.
در چنین شرایطی او همچنان تصور میکند که تحریم و فشار حداکثری به عنوان تنها ابزار او برای پیشبرد هدفش یعنی واداشتن ایران به پذیرش اصلاحاتی در برجام مانند حذف بند غروب و سختتر کردن بازرسیها و یکی دو نکته کوچک دیگر، کفایت میکند.
از این نظر راهبرد او در قبال ایران بیشباهت به راهبرد دولت اوباما نیست. اوباما نیز در پی آن بود که ضمن تلاش برای مذاکره با ایران، از طریق تحریم ایران را برای این منظور و نهایتا محدود کردن برنامه هستهایاش تحت فشار قرار دهد. در همین رابطه، بعید است که شروط 12گانه پمپئو به عنوان اهدافی جدی و واقعی مدنظر ترامپ باشد.
ترامپ تاکنون تنها یکبار به این شروط اشاره کرده و در مقابل همیشه به اشکال مختلف بر همین که ایران دنبال بمب هستهای نباشد، تاکید داشته است. بولتون و پمپئو و شروط 12گانه بیشتر به عنوان پلیس بد برای ترساندن ایران مورد استفاده ترامپ بودهاند و نیز البته به عنوان کسانی که برعکس وزرای خارجه و دفاع سابق در برابر او مقاومت نمیکنند، بلکه تقویتکننده جانب تند و تباه او هستند.
وی به دفعات نشان داده که خود تصمیم میگیرد و اهمیتی به نظر «آدمهایش» نمیدهد. در آخرین مورد با وجود اینکه بولتون آزمایشهای موشکی اخیر کره شمالی را نقض قطعنامههای شورای امنیت اعلام کرده بود، ترامپ در مصاحبه مطبوعاتی در توکیو گفت، «او مثل آدمهایش معتقد نیست که آزمایشهای موشکی کره شمالی نقض قطعنامههای شورای امنیت است.»
لذا مهم است توجه داشته باشیم که ترامپ ضمن اینکه طی این چند سال از نظر محتوا و راهبرد ثابتقدم بوده، اما در تاکتیک و لحن منعطف ظاهر شده، گاهی فحاشی کرده و گاهی مثل سخنانش در توکیو ملایم بوده است. اینگونه انعطافها و مانورها در سیاست داخلی کشورها و نیز در سیاست بینالملل امری رایج و معمول است.
مقامات ما نیز قاعدتا چارهای ندارند جز اینکه در تاکتیک و لحن واکنشی متناسب با تاکتیک و لحن ترامپ داشته باشند. هم برای اینکه همه راههای ممکن برای خروج از بحران را ناآزموده رها نکرده باشیم و هم از نظر دیپلماسی عمومی و اینکه به عنوان طرف انعطافناپذیر و سرسخت مورد سرزنش جهانی قرار نگیریم.
البته در داخل همیشه کسانی هستند که چنین فکر نمیکنند و همیشه انتظار توپ و تشر و حرفهای تند و تیز از جانب مقامات دولتی دارند و مایلند هرگونه تغییر در لحن طرفهایی خارجی را چیزی جز عقبنشینی و ضعف آنها تفسیر نکنند.
طبعا در این میان وزارت خارجه کار بسیار دشواری در پیش دارد. متاسفانه گاه انرژی وزارت خارجه بیش از آنکه متوجه مواجهه درست و منطقی با طرفهای خارجی باشد، عملا باید صرف یافتن راهی برای در امان ماندن از عصبانیتهای دوستان داخلی شود.
انتهای پیام/341