یادداشت/ رسول حسنی

سلبریتی‌های بی‌هویت آفتی به جان مدرسه هنر

مدت کمی نیست که راه رشد و ترقی برخی سلبریتی‌ها با هزینه مردم ایران باز شده و اغلب راه صدساله را یک شبه می‌روند، اما وقتی که به آنچه که می‌خواهند می‌رسند اولین چیزی که فراموش می‌کنند، مردم است.
کد خبر: ۳۵۰۱۰۱
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۲:۲۵ - 13June 2019

سلبریتی‌های بی‌هویت آفتی به جان مدرسه هنر افتاده استگروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس ـ رسول حسنی؛ وقتی به گذشته نگاه می‌کنیم رد پای هنرمندان بسیاری را می‌بینیم که مهم‌ترین وجه شخصیت آنها صداقت بود. صداقتی که این هنرمندان در فکر و عمل داشتند در هیچ شرایطی زیر پا گذاشته نمی‌شد. برای آنها مردم یک اصل بودند و سعی داشتند این اصل را فدای چیز دیگری نکنند. از شاعر فرزانه و حکیمی چون «فروسی» که حاضر نبود مثل شاعران دیگری شعر را صرف مدح شاهان غزنوی کند، تا «شهریار» و بسیاری از شاعران دیگر، فریفته دربار و فرنگ و ظواهر آن نشدند. برای همین شعرشان با روح و جان مردم عجین شده است.

نه تنها شاعران که معماران، نقاشان، نقالان، پرده‌خوانان و تعزیه‌گردان‌های بسیاری بودند که حرمت هنر را نگه داشته و آن را جز برای مردم و به خاطر مردم خرج نمی‌کردند. در یکی از سکانس‌های فیلم سینمایی «کمال‌الملک» وقتی ناصرالدین شاه با کمال‌الملک حرف می‌زند، این نقاش بزرگ عصر قاجار می‌گوید: «هنر متاعی نیست که سر هر بازار بشود فروخت ... مدرسه هنر، مزرعه بلال نیست که هر سال محصول بهتری بدهد. در آسمان هنر یکی می‌شود ستاره درخشان، الباقی سوسو می‌زنند.»

متاسفانه به سمتی می‌رویم که این ستاره‌های درخشان نیز کمتر دیده می‌شوند و همه آنهایی که سوسویی می‌زنند بجز بذر حسرت و ناامیدی، چیزی در دل مردم نمی‌کارند. هنرمندانی که باید یار شاطر باشند، بار خاطری هستند که سعی می‌کنند به دروغ خود را از مردم بدانند. با چهره موجه در رسانه ملی ظاهر می‌شوند و از حیا دم می‌زنند اما عکس آن‌چنانی‌شان سر از ساحل و ویلای آن طرف آب سردرمی‌آورند. مدام دم از حمایت کالای ایرانی می‌زنند اما از جوراب پا تا شال گردن‌شان برند معروف فرنگی است!

از ازدواج و سنت نبوی می‌گویند اما مروج ازدواج سفیدند و خبر طلاق‌ و جدایی‌شان از توفیق‌ هنری‌شان بیشتر است. وقتی مردمی هستند که نان شب ندارند و برای تامین هزینه حداقل‌های نوزاد معصوم‌شان درمانده شده‌اند، این ستاره‌های پرده نقره‌ای برای تولد کودکشان با صرف هزینه‌های گزاف چند صد میلیونی راهی اروپا و کانادا و آمریکا می‌شوند تا نوزادشان تابعیت آن کشورها را بگیرد. وقتی این عزیزان شعار «ایران یجمعنا» را سر می‌دهند چرا برای تفاخر راهی بلاد فرنگ می‌شوند و نوزاد دردانه‌شان را تافته جدا بافته می‌انگارند.

این طور مواقع کودکان محروم و مظلوم بلوچستان را فراموش می‌کنند اما وقتی مساله مدافعان حرم دغدغه مردم می‌شود عکس این کودکان گرسنه را به اشتراک می‌گذارند. در حالی که یک دهم از هزینه به دنیا آمدن فرزندشان در آنسوی مرزها، می‌تواند لبخند به لب کودکان بلوچستان و کولبران کُرد بنشاند.

این هنرمندان غمشان داغ دل مجنون نیست و اگر مجالی پیدا کنند تاب طره لیلی را هم حراج می‌کنند. حقیقتا چه حسنی در گرفتن تابعیت آمریکایی و کانادایی و... هست که دیگران خبر ندارند. این روشنفکران دلسوز وطن با شعار هویت و ایران ایران‌شان می‌خواهند هویتی به کودکان خود بدهند تا از این طریق آنها را از بی‌هویتی نجات دهند. این نوزادان هستند که در آینده آقازاده‌های فرهنگ و هنر می‌شوند و دیگران را ژن معیوبی می‌دانند که پدر و مادرشان نتوانستند به آنها هویت ببخشند. با کمال تعجب می‌بینیم که این هنرمندان آقازادگان را به محاکمه می‌کشانند و نظام را به خاطر وجود آنها سرزنش می‌کنند.

باید دانست، ضربه‌ای که آقازادگان حوزه فرهنگ به پیکره ایران اسلامی ما وارد می‌کنند بسیار عمیق‌تر و دردآورتر از زخمی است که آقازادگان سیاسی و اقتصادی می‌زنند. زخمی که آقازادگان حوزه هنر می‌زنند مثل ویروس اچ‌آی‌وی است که سال‌ها نهفته می‌ماند و یک‌باره و با کوچترین ضربه‌ای خود را به فجیع‌ترین شکلی نمایان می‌کند. بهتر است این قبیل هنرمندان قبل از نقد هر اتفاقی که در کشور می‌افتد خود را نقد کنند. در داستان ارزشمد «شازده کوچولو» نوشته «آنتوان دوسنت اگزوپری» می‌خوانیم که شازده کوچولو به از شاه تنهای یکی از سیارات می‌شنود که هر کسی اول باید خودش را قضاوت کند، کسی که نمی‌تواند خود را قضاوت کند چگونه می‌تواند دیگران را قضاوت کند.

این هنرمندان اصالت‌شان را از مردمی دارند که آنها را می‌بینند و برای دیدن‌شان روی پرده سینما هزینه می‌کنند. آنها نباید چنین گمان کنند که منتی روی سر مردم دارند و باید از بالا به آنها کنند. مخاطبی که بازیگر سینما را به سوپراستار بدل کرده به راحتی می‌تواند فروغ این ستاره‌ها را هم خاموش کنند.

هنرمند ایرانی باید بیش از هر هنرمندی مراقب رفتار و کردارش باشد، تا برای همیشه ماندگار شود. رمز ماندگاری بزرگان هنر در همین است که آنها از دل مردم برآمدند و برای مردم کار کردند و مرگشان نیز برای مردم تاثربرانگیز بود.

انتهای پیام/ 161

نظر شما
پربیننده ها